تمدن نوین اسلامی امید به آینده و جمع‌بندی درست گذشته است

موسی نجفی در نشست «نگاه به آینده از منظر تمدن نوین اسلامی بر اساس اصول بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی»:

تمدن نوین اسلامی امید به آینده و جمع‌بندی درست گذشته است

موسی نجفی گفت: تمدن نوین اسلامی امید به آینده و جمع‌بندی درست گذشته است؛ دشمن به دنبال یأس از آینده و تخریب گذشته است اما بیانیه، نگاه عمیق به گذشته و آینده دارد و نیازمند آسیب‌شناسی است، البته این آسیب‌ها به ذات انقلاب ربطی ندارد و مربوط به مسئولان است.


به گزارش خبرنگار پایگاه خبری-تحلیلی مفتاح علوم انسانی اسلامی، نشست علمی «نگاه به آینده از منظر تمدن نوین اسلامی بر اساس اصول بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» با سخنرانی موسی نجفی، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ اندیشه سیاسی معاصر برگزار شد.

تمدن، ظهور اجتماعی یک فرهنگ است
نجفی در این نشست به بررسی ارتباط بین فرهنگ و تمدن پرداخت و گفت: فرهنگ وقتی به منصه ظهور اجتماعی می‌رسد تمدن است؛ یعنی ابتدا فرهنگ است که وقتی عمیق‌تر می‌شود و جنبه اجتماعی پیدا می‌کند تمدن می‌شود. به عنوان نمونه در فرهنگ ما دین با تمدن عمومیت دارد؛ وقتی در شهرسازی ما می‌خواهند فرهنگ عبودیت را به نمایش درآورند، مسجد را نشان می‌دهند؛ مسجد جلوه تمدنی ماست. در واقع فرهنگی که ظهور اجتماعی پیدا می‌کند تمدن نامیده می‌شود.
درباره تمدن نوین اسلامی در سه جزء می‌توان صحبت کرد؛ در تمدن یکسری مسائل، مشترک است، غربی و شرقی و اسلامی و غیراسلامی ندارد، تمدن با روایات معنی می‌شود مانند روایت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی؛ خرده روایت‌ها وقتی با یکدیگر جمع می‌شوند و کلان دیده می‌شود نگاه تمدنی است.

کلان روایت، نخستین ویژگی یک تمدن
نخستین ویژگی تمدن، کلان‌روایت است و وقتی کلان روایت شد اجزای آن به هم پیوسته است و گسسته نیست؛ وقتی قرار است شهر اسلامی را با نگاه تمدنی مشاهده کرد باید بین اجزا پیوستگی باشد؛ هر شهری می‌تواند جلوه‌های تمدنی داشته باشد. در تمدن باید خلاقیت و ابتکار وجود داشته باشد و نیاز به عنصر خلاقیت دارد و به زندگی مرتبط است.
در تمدن معیار و مصداقی وجود دارد؛ وقتی از تمدن نوین اسلامی صحبت می‌شود در واقع در تمدن نظم و قانون وجود دارد و بی‌نظمی و بی‌قانونی در آن نیست. پسوند اسلامی به معنای هویت دینی است که غربی‌ها ندارند و نوین بودن به این دلیل است که حلقه پیوسته‌ای در جمهوری اسلامی وجود دارد، بنابراین باید تمدن گذشته اسلامی را با تمدن آینده اسلامی پیوند دهد.
تمدن گذشته، همان میراثی است که باید نگاه وحدت گونه به آن داشت و تمدن آینده با بحث مهدویت گره خورده است که این دو باید به هم وصل شوند. درباره گذشته اسلامی دو روایت افراطی از آن وجود دارد؛ یک روایت مربوط به برادران اهل تسنن است که هر اتفاقی در تاریخ اسلام را می‌خواهند تحریف کنند و شیعه این موضوع را نمی‌پذیرد و به خلافت نقد دارد؛ اما این نقد تکفیری نیست.
گاه برخی به دلیل اینکه امامان غیر از حضرت علی(ع) نتوانستند به خلافت برسند، بنای بی‌توجهی به گذشته دارند که این کار نادرست است؛ این‌ها دستاورد‌های عظیم تمدن نوین اسلامی را منکر می‌شوند، اما میراث اسلامی گذشته دارای اهمیت است. از آنجا که هسته اصلی جامعه اسلامی قرآن است برخی ادعا دارند ما تمدن اسلامی را قبول داریم، ولی ناقص است و حداقلی از جامعه اسلامی گذشته را می‌پذیرند.
یکی از ویژگی‌هایی که در بیانیه آمده بحث خدمات اسلام و ایران است؛ دوره اول تمدن توسط شهید مطهری تبیین شده است. دوره دوم مربوط به دوره صفویه در یک سطح بالاتر درباره شیعه است که از دوره صدر اسلام جلوتر است و دوره سوم تمدن غرب است، چراکه از دوره مشروطیت به بعد، ایران در عرصه جهانی به سمت مدرن شدن پیش می‌رود و قسمتی از زندگی ایرانی‌ها با تمدن غرب آمیخته شده است.

دست برتر تمدن اسلامی نسبت به تمدن غربی
اینجا این پرسش مطرح می‌شود که تمدن اسلامی گذشته و تمدن غربی چگونه است؟ در جمهوری اسلامی ترکیب نظام ولایت فقیه و قرارداد اجتماعی است و نظریه سنتی ولایت فقیه با نظریه جمهوریت آغشته می‌شود؛ در مشروطه همین اتفاق افتاد که ترکیبی از نظریه اسلامی با نظریه جدید مشروطه بود.
بنابراین تمدن نوین اسلامی در واقع می‌تواند ترکیبی باشد؛ ترکیبی از گذشته اسلامی و میراث اسلامی با تمدن غربی. آیا جدید بودن آن به این معناست که تمدن جدیدی به وجود آید که جدا از تمدن گذشته باشد؟ اینجا جای نظریه ترکیب است. در نسبت‌سنجی تمدن اسلامی با تمدن غربی، دست برتر با تمدن اسلامی و در نظریه جمهوریت و اسلامیت دست برتر با ولایت است که در قانون اساسی نیز آمده است.
تمدن نوین اسلامی میراث گذشته اسلام را دارد و باید به صورت جمع به آن نگاه شود؛ قرار نیست هر آنچه مربوط به غرب است حذف شود. برای رسیدن به مفهوم تمدن نوین اسلامی باید زنجیره‌ای از ادبیات و مفاهیم تمدن را رعایت کرد که در کنار پیوستگی و خلاقیت و سبک زندگی است.
در نسبت‌سنجی بین تمدن غربی و تمدن اسلامی و تمدن جدید می‌توان به خلاقیت‌ها توجه کرد که در رشته‌های جدید مانند روان‌شناسی و حقوق این امر را می‌توان شاهد بود. در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که این رشته‌ها در دهه‌های آینده چگونه می‌توانند نسبت برقرار کنند؟

عبور از ساختارشکنی با ورود به خانه تمدنی
با بیانیه گام دوم این موضوع قابل مشاهده است که ما وارد خانه تمدنی شده‌ایم و قرار نیست ساختارشکنی صورت گیرد. حتی متفکران غربی حاضر به این امر نیستند و تلاش دارند بحران‌ها را حل کنند و ساختارشکنی صورت نمی‌گیرد که عقب‌نشینی شود؛ گام اول 40سال را بسته‌بندی کرده و به صورت یک بسته به گام دوم تحویل می‌دهد. گام دوم ادامه گام اول است؛ این امر حاکی از موفقیت است و معنای ساختارشکنی ندارد.
اگر قرار است قوا نقد شوند بهتر است این نقد با انتخابات انجام شود و به این روش، اصلاح صورت گیرد. در نهضت‌های تاریخ ایران آنجا که مذهب نبوده، این نهضت‌ها به شورش تبدیل شده‌اند. از نظر اندیشه‌های غربی به عنوان نمونه لیبرالیسم انقلاب ندارد و مارکسیست‌ها انقلاب دارند؛ لیبرالیسم‌ها فقط انقلاب‌های رنگین دارند که می‌تواند به اصلاح ساختار‌های اقتصادی و سیاسی بپردازد.
تمدن نوین اسلامی امید به آینده و جمع‌بندی درست گذشته است؛ دشمن به دنبال یأس از آینده و تخریب گذشته است اما بیانیه، نگاه عمیق به گذشته و آینده دارد و نیازمند آسیب‌شناسی است، البته این آسیب‌ها به ذات انقلاب ربطی ندارد و مربوط به مسئولان است.
دلیل اینکه رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم، جوانان را مورد خطاب قرار می‌دهند شاید این باشد که رهبری فکر می‌کنند انقلاب با مسئولان محافظه‌کار به پیری زودرس رسیده؛ این پیری را باید جوانان جبران کنند. بیانیه نقشه راه است و سهم دستگاه‌ها باید مشخص شود. نکته دیگر اینکه هر اندیشه‌ای که ترسیم درستی از آینده نداشته باشد با شکست مواجه می‌شود؛ بیانیه یک ترسیم اجمالی دارد و آینده را در پرتو اسلام می‌بیند. طرح و برنامه نداشتن در این عرصه مضر است.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه