عشق امانت است
رقیه توسلی
چاهکن است. جوانی تکیده و اسم و رسمدار. توی حرفهاش حرفهایست. این طور که شنیدهایم عموهایش همه مقنی بودهاند و خودش از کودکی جای دوچرخه و توپ، دستش به چرخ و کلنگ و بیلچه و دلو بوده.
آمده خانه پدری برای رتق و فتق امور ساختمان. راهنمایی میخواستیم در امر حفر چاه. از عمر بنا و مکان چاههای قدیمی و طول و سالشان میپرسد. مختصات آنها برایش اساس است. این طور که توضیح میدهد نباید در شعاع 3متری چاه، چاه دیگری حفر شود. میگوید آمده حضوری اختلاط کنیم که الان و این فصل، زمان مناسب نیست. چون سطح آب زیرزمینی به پایینترین حدش باید برسد یعنی تابستان که خاطرجمع باشیم. چندتایی شاگرد زبردست دارد و نشده سفارش احدی لنگ بماند. میگوید برای بازدید باغ هم برویم.
به این ترتیب قرارمداری با هم نمیگذاریم. پدرآمرزیده تکلیفمان را روشن میکند تا بعد صرف چای، راهی روستا شوند.
وقت پذیرایی برادرم بیمقدمه از استاد سؤالی میپرسد. از استادکاری که پینه دستش چند جلد کتاب قطور است برای خودش. میپرسد: جسارتاً این مدت سراغ شما را از هر کی گرفتیم، یه «کفتر چاهی» گذاشت پشت فامیلیتون... داستان چیه آقا؟ کنجکاو شدیم.
چاهکن میخندد و حالش میگردد. نمیدانیم اوضاع از چه قرار است. شبیه کسی که خبر فوقالعادهای شنیده باشد. لب تکان میدهد و انگار چیزی میگوید. چیزی که مرده را زنده میکند. با لبخند جواب میدهد: راست میگن همه. جلدم. کفترم جناب. کفتر چاهیام. من کفتر آقا علی بن موسی الرضام. اگه لایق باشم اسممُ بنویسه بینشون. قربونش برم. اگه هی دوروبرش نباشم دق میکنم. والا اینجوریاست که با هر صاحبکاری معامله که میبندم حتماً یه هزینه زیارت ازش کسر میکنم. فردای اتمام میرم پابوس به نیابت از اهل منزل. دعاگوی زندهها و رفتگان. نبوده چاهی بکنیم، نریم خراسون. این رسم رسیده به ما. یادگار عموجعفر خدابیامرزمه. یه عمر کلنگ میزد و میگفت: چاهکنِ عاشق به دردت میخوره، یا غریب الغربا؟
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
طلیعهای برای پایگاهنگاری مساجد
-
قدس رواق
-
درتبلیغ دین نباید به گونهای رفتار کرد که در مردم نفرت ایجاد شود
-
معنای آزادی از نگاه انقلاب اسلامی
-
خاطراتی متعلق به ملت ایران
-
تفاوت عشق زمینی و آسمانی
-
سپهسالارِ واقف
-
عشق امانت است
-
اهدای نفیسترین نسخه خطی «کلیات جمال اردستانی»
-
شاعر گمنام یک مدیحه مشهور شناسایی شد
-
نقش شاعران و مداحان در شکستن محاصره تبلیغاتی دشمن