تاریخ‌نگاری 139 سال پیش حرم مطهر رضوی

گزارشی از وضعیت اماکن متبرکه در عصر قاجار

تاریخ‌نگاری 139 سال پیش حرم مطهر رضوی

دوره قاجار از نظر رواج نگارش خاطرات و سفرنامه‌ها، یک دوره بسیار ممتاز است. بسیاری از رجال سیاسی و حتی فعالان اقتصادی آن دوران، گزارش‌های روزانه‌ای را درباره اتفاق‌های رخ داده در امور کاری یا وقایع رقم خورده در سفرهایشان به رشته تحریر درمی‌آوردند.


​​​​​​​این گزارش‌ها که بخش عمده آن‌ها مربوط به سفرنامه‌هاست، از بهترین منابع برای مطالعه و بررسی وقایع و شرایط این دوره تاریخی از ابعاد گوناگون محسوب می‌شود. سفر زیارتی به مشهد‌الرضا(ع) یکی از معمول‌ترین سفرهای آن دوره بود و طبعاً بخش مهمی از حجم سفرنامه‌ها را هم به خودش اختصاص می‌داد. حدود 139 سال پیش، روز 21 خرداد سال 1262، ناصرالدین ‌شاه قاجار تصمیم گرفت برای بار دوم، عازم سفر زیارتی مشهد شود. ناصرالدین‌شاه طبق عادت همیشگی خود، به نگارش اتفاق‌های روزانه این سفر پرداخت. این سفرنامه به دلیل پرداختن ناصرالدین‌ شاه به جزئیات مسیر و توجه او به مشخصات ظاهری اماکن و فعالیت‌های مردم، اهمیت بسیاری در شناخت ایرانِ 139 سال پیش دارد. 

دیوار تازه‌ساز قلعه
سفر ناصرالدین شاه حدود دو ماه طول کشید. او در 24 مرداد همان ‌سال، از دروازه پایین‌خیابان وارد شهر مشهد شد و مدتی در این شهر ماند. بخشی از این گزارش طولانی که به توضیحات مربوط به حرم مطهر و فعالیت‌های عمرانی آن اختصاص یافته ‌است، می‌تواند سندی قابل اعتنا برای تصویرسازی از حرم مطهر و فعالیت‌های عمرانی آستان‌ قدس در این دوره باشد. در رواق امروز با هم فرازهایی از این گزارش بسیار جالب را مرور می‌کنیم.
«جمعیت زیادی از اهل شهر همه جا تا دم دروازه مشهد ایستاده بودند. رسیدیم به دروازه بالاخیابان. دیوار قلعه، نو و محکم و خوب است. دمِ دروازه، در سرِ نهر چشمه‌گیلاس که از این دروازه داخل شهر می‌شود، توقف کردیم ... خیابان چنارها و اشجار (درختان) قوی دارد. آب چشمه‌گیلاس و غیره (منظور دیگر قنات‌های متصل به نهر خیابان است) از همین بالاخیابان می‌رود و از صحن مطهر گذشته، به پایین‌خیابان جاری و از شهر خارج شده به طُرُق و غیره می‌رود؛ در آنجا [برای] زراعت [استفاده] می‌شود ... داخل صحن و روضه ‌مطهر و داخل ضریح مقدس گردیده، مشرف شدیم. زیارت کردیم؛ رسم طواف و تقبیل (بوسیدن ضریح) به جا آوردیم. حرم مطهر خیلی باروح بود. بعضی آینه‌کاری‌ها و تعمیرات تازه شده ‌بود که در هجده سال قبل (زمان سفر اول ناصرالدین‌شاه به مشهد) نبود. بعد سر قبر نایب‌السلطنه مبرور (منظور عباس‌میرزا نایب‌السلطنه، ولیعهد فتحعلی‌شاه است که در دارالحفاظ حرم رضوی دفن شده) رفتیم ... نزدیک آنجا را تازه آینه‌کاری کرده و هنوز هم مشغولند. کمی به کار آینه‌کاری نگاه کردیم...».

تعمیر ضریح شکسته 
«... نماز ظهر و عصر را در مسجد بالاسر خواندیم. یک طرف ضریح فولادی را زوّار شکسته بودند. زرگر مشغول ساختن بود. ولی روز نمی‌توانند بسازند. شب که خلوت است باید بسازند. قدری گردش کرده، به دارالسعاده رفتیم. یک در بسیار خوبی در آن سفر اول که آمدیم، معیرالممالک مرحوم، از وجوه دولت، با طلا و نقره ساخته در دارالسعاده کار گذاشته ‌است. درِ بسیار ممتازی است؛ هفت هشت هزار تومان خرج آن شده ‌است. دارالسعاده بنایی عالی است و گنبد بزرگی دارد ... امین‌السلطان حالیه خیال دارد دارالسعاده را آینه‌کاری کند. اگر بشود جای بسیار باصفای خوبی می‌شود».
 مزار شیخ بهایی امروزه در داخل اماکن متبرکه و در رواقی با نام این دانشمند و عالم نامدار عصر صفوی قرار دارد اما در زمان سفر ناصرالدین‌شاه، مزار شیخ بیرون از حرم مطهر قرار داشت. طبق آنچه در نقشه‌های قدیمی باقی است، مقبره شیخ بهایی در حجره‌ای در «تیمچه شیخ بهایی» واقع بود و تمام اتاق‌های اطراف آن، بخشی از یک بازار قدیمی به حساب می‌آمد. ناصرالدین‌شاه در تشریح وضعیت مزار شیخ بهایی و فضای اطراف آن می‌نویسد: «رفتیم سر قبر شیخ بهایی اعلی‌الله مقامه. مقبره شیخ هم نزدیک به دارالسعاده است و در زیر گنبد خودش واقع شده. از مقبره که بیرون آمدیم، داخل یک حیاط کوچکی شدیم که زمینش سنگ‌فرش است و حوض و باغچه هم دارد. دورش تمام حجرات و دکاکین است. جای بسیار مصفایی است».

قصه «مسجد پیرزن»
ما در یکی از قسمت‌های رواق نشان دادیم که روایت مسجد پیرزن در محل حوض فعلی مسجد گوهرشاد، ظاهراً مستند تاریخی ندارد، اما در میان مردم و به شکل عُرفی شهرت یافته ‌است. ناصرالدین‌شاه در سفرنامه خود به این حکایت اشاره می‌کند و می‌نویسد: «داخل مسجد گوهرشاد شدیم. مسجد بسیار معتبر و بسیار بزرگی است ... وسط مسجد گوهرشاد ستون سنگی زیادی زده و جایی درست کرده که معروف به مسجد پیرزن است. از قراری که می‌گویند خانه پیرزنی در اینجا بوده؛ وقتی که گوهرشاد بنای مسجد را [تمام] کرده‌ است، هر چه این خانه را از پیرزن خواسته، نداده ‌است. بعد از اتمام مسجد، پیرزن هم اینجا را به اسم خود وقف کرده و مسجد نام نهاده...».

خبرنگار: محمدحسین نیکبخت

برچسب ها :
ارسال دیدگاه