در نسبت «کار» و «مدرسه»

در نسبت «کار» و «مدرسه»

هادی راه‌چمندی، معلم متوسطه


​​​​​​​نسبت «کار» و «مدرسه» یا «آموزش‌وپرورش» یک نسبت فرهنگی است که از آن تعبیر به «فرهنگ کار» می‌کنیم. البته هر نهادِ دارای وجه تعلیم و تربیت مانند خانواده، مسجد، صداوسیما و عموم رسانه‌ها چنین نسبتی را با مقوله «کار» دارند. معلم، محتوای درسی، محیط مدرسه و هر آنچه در نهاد رسمی تعلیم و تربیت با دانش‌آموز ارتباط دارد، کیفیت این نسبت را تعریف و تعیین می‌کند. این نسبت هم می‌تواند به ارتقای فرهنگ کار در دانش‌آموز منجر شود، هم برعکس، سبب ایجاد رخوت و تن‌پروری در او شود. برای نشان دادن این نسبت، مثال‌هایی می‌زنیم که در مدارس ما قابل‌ مشاهده است.
فرهنگ اشاعه شده از طریق برنامه درسی «آشکار» یعنی کتاب‌های درسی، محتوای آموزشی و فعالیت‌های رسمی تعریف‌شده، همه‌ تأثیری نیست که مدرسه می‌تواند بر مخاطبان خود بگذارد. علاوه بر برنامه درسی آشکار، برنامه درسی «پنهان» ازجمله رفتار و سلوک معلمان و اولیای مدرسه و روابط بین دانش‌آموزان نیز تأثیر قابل‌توجهی بر شکل‌گیری فرهنگ کار در دانش‌آموزان دارد. چه‌بسا اثری که دانش‌آموزان به‌ویژه در سنین پایین‌تر، از برنامه درسی پنهان می‌پذیرند، بیش از بخش رسمی و آشکار برنامه‌های مدرسه باشد.
تلاش، دقت، وجدان کاری و عدالت یک معلم در شکل‌گیری نوع نگاه نسل آینده به مقوله «کار» مؤثر است. بخواهیم یا نخواهیم دانش‌آموز از معلمان و مسئولان مدرسه الگو می‌گیرد. نحوه ارزش‌یابی ما از دانش‌آموزان، به آن‌ها این پیام را می‌دهد که هرکس به‌اندازه تلاش خود امتیاز گرفته است یا خیر. فراوان اتفاق افتاده دانش‌آموزی در درسی نمره کامل را می‌گیرد که به اذعان خود او هیچ مطالعه‌ای نداشته است. 
یکی از روش‌های معمولِ ما برای ترغیب و تشویق دانش‌آموزان به درس خواندن، وعده داشتن زندگی راحت در آینده است. نخستین برداشت دانش‌آموز از این برخورد، این خواهد بود که کار و تلاش مخصوص دوران تحصیل است و بس. این روش که بیشتر در خانواده‌ها و آن‌هم همراه با تخریب برخی مشاغل مورداستفاده قرار می‌گیرد، غیر از زیرسؤال بردن اصل «کار و تلاش» در زندگی، ذهنیت نوجوانان ما را درباره بسیاری از مشاغل ضروری جامعه تخریب می‌کند.
فرهنگ کارآفرینی و مهارت‌افزایی یکی دیگر از نسبت‌های دو مقوله «کار» و «مدرسه» است که اغلب در مورد مدارس فنی و حرفه‌ای و کاردانش طرح می‌شود. می‌دانیم بسیاری از مشاغل نیازمند تحصیلات دانشگاهی نیستند. آموزش‌وپرورش در یک هدایت تحصیلی موفق و البته در هماهنگی با سایر نهادها می‌تواند زمینه ایجاد بسیاری از مشاغل را متناسب با ظرفیت‌های بومی هر منطقه فراهم کند. وقتی کشف استعداد و هدایت تحصیلی به‌طور موفق انجام گیرد، افراد در کارهایی مشغول می‌شوند که علاقه دارند و در کیفیت و بهره‌وری کار آن‌ها تأثیر مثبت می‌گذارد.
با همه تأکیدی که بر اصل «کار و تلاش» می‌کنیم، جهت‌دهی به کار و شغل نیز از اهمیت اساسی برخوردار است. برخی از کارها و مشاغل، جنبه تولیدی دارند و برخی جنبه مصرفی. ضمن اینکه از داشتن بسیاری از شغل‌ها در حوزه مصرف مانند خرید و فروش کالاها و خدمات ناگزیر هستیم، اما شغل‌هایی که در حوزه تولید قرار می‌گیرند در اولویت والایی هستند و اساس اقتصاد جامعه بر پایه‌های تولید استوار است. 
اگر صنعت ما در عرصه فناوری‌های نوین پیشرفت کند، بدیهی است فرد و جامعه بسیار منتفع خواهند شد. این جهت‌دهی در مورد دوگانه‌ کارها و مشاغل «مفید و غیرمفید» و «حقیقی و کاذب» نیز یکی از مواردی است که بهترین فضا برای پاسخگویی به آن مدرسه است.
فرهنگ کار جمعی و مشارکتی از دیگر عرصه‌های نسبت میان «کار» و «مدرسه» است. مدرسه، محیط زندگی نوجوانان ماست و خود آن‌ها می‌توانند در اداره آن سهیم باشند. جالب است که در این زمینه، برخی از مدارس از خانواده‌ها موفق‌تر هستند؛ یعنی نقش‌هایی برای دانش‌آموزان تعریف‌شده و آن‌ها مسئولیت‌هایی را برعهده‌ گرفته‌اند. 
اردوهای جهادی نمونه‌ای موفق از یک طرح جامع برای ترویج «فرهنگ کار» است. در این الگو، اصلِ کار و تلاش ارج نهاده می‌شود، جهت‌دهی تولیدی دارد و مفید است، کمک به مستضعفان و نیازمندان حقیقی است و رضای خداوند، روح حاکم بر آن است. چشم‌پوشی از منافع شخصی و کار برای رفاه و پیشرفت دیگران از دیگر وجوه این طرح مقدس است؛ فراتر از گزاره «کار مساوی است با پول».

برچسب ها :
ارسال دیدگاه