نظامواره فکری «الحیات»
دکتر محمدعلی مهدوی راد عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
«عباس عقاد» در کتاب بسیار سودمند و مفیدش، «ابوالشهداء» درباره امام حسین(ع) نکته مهمی دارد که به تعبیر خودش نکته کلیدی است. او میگوید برای ورود به ساحتهای مختلف وجودی هر شخصیتی یک کلید لازم است و اگر آن کلید را پیدا نکنید، بهدرستی نمیتوانید به ساحتهای وجودی او وارد شوید. کلید ورود به ساحتهای وجودی اباعبدالله الحسین(ع) «عزت» است. من نیز درباره شخصیت مرحوم آقای حکیمی میگویم کلید ورود به ساحتهای وجودی ایشان «عدالت» است.
نخستین چاپ کتاب سرود جهشها را -که دیگر در بازار نیست و شاید کمتر کسی آن را داشته باشد- در سنین کودکی خریدم و از آنجایی که در بچگی با خریدن یک کتاب گمان میکردیم دنیا را بدست آوردهایم، مُهر داشتم و نوشته بودم «الکتب حدائق العلما - دارالکتب اختصاصی محمدعلی غلامی». یکی از مقالات حیرتآور این کتاب «سرود جهشها» است که درباره حضرت علی(ع) نوشته شده است. مقاله بسیار مهم دیگری هم در این کتاب هست با عنوان «فلسفه شورشهای شیعه» و مقاله مهم دیگری با عنوان «شهدای فضیلت».
ایشان در آن مقالهای که درباره حضرت علی(ع) است، نوشتهاند: «من در این گفتار در پی آنم که زیرساز زندگی علی(ع) و اهمیت بحث درباره آن را تا حدودی روشن کنم». این مقاله میشود گفت نخستین مقاله علامه حکیمی است. این نخستین مقالهای است که ایشان از علی بن ابیطالب و فرهنگ ایشان حرف میزند و آخرینش هم جلد 12 الحیات است. تعدادی از کتابهای کوچک هم که اغلب از دل الحیات بیرون آمدهاند، به عنوان آثار ایشان چاپ شده است.
علامه حکیمی از روزی که قلم بر کاغذ گذاشت، مهمترین دلمشغولیاش این بود که بگوید زندگی کردن در سایهسار معارف اهلبیت(ع) حیات طیبه است و دوری از این معارف، خسران و نتیجهاش ندامت. همه دلمشغولی و دغدغه علامه حکیمی این بود بگوید زندگی آن است که در سایه تعالیم اهلبیت(ع) و الگوگیری از آنان باشد. کتاب «سرود جهشها»ی علامه حکیمی که در زمان حکومت طاغوت ممنوع شد، نمونه والای گستره اندیشیدن در منابع کهن و جدید مرحوم حکیمی بود. او در این کتاب مینویسد: «من در این گفتار در پی آنم که زیرساز زندگی علی(ع) و اهمیت بحث درباره آن را تا حدودی روشن کنم». پس از آنکه «فلسفه شورشهای شیعه» منتشر شد، همان زمان این کتاب یکی از مستندهای مقالههای دوستان و طرفداران مرحوم حکیمی برای بررسی جنبشهای شیعی بود. رهبر معظم انقلاب در کتاب «آینده در قلمرو اسلام» که ترجمه ایشان از کتاب سید قطب است، نوشتهاند: «جستوجوگران درباره قیامهای شیعی برای آگاهی از این قیامها به کتاب استاد محمدرضا حکیمی مراجعه کنند».
یکی از عظمتهای آقای حکیمی این بود که علم، فکر و تمدن را میفهمید؛ از این رو «دانش مسلمین» را نوشت. همیشه میگفت ملاصدرا با اسلام ملاصدرا شده و ابنعربی هم با اسلام ابنعربی شده، اما راه رسیدن به مقصد اعلی فقط مسیر اهل بیت(ع) و معارف قرآنی است.
کتاب «الحیات» دغدغه فکری و ذهنی علامه حکیمی و برادران اندیشمندش بود. این کتاب بیانگر این است که مجموعه آموزههای اهلبیت(ع) در متن زندگی متبلور است. این نکته در کتاب «امام در عینیت جامعه» مرحوم حکیمی بهخوبی نشان داده شده است. گاهی که کنار او مینشستم متحیر میماندم این دریای عشق به اهلبیت(ع) از کجا میجوشد. روزی در خدمت استاد بودم. روایت حضرت رضا(ع) را خواندم که وقتی فضل بن سهل خدمت امام(ع) آمد، ایشان به او فرمودند: نزدیک ظهر است و برای ناهار نزد ما بمان. سفره آماده شد. امام(ع) دست فضل را گرفتند تا سر سفره ببرند. این آدم وقتی چشمش به سفره و افرادی که آنجا بودند افتاد، گفت: اینها چه کسانی هستند؟ امام(ع) فرمودند: ساکت شو! خدا یکی است، پدر یکی است، مادر هم یکی است و فضیلتی بالاتر از تقوا نیست.
مرحوم حکیمی باحالتی خاص گفت: شما تا امروز جملهای درخشانتر از این فرموده امام رضا(ع) از آنچه تا به حال آفتاب بر آن درخشیده دیدهاید؟ این عشق، علامه حکیمی را شعلهور کرده بود. گاهی دیده میشود برخی افراد ناآگاه میگویند کتاب «الحیات» تنها به جمعآوری روایات پرداخته است. این کلام به هیچ عنوان درست نیست. ورای تألیف این کتاب، اندیشهای درخشان نهفته است.
علامه حکیمی مقدمه بسیار خوبی در ترجمه فارسی الحیات دارند که از نظر بنده بسیار مهم است. این مقدمه برای تصحیح ذهنیت علما و فضلا و دوستان درباره الحیات است. هنوز هم که هنوز است برخی خیال میکنند الحیات مثلاً شبیه آن کتابی است که عالم بزرگوار اصفهانی 70 سال پیش جمعآوری کرده بود که تجمیع روایات بر اساس حروف الفبا بود. الحیات اینگونه نیست؛ یک نظام فکری است، یعنی یک ساختار اندیشهای برای انسانی است که میخواهد در سایهسار فرهنگ قرآنی و اهل بیت(ع) زندگی کند. به همین دلیل از بحث خاصی مثل شناخت آغاز میشود. ایشان در جلد 7 تا 12 الحیات به «انسان» پرداخته است. مثلاً در کنار انسان به دعا هم پرداخته؛ دعا در زندگی انسان و نقش دعا در جامعه. در آنجا اسراف هم هست، با اینکه در جلدهای 3 تا 6 در مورد اسراف بهطور خلاصه بحث شده است.
تمام جلدهای الحیات با آیه 29سوره انفال آغاز میشود: «یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم». این کل آهنگ و درونمایه الحیات است؛ احیا یا حیات طیبه عبارت دیگری از اقامه است. ما در قرآن بهصراحت اقامه قرآن را نداریم، ولی با لطافت داریم. قرآن کریم میفرماید: «یا اهل الکتاب لستم علی شیءٍ حتی تقیموا التورات و الانجیل»؛ مسیحیان و یهودیان! شما هیچ هستید و هیچ هستید و هیچ، مگر اینکه تورات و انجیل را در زندگی خودتان اقامه کنید. اقامه در یک جمله یعنی تبلور و عینیتبخشی به مفاهیم در صفحه ذهن و صحنه زندگی. اگر میگوییم اقامة الصلا����ة یعنی مفاهیم و معارف و آموزههای نماز را در ذهن و زندگی متبلور کنیم و عینیت ببخشیم. کل پیام و دغدغه آقای حکیمی این است که یک مجموعه نظاممند و ارگانیک و یک اندامواره از معارف ثقلین را برای زندگی عرضه کند.
آقای حکیمی جهان، انسان، رابطه انسان، درد انسان و زمان را میشناخت و معارف را در زمان میگذاشت. از شما خواهش میکنم بارها و بارها الحیات را بخوانید. آقای حکیمی در مقدمه این کتاب نوشتند الحیات برای ما نیست، برای اهل بیت(ع) است. اهل بیت(ع) هم برای شماست. وقتی به این کتاب مراجعه میکنید به من مراجعه نمیکنید، بلکه دارید به اهل بیت(ع) مراجعه میکنید.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه