خاطرات حضرت آیتالله خامنهای
در جامعه، قرآن اصل است
برادران! شماها چرا قرآن را حفظ نمیکنید؟ شماها جوانید. والله مکرر اتفاق افتاده که با خودم فکر کردهام و گفتهام اگر ممکن باشد، هرچه دارم، بدهم و حفظ قرآن را بگیرم؛ ولی افسوس که ممکن نیست. در این سن، من دیگر نمیتوانم قرآن را حفظ کنم؛ اما شما جوانید، شما بچهاید و میتوانید حفظ کنید. حافظه شما، حافظه جوانی است. سنین 25ساله و 30ساله و زیر 30 سال -که غالب قرّاء ما بحمدالله در این سن هستند- سنین حفظ قرآن است. کلام خدا و آیات کریمه الهیه را حفظ کنید و از حفظ بخوانید... .
نکته دیگری که مطرح است و من مکرر در این جلسه و خارج از این جلسه گفتهام، این است که آداب تلاوت مجلسی را فرا بگیرید. فرض کنید عدهای از این مردم و مسلمین حزبالله در جایی نشستهاند و از شما دعوت کردهاند برایشان قرآن بخوانید. دأب و فکر من این است و میخواهم در جامعه ما کاری بشود که برای قرّاء قرآن منبر بگذاریم و همچنان که الان وعاظ منبر میروند، قاریان قرآن هم منبر بروند و مثلاً نیمساعت قرآن بخوانند و مردم آن زلال کلام الهی را مستقیم از او بشنوند و دلهایشان بلرزد و اشک بریزند و موعظه بشوند و بلند شوند و بروند؛ ولی ما حالا قرآن کریم را فقط مقدمه سخنرانی قرار دادهایم!
من در سالهای ۵۱ و ۵۲ و ۵۳ در مشهد سخنرانی میکردم؛ میایستادم سخنرانی میکردم. بعد هم که حرف من تمام میشد، روی زمین مینشستم. سپس صندلی میگذاشتیم تا قاری قرآن تلاوت کند. همین آقای فاطمی و بعضی از برادران دیگر، روی صندلی مینشستند و قرآن میخواندند. من میگفتم که حرف من مقدمه تلاوت قرآن است. من ایستاده صحبت میکردم؛ اما صندلی بلند و قشنگی - مثل منبر - گذاشته بودیم و اینها روی آن مینشستند و بعد از صحبت من قرآن میخواندند؛ همان آیاتی که من قبلاً تفسیر کرده بودم. فکر من این است.
من میگویم که در جامعه، قرآن اصل است. امت حزبالله باید یواشیواش با قرآن آشنا بشوند؛ آنطوری که بتوانند مستقیم قرآن را از شماها گوش کنند و بفهمند. شما باید بتوانید در یک مجلس بالای منبر بروید، آیات قرآن را بخوانید و مردم با شنیدن این آیات اشک بریزند؛ ما این را میخواهیم. اگر شما میخواهید این کار را بکنید باید بتوانید با صوت خودتان این مجلس را جذب کنید. این، آداب و فنونی دارد. شما برادران باید بر حسب استعداد و طبیعت و فطرت خود و گوش کردن نوارهایی که از قرّاء معروف میآید، این فنون را یاد بگیرید. البته مقداری از اینها تأمین شده، اما مقدار دیگرش را هم بایستی تأمین کنید.
نکته دیگری که مطرح است و من مکرر در این جلسه و خارج از این جلسه گفتهام، این است که آداب تلاوت مجلسی را فرا بگیرید. فرض کنید عدهای از این مردم و مسلمین حزبالله در جایی نشستهاند و از شما دعوت کردهاند برایشان قرآن بخوانید. دأب و فکر من این است و میخواهم در جامعه ما کاری بشود که برای قرّاء قرآن منبر بگذاریم و همچنان که الان وعاظ منبر میروند، قاریان قرآن هم منبر بروند و مثلاً نیمساعت قرآن بخوانند و مردم آن زلال کلام الهی را مستقیم از او بشنوند و دلهایشان بلرزد و اشک بریزند و موعظه بشوند و بلند شوند و بروند؛ ولی ما حالا قرآن کریم را فقط مقدمه سخنرانی قرار دادهایم!
من در سالهای ۵۱ و ۵۲ و ۵۳ در مشهد سخنرانی میکردم؛ میایستادم سخنرانی میکردم. بعد هم که حرف من تمام میشد، روی زمین مینشستم. سپس صندلی میگذاشتیم تا قاری قرآن تلاوت کند. همین آقای فاطمی و بعضی از برادران دیگر، روی صندلی مینشستند و قرآن میخواندند. من میگفتم که حرف من مقدمه تلاوت قرآن است. من ایستاده صحبت میکردم؛ اما صندلی بلند و قشنگی - مثل منبر - گذاشته بودیم و اینها روی آن مینشستند و بعد از صحبت من قرآن میخواندند؛ همان آیاتی که من قبلاً تفسیر کرده بودم. فکر من این است.
من میگویم که در جامعه، قرآن اصل است. امت حزبالله باید یواشیواش با قرآن آشنا بشوند؛ آنطوری که بتوانند مستقیم قرآن را از شماها گوش کنند و بفهمند. شما باید بتوانید در یک مجلس بالای منبر بروید، آیات قرآن را بخوانید و مردم با شنیدن این آیات اشک بریزند؛ ما این را میخواهیم. اگر شما میخواهید این کار را بکنید باید بتوانید با صوت خودتان این مجلس را جذب کنید. این، آداب و فنونی دارد. شما برادران باید بر حسب استعداد و طبیعت و فطرت خود و گوش کردن نوارهایی که از قرّاء معروف میآید، این فنون را یاد بگیرید. البته مقداری از اینها تأمین شده، اما مقدار دیگرش را هم بایستی تأمین کنید.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه