مردم‌داری در آموزه‌های رضوی

امر به معروف و نهی از منکر در سیره امام رضا(ع) با برخورد محبت‌آمیز و منطق توأم با ادب و مداراست

مردم‌داری در آموزه‌های رضوی

می‌دانیم اسلام دینی اجتماعی است و آیات قرآن و روایات اسلامی و سیره معصومان(ع) به‌طور گسترده از معاشرت خوب با مردم سخن گفته است؛ یعنی اسلام اصل را جامعه می‌داند؛ هر چه پیوند جامعه را محکم کند، مورد تأیید اسلام است و هر چه آن را سست کند، مبغوض است. سخن‌چینی، غیبت و تهمت، پیوند‌ها را قطع می‌کند، اصلاح ذات بین، تعاون و همکاری و برآوردن حوائج مردم، محبوب است چون سبب پیوند است.‏


نحوه مواجهه با مردم از جمله شاخصه‌های مهم سیره رفتاری و ارتباطی ائمه اطهار(ع) است که به نوبه خود نقش بسزایی در ترویج دین مبین اسلام ایفا می‌کند. پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی به شیوه‌های مواجهه اخلاقی، عاطفی و معرفتی مناسب با اقشار مردم بر اساس سیره و کلام امام رضا(ع) در آینه آثار این مرجع تقلید پرداخته که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

دوستی و باگذشت بودن در برابر مردم
دوستی و محبت در میان مردم‏ سرمایه مهمی است و از دست دادن آن ضایعه بزرگی محسوب می‌شود. بنابراین امام رضا(ع) در گفتاری حکیمانه، به آثار محبت و دوستی با مردم اشاره کرده و می‌فرماید: «اَلتَّوَدُّدُ إِلَی النَّاسِ نِصْفُ اَلْعَقْلِ؛ مهربانی با مردم نیمی از خرد است». (تحف‌العقول، ج2، ص 443)
تعبیر به «نیمی از عقل» اشاره به این است که کاری است فوق‌العاده عاقلانه و منظور از «تودد» این است کارهایی انجام دهد که نشانه کمال محبت و دوستی باشد؛ در مشکلات به یاری آن‌ها بشتابد و در برابر کارهای ناروا به هنگام قدرت به جای انتقام‌جویی، عفو کند و با چهره گشاده با مردم روبه‌رو شود، در برابر آن‌ها تواضع کند، سخنان آن‌ها را بشنود و به آن‌ها احترام بگذارد. مجموعه این امور و مانند آن را «تودد» می‌گویند که آثار فراوانی دارد از جمله دوستان زیادی در سایه تودد برای انسان پیدا می‌شود، اگر اهل کسب و تجارت باشد مشتریان او فراوان می‌شود و اگر مدیر تشکیلاتی باشد افرادی که زیرمجموعه او هستند به او عشق می‌ورزند و وظایف خود را به‌خوبی انجام می‌دهند، چنانچه فرمانده لشکری باشد افراد لشکر او سر بر فرمان او خواهند بود، اگر عالم و روحانی باشد مردم به او اقتدا می‌کنند و ارشاد و نصایحش را به گوش جان می‌پذیرند و چنانچه پدر و بزرگ ‌تر خانواده باشد همسر و فرزندان به او علاقه‌مند می‌شوند و محیط خانواده محیطی مملو از محبت و آرامش‏ و همکاری خواهد بود و همچنین افراد دیگر در محیط‌ها و پست‏‌های دیگر.
اما بر عکس، اگر انسان در برابر مردم خشن باشد و با قیافه درهم کشیده روبه‌رو شود، بی‌اعتنایی کند، تکبر بورزد، به سرنوشت آن‌ها بی‌اعتنا باشد و به تعبیر قرآن «فَظّ غلیظ القلب» باشد از اطراف او پراکنده می‌شوند، در میان جمع زندگی می‌کند ولی تک و تنهاست.

حفظ آبرو و شخصیت مردم
اصولاً آبرو و حیثیت اشخاص از نظر اسلام بسیار محترم است و هر کاری که موجب تحقیر مردم شود گناه بزرگی است؛‏ از جمله در پرداخت انفاق و بخشش، رعایت ادب و احترام لازم است و باید در حفظ آبرو و شخصیت نیازمند کوشید. رعایت این مفهوم در حالات معصومان(ع) به‌خوبی دیده می‌شود.
در حالات امام علی بن موسی‌الرضا(ع) و برخورد محبت‌آمیز او با مردم‏ چنین آمده است: یکی از یاران او می‌گوید: در مجلسی در خدمتش بودم در حالی که گروه زیادی از مردم اجتماع کرده بودند و از مسائل حلال و حرام سؤال می‌کردند. ناگهان مردی قد بلند و گندمگون بر او وارد شد و سلام کرد و گفت من یکی از دوستان شما و از دوستان پدران و اجدادتان هستم، من از حج می‌آیم، زاد و توشه خود را از دست داده‏ام و چیزی که مرا به مقصدم برساند، ندارم؛ اگر صلاح بدانید مبلغی به من بدهید و مرا به شهر خود برسانید، خداوند به من نعمت داده، هنگامی که به شهرم رسیدم آنچه را به من عطا فرمودید از طرف شما انفاق می‌کنم، چون من نیاز به صدقه ندارم. فرمود: بنشین خدا رحمتت کند؛ سپس رو به مردم کرد و با آن‌ها سخن می‌گفت (و سؤالاتشان را جواب می‌داد) تا پراکنده شدند و من با دو نفر دیگر در خدمتش بودیم. فرمود: اجازه بدهید من به اندرون خانه بروم. برخاست و داخل اتاق خود شد، سپس برگشت و دست خود را از بالای در بیرون آورد و صدا زد این مرد خراسانی کجاست؟ فرمود: این 200دینار را بگیر و برای هزینه سفرت از آن بهره‌برداری کن و به آن تبرک بجوی و چیزی از طرف من انفاق نکن. هم‌اکنون برو که مرا نبینی و من نیز تو را نبینم. هنگامی که مرد خراسانی رفت، امام بیرون آمد. یکی از حاضران عرض کرد: فدایت شوم، محبت زیادی درباره این مرد کردید، چرا خود را از آن پنهان کردید؟ فرمود: می‌‏ترسیدم آثار ذلت سؤال، در صورت او ببینم (می‌خواستم شرمنده نشود). (فروع كافی، ج4، ص 23، ح3)
چقدر تفاوت است بین این انفاق خالصانه و همراه با بهترین احترام و ادب، با انفاق‌های ریاکارانه و تحقیرآمیز.

مدارا با مردم
در روایات اسلامی مسئله‌ای با عنوان مدارا با مردم مطرح است. در احادیث فراوانی به مدارا کردن با مردم توصیه و بر آن تأکید شده است‏. از جمله در حدیث پرمعنایی از امام علی بن موسی‌الرضا(ع) آمده: مؤمن نمی‌تواند مؤمن باشد مگر اینکه سنتی از پیامبر(ص) یعنی مدارا با مردم در او وجود داشته باشد .(بحارالانوار، ج 72، ص 68)
کلام امام(ع) درباره هماهنگی با اخلاق مردم و ضرورت مدارا کردن با خلق خدا و رفاقت با آن‏‌ها نشانه روشنی از روح اجتماعی تعلیمات اسلام است که تا چه ‏اندازه مسائل مختلف اخلاقی و روانی را برای همزیستی مسالمت‌آمیز با مردم مورد توجه قرار داده است.
کسی که می‌خواهد جزو رهبران جامعه باشد، رسالت الهی ‏‏دارد که ادا نمی‌شود مگر آنکه دارای اخلاق نیکویی باشد. به عبارت دیگر باید با مردم مدارا کند، بنابراین، اصل اول در برخوردها، محبت و مدارا و تحمل است و نباید در اولین برخورد با انسان جاهل و نادان، خشمگین شد و از کوره در رفت و با شدت و تندی و همانند آن جاهل یا شدیدتر از او جوابش را داد، چرا که روش انبیا این نبوده، بلکه در مقابل رفتار بی‌ادبانه آن‌ها، اظهار محبت می‌کردند.
بنابراین اصل و اساس در مناسبات میان حاکمیت و مردم، بلکه در تمام مدیریت‏ها رفق و مداراست؛ کشورداری و اصولاً هیچ برنامه اجتماعی و شخصی را نمی‌توان با شدت عمل و عُنف به سامان رسانید، بلکه باید نرمش و شدت با هم آمیخته شود. اگر تنها برنامه‌های شدید و سخت‏گیرانه باشد موجب تنفر و گاه کینه و عداوت می‌شود؛ از این رو، مدیرانی که برای اداره شهرها و بخش‏های مختلف کشور تعیین می‌شوند باید از میان کسانی انتخاب شوند که با مردم با محبت، رفق و مدارا رفتار کنند.
امروز هم مشاهده می‌کنیم بهترین راه برای مبارزه با مفاسد اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر استفاده از برخورد‌های محبت‌آمیز و منطق توأم با ادب و مداراست.
بسیارند کسانی که با خشونت، بی‌ادبی، اهانت، تهمت و... امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند؛ حتی برخی از مؤمنان نمازشب‌خوان، بسیار کم‌حوصله هستند و اصلًا با مردم راه نمی‌آیند و با کوچک‌ترین مسئله‌‏ای از کوره در رفته و عصبانی می‌شوند و افراد را به لجبازی وادار می‌کنند، در حالی که اگر رفتارش با ادب، نیکو و بدون تحقیر و توهین باشد، همه آن را می‌پذیرند.
فراموش نکنیم کار پیامبران، امامان، علما، مربیان، معلمان و تمام کسانی که در حوزه تعلیم و تربیت فعالیت می‌کنند، بدون مدارا با مخاطبانشان پیشرفتی نخواهد داشت.

پوشاندن گناه مردم
می‌دانیم خداوند ستارالعیوب است و دوست دارد بندگانش نیز ستارالعیوب باشند. بنابراین انسان مؤمن باید عیوب دیگران را بپوشاند و سرمایه معنوی و اجتماعی آن‌ها را که بر محور آبروی آن‌ها دور می‌زند بر باد ندهد.
به همین دلیل، پیشوایان بزرگ اسلام در گفتار و عمل، بر پنهان کردن عیوب دیگران و چشم‌پوشی ��ز لغزش‌ها تأکید کرده‌‏اند. 
در حدیثی از امام رضا(ع) می‌خوانیم، سؤال کردند: «مَا حَدُّ التَّوَاضُعِ الَّذِی اذَا فَعَلَهُ الْعَبْدُ کانَ مُتَوَاضِعاً؟ فَقَالَ: التَّوَاضُعُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا انْ یعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَینَزِّلُهَا مَنْزِلَتَهَا بِقَلْبٍ سَلِیمٍ لَایحِبُّ انْ یأْتِىَ الَی احَدٍ الّا مِثْلُ مَا یؤْتَی الَیهِ، انْ رَأىَ سَیئَةً دَرَاهَا بِالْحَسَنَةِ، کاظِمُ الْغَیظِ، عَافٍ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحِبُّ الُمحْسِنِینَ؛ حد تواضع که اگر انسان آن را انجام دهد متواضع محسوب می‌شود چیست؟ فرمود: تواضع درجات و مراحلی دارد: یکی از مراحلش این است انسان قدر و موقعیت نفس خویش را بداند و در همان جایگاه با قلب سلیم (و پذیرش درونی) جایی دهد، دوست نداشته باشد کاری درباره کسی انجام دهد مگر همانند کارهایی که درباره او انجام می‌دهند (همان‌گونه که انتظار احترام از دیگران دارد باید دیگران را محترم بشمارد و هر کاری را از سوی دیگران دون شأن خود می‌شمارد درباره دیگران دون شأن بشمارد). هرگاه بدی از کسی ببیند آن را با نیکی پاسخ دهد، خشم خود را فروبرد، از گناهان مردم‏ درگذرد و آن‌ها را مورد عفو قرار دهد، خداوند نیکوکاران را دوست دارد». (اصول كافی، ج 2، ص 124)

خدمتگزاری و گره‌گشایی از کار مردم
اسلام به حل مشکلات مردم اهمیت زیادی داده و اعمال نیک را منحصر به خواندن نماز شب و تلاوت قرآن نمی‌داند، بلکه گره‌گشایی از کار خلق و سعی در برآوردن خواسته‏‌های مؤمنان را از بزرگ‏ترین حسنات می‌شمارد.
امام رضا(ع) در حدیثی پر معنا می‌فرماید: «لَا یسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَیهِ؛ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود». اگر مردم به او مراجعه کنند و تقاضای چیزی کنند، خسته نمی‌شود. در روایات داریم یکی از نعمت‌های خداوند این است مردم به دست شما به مقاصد و حاجات خود برسند یعنی این کار موجب می‌شود انسان به سوی بهشت برود و در نتیجه نباید خسته شود. (بحارالانوار، ج 75، ص 336)

برچسب ها :
ارسال دیدگاه