سیاستهای فرهنگی نیازمند گفتمانهای دامنهدار و پرجاذبه است
هادی غیاثی، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده در یادداشتی که در اندیشکده رهیافت منتشر کرده است، به آسیبهای سیاستگذاری حجاب در ایران پرداخته که در ادامه میخوانید.
حجاب زمانی به دغدغه حکومت ارتباط پیدا میکند که به یک مسئله سیاستی تبدیل شود. ارتباط حکومت با حجاب و کنشگری جامعه سیاستی در عرصه حجاب زنان، در قالب سیاستگذاری حجاب پیگیری میشود. نخستین گام در سیاستگذاری حجاب، مسئلهشناسی صحیح آن است. موضوع حجاب و مسئله بدحجابی را میتوان با رویکردهای گوناگونی مورد بررسی قرار داد. مطالعه بدحجابی بهمثابه پدیدهای اجتماعی اقتضائات خاص خود را میطلبد. پدیدههای اجتماعی اموری مسبوق به آگاهی، معنادار، سیال، متغیر، ذوابعاد و چندوجهیاند. از این رو یکی از ضرورتها در یک مسئلهشناسی صحیح، پرهیز از نگاههای تکبعدی و مستقلبین است. در واقع در مسئلهشناسی باید به سمت دیدگاهی سوق پیدا کرد که یک پدیده اجتماعی را در نسبت و ارتباط با دیگر پدیدهها و نظامهای اجتماعی و از منظرهای گوناگون مورد بررسی قرار داد. در ادامه ابتدا تعریفی از بدحجابی ارائه میشود سپس لوازم مسئلهشناسی صحیح آن مورد بررسی قرار میگیرد.
واژه «حجاب» در لغت به معنای حائل یا پرده است؛ اما در دوران معاصر تبدیل به دالّی شده است که به پوشش دینی زنان دلالت میکند. در فرهنگ دینی، پوشش زنان باید به گونهای باشد که اولاً در برابر نامحرم به جلوهگری و خودنمایی نپردازد ثانیاً در برابر نامحرم جز وجه و کفّین دیده نشود؛ بنابراین حجاب هم به حدود پوشش و هم به کیفیت آن اشاره دارد. برخی گستره حجاب را گستردهتر از کنشهای ناظر به پوشش دانسته و بدحجابی را طیف وسیعی از رفتارها مثل پوشش اندام، دوخت لباس، رنگ لباس، مدل لباس، شیوه گفتار و نگاه، طنین صدا، نوع راه رفتن، نمایش زیورآلات، آرایش کردن و حتی استفاده از مواد خوشبوکننده دانستهاند که البته مصداق بارز آن «نداشتن پوشش مناسب» است.
حجاب به عنوان یک مسئله مورد بررسی در سیاستگذاری فرهنگی، با برشهای مفهومی متفاوت، صورتبندیهای مختلفی به خود میگیرد. به عنوان مثال اگر مسئله مورد بررسی را حجاب قرار دهیم، کنشگران مورد مطالعه تنها زنان خواهند بود؛ اما اگر مسئله، پوشش باشد باید به پوشش مردان نیز توجه داشت، امری که اغلب مورد غفلت واقع میشود. همچنین اگر مسئله مورد بررسی حجاب باشد از آنجا که بحث حجاب در اسلام در یک چارچوب مفهومی شامل «حیا»، «عفت» و «حجاب» فهم میشود باید کنشهای عینی ناظر به خصلتهای «عفت» و «حیا» مورد بررسی قرار گیرد؛ اما اگر مسئله، پوشش باشد میتوان آن را از سایر منظرها، رویکردها و با چارچوبهای نظری دیگری مورد بررسی قرار داد.
سیاستگذاری و مسئله حجاب
سیاستگذار باید مسئله حجاب را بهمثابه پدیدهای اجتماعی از منظرهای گوناگون مورد بررسی قرار دهد. اگر پوشش افراد را در کنار معماری و مسکن، بُعدی از سیمای عمومی شهر، ورودی چشمها و اثرگذار در افکار و گرایشها بدانیم از این رو بدحجابی علاوه بر اینکه نماد غفلت از دینداری صحیح محسوب میشود، به عنوان یک نشانه برای شهروندی غیرمسئولانه نیز قابل بررسی است. در ادامه، به مسئله بدحجابی از چند منظر که به عنوان متغیرهای کلان و اساسی در مسئلهشناسی و سیاستگذاری حجاب باید مدنظر قرار گیرند، پرداخته میشود.
منظر جهانی
جریانهای جهانی در چند سده گذشته در راستای فشار بر نحوه پوشش دینمدارانه بوده است. فمنیستها، چه فمنیست شباهتنگر و چه تفاوتنگر، بدحجابی را یک ارزش تلقی میکنند. تنها برخی فمنیستهای متأخر هستند که حجاب را بهمثابه امری سیاسی مورد توجه قرار داده و با آن مخالفت نکردهاند. در این نگاه با تأکید بر وجه سیاسی سکولاریزاسیون، حفظ و پافشاری بر حجاب، حرکتی خزنده علیه ارزشی به نـام «سکولاریزاسیون» قلمداد میشود.
پستمدرنها نیز با ادبیات مختلف، زمینههای افزایش بدحجابی را ایجاد میکنند. آنها با تأکید بر هویتیابی متکثر و متنوع از طریق پوشش و تأکید بر مصرفگرایی و مصرفنمایی، تأکید بر قدرت و بازنمود آن در سبک زندگی و همچنین تأکید بر رسانه و نمادین شدن عرصه اجتماعی، زمینههای بدحجابی را فراهم میکنند.
منظر ایرانی
میل به مستوری و باحجابی با وجود صورتهای متفاوت و متنوع، یک عنصر فرهنگی اصیل در زندگی ایرانی بوده است. در ایران پیش از اسلام، زنان هر چه از شأن و منزلت اجتماعی بالاتری برخوردار بودهاند لباسهای آنها پوشیدهتر و باحجابتر بوده است. در ایران معاصر اما کشف حجاب و گسترش فساد، دو راهبرد ضدفرهنگ ایرانی و اسلامی حجاب توسط دولتهای وابسته پهلوی بود. از این رو تغییر حجاب بهمثابه امری سیاسی در ذهنیت تاریخی مردم ایران خاطرهای تلخ محسوب میشود.
منظر اسلامی
در حالی که در اسلام حدود فقهی مشخصی برای پوشش زنان وجود دارد اما دوگانه حجاب عرفی و حجاب شرعی در انتخاب پوشش جامعه دیندار به وجود آمده است، به گونهای که بر اساس آمار، گرایش زنان به حجاب عرفی در سالهای گذشته افزایش پیدا کرده است.
جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیت اسلامی خود، وظیفه جلوگیری از گناه در عرصه عمومی را دارد و چون بدحجابی در ادبیات فقهی گناه محسوب میشود حکومت اسلامی کنترل مسئله بدحجابی در عرصه عمومی را بر خود واجب میداند. علاوه بر آن، ضرورت امر به معروف و نهی از منکر، حق و وجوب تعزیر گناهان توسط حاکم اسلامی، قاعده لاضرر، قاعده حرمت اعانه بر اثم و عدوان و روایتهای مصرح بر وظایف حاکم و ولی جامعه از جمله دلایل دینی است که این حق و وظیفه را برای حکومت اسلامی با خود میآورند. دشمنان اسلام و حکومت اسلامی مسئله حجاب را نخستین و پرسروصداترین جبهه مبارزه میدانند و برای حکومت اسلامی نیز مسئله حجاب خاکریزی است که نماد کارآمدی یا ناکارآمدی مهندسی فرهنگی محسوب میشود (امامی، ۱۳۹۲). از این رو مسئله حجاب در دهههای گذشته به یکی از حساسترین مسائل اجتماعی و فرهنگی در جمهوری اسلامی تبدیل شده است و سیاستگذاری صحیح، ضرورت شناخت متغیرهای مؤثر بر آن را دوچندان میکند.
آسیبهای سیاستگذاری حجاب در ایران
با نگاهی به قوانین و اسناد بالادستی مشخص میشود جامعه سیاستی ایران در راستای مداخله در حوزه حجاب بیش از 100 قانون مصوب دارد و اقدامهای اجرایی چون «طرح امنیت اخلاقی» و «برگزاری نمایشگاههای مُد و لباس» را برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب انجام داده است اما وضعیت موجود حجاب زنان، نشاندهنده عدم تأثیر این اقدامها و قوانین در متن جامعه است. سیاستهای فرهنگی نیازمند گفتمانهای دامنهدار و پرجاذبهای هستند که بتوانند معانی دیگر اقدامها و نشانهها را تأمین و کنترل کنند. پس از انقلاب اسلامی، از حجاب بهمثابه محدودیت، مصونیت، زیبایی، نوعی مد و… یاد شده است که سوای تأیید، هیچ یک نتوانسته یک چتر گفتمانی بر مداخلات این حوزه فراهم کند. این عامل سبب شده است که مداخله دولت در حوزه حجاب مقطعی، متشتّت و بدون برنامهریزی منسجم در عمل باشد و تصویر منفی از حجاب به جامعه ارائه کند.
ضعف نگاه راهبردی به موضوعات فرهنگی، تنوع سازمانهای مسئول با نگاههای متعارض، ضعف در هنجارفرستی، ضعف در مسئلهشناسی و کمکاری در اقناع از جمله مشکلات جامعه سیاستی در ارتباط با مسئله بدحجابی است. بیتوجهی به تنظیم و تدوین سیاستهای فرهنگی و ضعف در اجرای سیاستهای موجود، سازمانهای مسئول را دچار سرگشتگی و ابهام کرده است. تلقی نکردن بدحجابی به عنوان معضل اجتماعی، کمکاری در الگوسازی، کمکاری در نظارت، کمکاری در ایجاد امکانات ازدواج آسان، ضعف در ارزیابی سیاستها، بیتوجهی به توطئههای دشمنان و ضعف در برنامهریزی تأمین نیاز جنسی از دیگر مشکلات جامعه سیاستی ایران در ارتباط با سیاستگذاری فرهنگی صحیح حجاب محسوب میشوند.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
ضرورت معرفی صحیح حضرت زهرا(ع) در نظام آموزشی
-
قدس رواق
-
اصالت مهدویت صد در صد عقلایی و منطقی است
-
با وجود علم ژنتیک، چرا هنوز شهید گمنام تشییع میکنیم؟
-
میهمانانی از آن سوی دجله
-
سیاستهای فرهنگی نیازمند گفتمانهای دامنهدار و پرجاذبه است
-
اشتراکات دیدگاه امامیه و اهل سنت درباره تقریب مذاهب
-
تجلیل از برگزیدگان مسابقه «خطبه فدکیه»
-
جزء از کل
-
یخدانهای وقفی
-
عرفان شهودی حضرت زهرا(ع)