آنها که اهل صلحاند بُردند زندگی را
رقیه توسلی
صدایش مو نمیزند با دوبلورها. نگاهش میکنم. به نظرم 70سالی از خدا عمر گرفته باشد. آقای راننده را مخاطب قرار میدهد: «چه خبر از اوضاع شهر؟». راننده تاکسی دنده عوض میکند و برعکس تصورم با یک جمله سروته جواب را جمع نمیکند. کله تکان میدهد که: 17ساله رانندم، جناب. روزای بد و خوب کم نداشتم و همه قماش آدمی دیدم. داماد دیدم، زائو دیدم، گدا و رئیس و وکیل و خلافکار و طلبه و بیحجاب و خارج برگشته سوار کردم. خانواده مشتی دیدم، دعوا دیدم، مریض دیدم، مسافر بُردم محله اعیونی، حلبیآباد رفتم، حاجی و کربلایی از فرودگاه آوردم اما این روزا فرق میکنه. دارم خواب میبینم انگار. گاز اشکآور نخوردم که خوردم، خواهری که پنجه بوکس و چاقوی جیب داداششُ بندازه تو تاکسی ندیده بودم که دیدم، خانمی دیدم تو ماشین وقتی خبر شهادت داییشُ شنید آدرس خونهشو فراموش کرد، پدر دیدم رو جدول زار میزد و خون گریه میکرد از دست پسراش. جسارت به مأمور قانون دیدم، مادریُ که پشت تلفن میگفت: «خاک بر سر من که مادر تو نباشم. هزار نفر از دیروز دارن فیلمتُ برام میفرستن. حالا واسه من بانک آتیش میزنی بیصفت!» مادربزرگ طفلکی دیدم از من خواست با نوهاش حرف بزنم بلکه بیاد سر عقل. والا مام از دست آشوبگرا قسر در نرفتیم. چند بار از سر و کول تاکسی بالا رفتن. اسپری پاش کردن صندوقُ. بعد آینه شکسته سمت شاگرد را با دست نشان میدهد که با چسب و لنت باندپیچی شده. تک سرفهای میکند و میگوید: آقا چی بگم؟ من خودم یه نوجوون دارم.
با اینکه صبحی حرف زدم با مادرم اما دلم تنگ میشود برایش. راننده و مسافر تاکسی هنوز دارند حرف میزنند. نگاه میکنم به خیابان. یک جمله عاشقانه تایپ میکنم و ارسال میکنم برایش. اما خطها مثل همیشه باز نیست و نمیبینم «پیام ارسال شد» بیاید روی موبایلم. عجیب است. دارم توی تاکسی اشک میریزم. دلم انگار خیلی برای مام ایران، مادرم، ننه ثریا، خانجان و همه آنها که خوبند غنج میرود.
پینوشت:
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: با هم دشمن نباشید و از هم نبُرید و برادرانه بندگان خدا باشید.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
حفاظت از زیرساختها با پدافند دانشبنیان
-
قدس رواق
-
شاهکار فرهنگی حاج حسین آقا
-
راه تمیز دادن بین فکر و خیال
-
حرکت انسان به سوی کمال نیاز فطری است
-
بازی شیطان را نخوریم
-
ضرورت تبیین «فرزندآوری» بهعنوان ارزش اجتماعی
-
مشهد؛ میزبان مرحله مقدماتی مسابقات بینالمللی قرآن کریم
-
روایت «باغ حاج علی» از میدانداری شهدا
-
آغاز نامنویسی دوره آموزشی «نویسندگی خلاق» در مکتب هنر رضوان
-
آنها که اهل صلحاند بُردند زندگی را