تنفس عشق در روایت زندگی انسان انقلاب اسلامی

نگاهی به کتاب «رسول مولتان»

تنفس عشق در روایت زندگی انسان انقلاب اسلامی


​​​​​​​زندگی برای برخی انسان‌ها بستر عاشقانه زیستن است. اینکه آدم حتی به اندازه‌ دم و بازدمی از عشقی که می‌تواند تنفس کند جا نماند. برخی حرکت، اهداف و در یک کلام وجودشان را طوری تنظیم می‌کنند که از لذت فراز و نشیب‌های این زندگی که مقدمه‌ ابد است جانمانند. به یک معنا این دست افراد منتظر «تمُوتُوا» نیستند و خود مصداق «مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا» می‌شوند. عالمشان را با همان مقصد بی‌انتها در محضر نور مطلق چیده‌اند و در زیستشان دیگر همه چیز آسمانی است. حتی به ظاهر دنیایی‌ترین مفاهیم هم رنگی دیگر می‌گیرند. دیگر رنج برایشان آن رنج این عالمی نیست بلکه گنجی است که این نوع انسان‌ها از خدا می‌خواهند و مدام به دنبال آن هستند. این افراد «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ» (آیه 4 سوره بلد) را درونی کرده‌اند. اینکه انسان در رنج و محنت آفریده شده است.
«سید محمد علی رحیمی» یکی از این دست آسمانی‌هایی است که در حیاتش جز برای آن که مقصد است قدم برنداشت. سردار فرهنگی که عمرش را برای اسلام گذاشت. آن هم نه در امنیت و چند ساعت کار اداری صبحگاهی! در غربت، شبانه‌روز و برای امت اسلام. با این حال عالمی سختی و رنجش را جز در معامله‌ با خدا به جای دیگری نداد. محمد علی رحیمی از پیش از انقلاب برای اسلام سر از پا نمی‌شناخت و پس از انقلاب، رسالتش را در تبیین و صدور انقلاب گذاشته بود. در حقیقت، این انسان انقلاب اسلامی در عین دوری و فراق مکانی از امام روح‌الله(ره) نزدیک‌ترین فرد به او و اندیشه‌هایش بود. او انقلاب را نه تنها برای ایران بلکه نعمتی برای امت و جهان می‌دانست و در همین باب، وجودش را خرج کرد. همان‌طور که امام(ره) فرمود:  انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام است.
برای ادامه‌ مسیر انقلاب اسلامی نیاز به رجوع‌هایی داریم. رجوع به کلام امام امت(ره) و رجوع به سیره‌ پاکباختگانی که خود را خرج حق و مسیرش کردند و حیات سید محمد علی رحیمی یکی از آن‌هاست. «زینب عرفانیان» در همین راستا دست بر قلم برده و زندگی مجاهدانه‌ این شهید را نگاشته است. آن هم به روایت شریک زندگی‌اش که پا به پای او در تنگناها و سختی‌ها ایستاده و حال، راوی حقیقت و گمنامی زندگی همسرش شده است. در خواندن این کتاب، خواننده انگار با لحظه لحظه‌ رنج‌های این خانواده همراه می‌شود. رنج‌هایی که رنگی آسمانی دارند. کتاب «رسول مولتان» روایت ماندگار از زیست فردی است که در غربت و زیر تیغ دشمنان اسلام سپری کرد تا ندای امام خمینی(ره) و آوای انقلاب اسلامی را به گوش همگان برساند. زندگی محمد علی رحیمی مصداق زندگی یک انسان انقلاب اسلامی است. او چند سال در هند و یک سال و نیم در مولتان پاکستان به عنوان رایزن فرهنگی به فعالیت پرداخت و در نهایت در زمانی‌که مسئولیت خانه‌ فرهنگ جمهوری اسلامی در شهر مولتان را بر عهده داشت به دست گروه تروریستی سپاه صحابه به شهادت رسید؛ شهادتی غریبانه؛ غریبی از دنیا، چنان‌که شهید می‌نویسد: «عجب دنیایی است این دنیای هجرت و غربت که هم تلخ است و هم شیرین، هم غم است و هم شادی، هم درد است و هم درمان، هم دلتنگی است و هم دلگشایی، هم سوز است و هم شوق، هم سکوت است و هم فریاد، هم بی‌قراری است و هم قرار، هم تشویش است و هم آرامش، هم بغض گلو است و هم اشک عاشقانه، هم گوشه‌ انزواست و هم مرکز امتزاج و بالاخره هم بی‌کسی است و هم با صاحب همه‌ کسان بودن... به راستی وه که عجب جلوه‌ای دارد این هجرت و غربت...»!
«رسول مولتان» کلاس درسی برای حرکت و به دست گرفتن علم اسلام است؛ درسی که تلنگری سنگین در نوع پیمودن مسیر به آدمی می‌زند، درس‌هایی که هر کدام زیستن را می‌آموزند؛ چنان‌که همسر شهید در کتاب می‌گوید: «یکی از درس‌هایی که از زندگی با علی گرفتم این است که نیاز نیست انسان به دنبال کارهای بزرگ برود. اگر همان وظایف در ظاهر کوچکت را درست انجام دهی، خود به خود کارهای بزرگ در مقابلت قرار می‌گیرد و توفیق انجام دادنشان را پیدا می‌کنی و پله پله رشد خواهی کرد. چیزی که من در زندگی با علی شاهدش بودم».

خبرنگار: نوید سرادار

برچسب ها :
ارسال دیدگاه