تجربه‌نگاری تلاش برای شکستن شاخ کرونا

4ماه پس از فروکش کردن کووید19 رئیس پیشگیری و بهداشت ستاد ملی مقابله با کرونا از عوامل پیروزی بر آن می‌گوید

تجربه‌نگاری تلاش برای شکستن شاخ کرونا

بیش از دو سال و 9 ماه از ورود کرونا به ایران می‌گذرد و اکنون دیگر از روزهای سخت بیماری عبور کرده‌ایم؛ روزهایی که آمار فوتی‌ها فراتر از 700نفر می‌رفت و شمار مبتلایان به 50هزار نفر در روز می‌رسید.


حالا پس از تجربه هفت موج بیماری، سراغ حمید سوری، رئیس پیشگیری و بهداشت ستاد ملی کرونا و استاد اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی رفته‌ایم تا از تجربه‌های موفق و ناموفق آن روزهای سخت و راهی که باید می‌رفتیم و نرفتیم بشنویم.

حال ویروس کرونا این روزها چطور است؟
به نظر می‌رسد با ورود سویه امیکرون، یک آتش‌بس یکجانبه‌ای آغاز شده و با وجود اینکه سایر بازیگران همه‌گیری یعنی مردم، سیاست‌گذاران و مدیران حوزه مدیریت همه‌گیری کار خاصی انجام نمی‌دهند، آمار مرگ‌های کرونا تا حد قابل توجهی پایین آمده؛ اما یادمان باشد میزان فوتی‌ها و بستری‌ها مثل نوک کوه یخی درون آب است؛ قسمت بیشتر آن‌ها موارد ابتلاست که اطلاع دقیقی در موردشان نداریم.

از این کامیابی‌ها و ناکامی‌ها برایمان بگویید.
 تولید واکسن یکی از مهم‌ترین کامیابی‌ها بود که توانست بشریت را نجات دهد. هر چند یک سال و نیم از شیوع بیماری گذشته بود اما با تولید انبوه واکسن‌ها تا حد زیادی بار این مسئله کاهش پیدا کرد. با این حال ناکامی‌هایی هم داشتیم، از جمله اینکه هنوز داروی اختصاصی برای این بیماری در جهان وجود ندارد.
ابتدای شیوع بیماری با آزمون و خطاهای بسیاری همراه بود که منجر به افزایش مرگ‌ومیر در همه کشورها شد، ضمن آنکه ایران نیز مثل بسیاری از کشورها توان مقابله با تهدید زیستی کووید19 را نداشت و نظام سلامت ما تا حد زیادی در مقابل آن غافلگیر شد. این موضوع به ما هشدار می‌دهد باید روی ضعف‌ها و ناکارآمدی‌های نظام سلامت در مقابله با تهدیدهای زیستی چه امروز و چه فردا عمیق‌تر کار کنیم و نقشه راهی بومی برای مقابله با چنین شرایطی داشته باشیم. 
البته در شیوع کووید19 اقدامات مفیدی به‌ویژه پیش از تولید واکسن داشتیم. مثل طرح شهید سلیمانی که تا حد زیادی توانست از فشار همه‌گیری بکاهد. ورود انبوهی از واکسن‌ها در مدتی کوتاه، واکسیناسیون جمعیت زیادی را پوشش داد، همچنین تولید واکسن‌های داخلی با پلتفرم‌های مختلف نشان‌دهنده قابلیت‌های مراکز علمی کشور بود. از دیگر کامیابی‌ها در این سه سال مهار واریانت دلتا در سیستان و بلوچستان و استفاده از مشارکت مردمی در کنترل آن بود که باید مورد توجه قرار گیرد.
 
اگر به روزهای نخست کرونا برگردیم، کدام اشتباهات را نباید تکرار ‌کنیم؟
یکی از مهم‌ترین اشتباه‌ها این بود که از ظرفیت‌های علمی و تحقیقاتی کشور به‌خوبی استفاده نکردیم. در واقع نبود تصمیم‌گیری مبتنی بر شواهد بومی یکی از ضعف‌های بزرگ ما بود. اشتباه دیگر این بود که از فناوری‌های نوین مثل رصد و رهگیری مبتلایان با استفاده از تلفن همراه، شناسایی افراد از طریق مچ بندهایی که می‌توانست بیماران را رصد کند و امثال آن به‌خوبی بهره نگرفتیم؛ در حالی که استفاده از آن‌ها امکان‌پذیر است. اشتباه دیگر اهمیت ندادن به همکاری بین‌بخشی بود؛ به همین دلیل طرح شهید سلیمانی فقط چهار ماه اجرا شد. مشکل دیگر تزریق واکسن به کودکان بود در حالی که مستند قوی برای تأیید آن‌ها وجود نداشت و هنوز هم وجود ندارد. ضمن آنکه در این حدود سه سال، هرگز اقداماتی مثل تعطیلی دانشگاه‌ها و مدرسه‌ها، دورکاری اداره‌ها، محدودیت تردد شبانه، محدودیت تردد بین‌شهری و غیره را نه در اعمال مداخلات و نه در حذف آن‌ها ارزشیابی نکردیم تا بدانیم اثربخشی این مداخلات چقدر بوده است.
همچنین در استفاده از برخی داروهای وارداتی گرانقیمت با آنکه تأثیرگذاری مشخصی نداشت افراط بسیار کردیم و بخش عمده‌ای از هزینه‌های نظام سلامت صرف خرید آن‌ها شد به‌طوری که میزان استفاده ما از داروی «رمدسیویر» در این مدت 5/3برابر میانگین استفاده آن در جهان گزارش شده و حالا متوجه شده‌ایم تأثیر چندانی در درمان کرونا نداشته است. در این همه‌گیری، کشورهایی موفق‌تر عمل کردند که به روش‌های پیشگیری توجه داشتند اما تأکید کشور ما بر پایه درمان بوده و هست.   
یکی دیگر از نقاط ضعف ما بی‌توجهی به سلامت روان جامعه بود، در حالی که بر اساس پژوهش‌ها حدود 50درصد بهبودیافتگان دچار عوارض روحی و روانی مثل اضطراب و افسردگی شده بودند، اما نظام سلامت کشور به دلیل اینکه خیلی دیر به فکر تأسیس قرارگاه کووید19 افتاد، نقش نظارتی مناسبی نداشت و متوجه کاهش تاب‌آوری جامعه نشد. مقررات وضع می‌شد اما هیچ‌گونه ضمانت اجرایی نداشت. برای مثال سفرهای بین‌شهری را ممنوع کردیم اما جاده‌ها پر از مسافر بود و یا کسب‌وکارها در روزهای کمی از تعطیلی تمکین کردند، ضمن آنکه از تجربه‌های مثبت بخش‌های مختلف در کنترل این بیماری استفاده بهینه نشد. دلیلش این بود که دیوارهای وزارت بهداشت بسیار مرتفع و تعامل این وزارتخانه با محققان ضعیف است و این مسئله موجب شد نظام سلامت نتواند از امکانات علمی سایر بخش‌ها استفاده بهینه کند.
در این سه سال باید اقداماتی مثل تعیین سطح ایمنی به‌خصوص در گروه‌های پرخطر، رصد و رهگیری واریانت‌های تازه‌ای که ممکن بود در جامعه باشند و همچنین ایجاد مرکز جامع مدیریت بیماری‌ها و نظام مراقبت ژنومیک مناسب انجام می‌دادیم که متأسفانه به دلیل این کمبودها نتوانستیم تصمیماتی براساس دانسته‌های معتبر بگیریم و بیشتر تصمیم‌‌ها در فضایی مجهول گرفته می‌شد.
امروز هم به جای اینکه این فرصت را مغتنم بشماریم و ساختاری مناسب برای مقابله با تهدیدهای زیستی فراهم کنیم، به شکل انفعالی با کووید19 مقابله می‌کنیم به‌طوری‌که نگرانم اگر ویروس دوباره جهشی تهدیدکننده پیدا کند روزهای نخست شیوع بیماری را تجربه کنیم زیرا بیماری‌های حاد دستگاه تنفسی بسیار متنوع و روش‌های مقابله غیردارویی آن‌ها بسیار شبیه یکدیگر است. به همین دلیل با شیوع کرونا و استفاده از ماسک، میزان ابتلا به آنفلوانزا در کشور طی دو سال گذشته بسیار پایین بود اما امسال با توجه به کاهش استفاده از ماسک، خطر و نگرانی از افزایش ابتلا به آنفلوانزا به‌ویژه برای گروه‌های پرخطر وجود دارد. گرچه گروه‌های پرخطر را می‌شناسیم اما نمی‌دانیم احتمال ابتلا در آن‌ها چقدر است. نمی‌دانیم چند درصد افراد بالای 60سال از سطح ایمنی پایینی برخوردارند و یا طغیان‌هایی که از موارد آنفلوانزا و یا کووید19 رخ می‌دهد کجاست تا با آن‌ها مقابله کنیم. حتی نمی‌دانیم بیماران فعلی به آنفلوانزا مبتلا هستند یا به کرونای خفیف و یا متوسط. چون این موارد نیاز به افزایش تست از موارد مشکوک دارد که متأسفانه ما از ابتدای شیوع کرونا تاکنون با کمبود تست مواجه بوده‌ایم. به‌طوری که در مقایسه با سایر کشورها تعداد تست ما نسبت به یک میلیون جمعیت بسیار کم بود و در بین کشورهای مختلف، رتبه120 را داشتیم و این موجب شده بود بیماری‌یابی دقیقی نداشته باشیم و ندانیم افراد با علائم یکسان مثل سرفه، تنگی‌نفس، تب، سردرد، گلودرد و استخوان درد به کرونا مبتلا هستند و یا دچار آنفلوانزا شده‌اند. بنابراین آنچه باید به آن توجه کنیم داشتن نقشه راه دقیق برای مقابله با هرگونه تهدید زیستی اعم از انسان‌ساز و طبیعی است، زیرا اگر ندانیم چگونه باید خود را به لحاظ ساختاری، سازماندهی، نیروی انسانی، بیماری‌یابی، مقابله با بیماری و تولید واکسن‌های جدید با تأثیرگذاری بیشتر آماده کنیم بازنده خواهیم بود و تحقق این آمادگی نیازمند آن است به جای اینکه تنها به دنبال انتشار مقاله‌های متعدد باشیم، با انجام تحقیقات کاربردی‌تر بتوانیم خود را برای مقابله با چنین بحران‌هایی آماده کنیم. زیرا جوامع امروز به دلایلی همچون تراکم جمعیت، افزایش تحرکات جمعیتی، افزایش سفرها، افزایش آلودگی هوا، افزایش میزان آلرژی و کاهش سطح ایمنی بدن در مقابل این بیماری‌ها حساس‌تر شده‌اند و این حساسیت‌ها احتمال بروز بیماری‌های همه‌گیر را به‌شدت افزایش می‌دهد و دیگر نمی‌توان با نسخه‌های 20 سال پیش با آن‌ها مقابله کرد.

به نظر شما چقدر از فضای ترسی که اوایل کرونا ایجاد شده بود واقعی و چه بخشی از آن ناشی از هشدارهای سازمان جهانی بهداشت بود؟
معمولاً سازمان‌های بین‌المللی در چنین شرایطی با احتیاط برخورد می‌کنند. اما در این همه‌گیری، سازمان جهانی بهداشت توصیه‌ها و پیشنهادهای کلانی ارائه داد و ضرورت داشت هر کشور متناسب با شرایط خود این پیشنهادها را بومی‌سازی کند. ما نباید همه توصیه‌های سازمان‌های بین‌المللی را کپی و در کشور اجرا می‌کردیم. آنچه در مقابله با این بیماری داشتیم اطلاعات غلط و کاذبی بود که موجب وحشت در جامعه شد. در حالی که در همه‌گیری‌ها ایجاد تعادل بین بیم و امید بسیار حائز اهمیت است به‌طوری که جامعه نباید با امید کاذب دچار عادی‌انگاری و یا با ترس کاذب دچار وحشت عمومی شود؛ چون هر دو حالت به ضرر مقابله با بیماری است. با این حال ما در این مدت پیوست رسانه‌ای جامعی برای مقابله با همه‌گیری تهیه نکردیم و به دلیل اینکه رسانه‌ها خبرنگار تخصصی حوزه سلامت نداشتند تا اطلاعات دقیق و به‌موقع را از منابع معتبر تهیه و به مردم ارائه دهند و جامعه با دریافت آموزش‌ها و اطلاعات لازم هوشیار و در زمان مناسب آرام شود، نتوانستیم در شرایط مختلف با همه‌گیری رفتار مناسبی داشته باشیم به همین دلیل در مواقعی بیش از حد دچار رعب و وحشت و در مواقعی مانند شرایط فعلی دچار عادی‌انگاری شدیم.

خبرنگار: اعظم طیرانی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه