مدعیان یمانی در ترازوی نقد علم رجال

مدعیان یمانی در ترازوی نقد علم رجال

دست گذاشتن روی مفهوم و ابزار علم رجال برای نقد و بررسی جریان هواداران احمد اسماعیل بصری در منطقه با عنایت به اینکه این جریان از ابتدای ابراز وجود خویش در سال۲۰۰۰م ماهیت اخباری‌گرایانه خویش را به‌خوبی بروز داده حائز اهمیت بسیار است چرا که ضعف بسیار احمد اسماعیل و پیروانش در حوزه علم رجال به نوعی این علم را به پاشنه آشیل عقیدتی این جریان کاملاً منحرف مبدل نموده است. 
حجت‌الاسلام مسلم کامیاب، متخصص نقد رجالی جریان احمدالحسن در گفت‌وگو با قدس آنلاین سعی دارد این ضعف جریان دجال بصره را به‌خوبی هویدا سازد. گزیده‌ای از شگردهای این جریان را در این خصوص به روایت حجت‌الاسلام کامیاب در ادامه می‌خوانید.

استناد به نصوص متشابه
از آسیب‌هایی که در فهم صحیح روایات رخ می‌دهد، درآمیختگی روایات محکم و متشابه است. احادیث «متشابه» احادیثی‌اند که معانی گوناگونی را برمی‌تابند و در دلالت بر مقصود، گویایی و استواری محکمات را ندارند و از این رو، شبهه برانگیزند. بی‌گمان احادیث اهل بیت(ع) به‌ویژه آن بخش از سخنانشان که مربوط به معارف دین و اصول اعتقادی است، همانند قرین خود، قرآن کریم، محکم و متشابه دارند. 
جریان احمد اسماعیل با سوءاستفاده از روایات متشابه به اثبات ادعای خود پرداخته است. به عنوان نمونه‌ با انتخاب یکی از نقل‌های حدیث لوح و بدون در نظر گرفتن روایات دیگر، تعداد ائمه را به 13 عدد رسانده و احمد اسماعیل بصری را به عنوان قائم و امام سیزدهم معرفی کرده است.
در راه حل احادیث متشابه با تشکیل خانواده‌ حدیث و جمع‌آوری روایات یک موضوع و نیز آیاتی که به نوعی ناظر بر موضوع آن حدیث است، امکان ارجاع روایات متشابه به محکمات فراهم می‌شود. همچنین با توجه به سایر قراین، صدر و ذیل حدیث، معنای حدیث متشابه روشن می‌شود.

تحریف روایات
تحریف بر وزن تفعیل و از ماده (حرف) اخذ شده و مراد از آن، عدول کردن و تمایل از شیئی به شئ دیگر است. حدیث محرف آن است که در آن، تغییری از روی جهل و سفاهت تغییر‌دهندگان یا به صورت اضافه نمودن عبارتی به گفتار اصلی یا کم نمودن عبارتی و یا تغییر حرفی به جای حرفی دیگر که مشابه آن نیست روی داده باشد. این تحریف یا در سند روایت است و یا در متن رخ داده است.
این تحریف گاهی به صورت لفظی و گاهی به شکل معنوی صورت گرفته است. به عنوان نمونه احمد اسماعیل در معرفی خود به روایتی استناد می‌کند که رسول خدا فرمود: «إذا رأیتموه فبایعوه فأنّه خلیفةالمهدی»‏ هرگاه او را دیدید با او بیعت کنید زیرا او خلیفه مهدی است. برداشت او از این روایت آن است که خود را جانشین امام مهدی(عج) بداند. این در حالی است که اصل روایت این چنین است: «إذا رأیتموه فبایعوه فأنّه خلیفة اللّه المهدی‏» هرگاه او را دیدید با او بیعت کنید زیرا او خلیفه خدا مهدی است.از منظر معنوی به روایت «لَهُ‏ اسْمَـانِ‏ اسْمٌ یَخْفَی وَ اسْمٌ یَعْلُنُ؛ دو نام دارد، یکی نهان و دیگری آشکار، امّا نام نهان احمد و نام آشکار محمد است» استناد کرده‌اند. اسم مخفی و گمنام احمد، در برابر شخصیت آشکار که امام مهدی باشد قرار گرفته است. در حالی که تصریح روایت «له اسمان» یک فرد دارای دو اسم است و نمی‌توان از یک نفر اراده دو فرد نمود.

 مغالطه در برداشت از روایات
این جریان با ادعای اینکه برخی از روایات برخی دیگر را تفسیر می‌کنند، بی‌ضابطه و از روی مغالطه به تفسیر برخی روایات اشاره دارد. نمونه‌هایی از این شگرد را می‌توان در کتاب نقد تعدد قائمیت که به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده ملاحظه کرد.

تقطیع روایات
جریان مدعی یمانی در استنادات خود به طور بی‌ضابطه روایات را تقطیع کرده است. مقصود از تقطیع حدیث، بخش بخش کردن حدیث و ذکر بخشی از آن بدون آوردن بخشی دیگر از یک حدیث است. به طور نمونه در روایتی به اوصاف احمد بصری بدین‌گونه اشاره کرده‌اند: «لَوْنُهُ‏ لَوْنٌ‏ عَرَبِیٌ‏ وَ جِسْمُهُ‏ جِسْمٌ‏ إِسْرَائِیلِیٌ» این در حالی که اصل روایت «الْمَهْدِیُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی لَوْنُهُ‏ لَوْنٌ‏ عَرَبِیٌ‏ وَ جِسْمُهُ‏ جِسْمٌ‏ إِسْرَائِیلِیٌ‏ عَلَی خَدِّهِ الْأَیْمَنِ خَالٌ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ» است. با عدم ذکر عبارت «عَلَی خَدِّهِ الْأَیْمَنِ خَالٌ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّی» معتقد است این حدیث بر فرد دیگر یعنی احمد اسماعیل انطباق دارد زیرا خود جریان یمانی در روایت مشابه دیگری وجود خال را بر امام مهدی تطبیق داده‌اند.

ایجاد آشفتگی ذهنی
از جمله شگردهای مدعیان دروغین ایجاد آشفتگی ذهنی در مخاطب است. آنان با نقل روایت‌های متعدد در مورد یک مسئله، قدرت تحلیل را از مخاطب گرفته و مغالطات خود را بر مریدان و جذب‌شدگان تحمیل می‌کنند. به طور مثال یکی از پیروان احمد اسماعیل با نقل روایاتی درمورد مدت حکومت امام عصر(عج) که از هفت سال شروع شده تا ۳۰۹ سال ادامه دارد تنها به نقل روایات بدون هیچ گونه تحلیل خاصی اشاره کرده و در پایان گزینه ۳۰۹ سال را برای احمد اسماعیل برگزیده است. این در حالی است که برخی روایات آن از اساس به مسئله حکومت امام دلالت ندارد.

استناد به متون غیرمعتبر

یکی از مواردی که به حدیث اعتبار و ارزش می‌دهد منبع نقل آن حدیث است که همواره مورد اهتمام حدیث‌پژوهان بوده است .برای تحلیل یک منبع و اعتبارسنجی آن، مؤلفه‌هایی مانند انتساب کتاب، شهرت و مقبولیت کتاب در دوره‌های مختلف، شخصیت علمی نویسنده، حوزه و مدرسه حدیثی، اساتید و شاگردان نویسنده، ضبط، انضباط و دقت نویسنده، تحلیل شیوه نگارش، اتقان و عدم اتقان محتوایی، فراوانی مضامین مورد توجه نویسنده، بررسی مضامین مرتبط مطرح نشده، مقایسه کتاب با کتاب‌های مشابه، مقایسه مضامین موجود با کتاب‌های مشابه و بررسی متون شاذ و مستبعد وجود دارد؛ بر حسب این ویژگی‌ها می‌توان منبع را مورد قضاوت قرار داد در غیر این صورت اگر صحیح‌ترین روایت هم در منبع غیرمعتبری ذکر شده باشد ارزش چندانی ندارد زیرا احتمال دست‌ساز بودن این روایات بسیار فراوان است.
جریان یمانی بدون در نظر داشتن اعتبار و عدم اعتبار منابع و صرف وجود روایت در منبع هر چند غیرمعتبر به ترویج افکار انحرافی فرقه دست زده‌اند. برخی از این منابع از اساس از اهل سنت‌اند تا جایی که حتی در میان اهل سنت هم از اعتبار چندانی برخوردار نیستند مانند الفتن نعیم بن حماد. برخی دیگر با رویکرد غالیانه تألیف شده است مانند هدایه الکبری خصیبی. برخی دارای گرایش‌های اعتقادی خاص اسماعیلی است مانند شرح الاخبار قاضی نعمان. برخی دیگر از اساس از متون اهل سنت اخذ شده و درباره موضوع مهدویت نبوده و خود مؤلف هم بدان اعتماد نداشته است مانند التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن‏ سید بن طاوس. گونه دیگر روایات تازه یافت در آن دیده می‌شود که در قرون اولیه در هیچ منبعی یافت نشده است مانند الزام الناصب و بشاره الاسلام؛ نمونه‌های دیگر از این روش در استناددهی این جریان وجود دارد که می‌توان به منابع منتشر شده در این زمینه مراجعه کرد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه