استقبال از رمضان با سنت ‌هزارساله

ایرانی‌ها چگونه با «کلوخ‌اندازان» به پیشواز ماه ضیافت الهی می‌رفته‌اند؟

استقبال از رمضان با سنت ‌هزارساله

رواق

ماه رمضان در تاریخ ایران پُر از رسوم آیینی است و قدیمی‌ها چنین توصیف کرده‌اند که مردم برای روزه‌داری آماده می‌شدند آن‌چنان که گویی برای نوروز آماده می‌شوند. یکی از این رسوم قدیمی که قرن‌ها قدمت دارد «کلوخ‌اندازان» است.به گزارش فارس، ماه رمضان، هر سالی که به ایران‌زمین رسیده ایرانی‌ها مثل یک جشن ملی آن را پاس داشته‌اند. همیشه هم پیش از رمضان به پیشواز این ماه می‌رفتند و کارهای مفصلی بوده که انجام می‌دادند: «از آخرین روزهای شعبان، پیشواز شروع می‌شد. زن‌ها خانه را تمیز می‌کردند و آذوقه و خواربار می‌خریدند و مردها به غبارروبی مساجد می‌رفتند و از همان شبی که قرار بود ماه مبارک رمضان در آسمان ظاهر شود، خانواده‌های زیادی با آب و آینه و سبزه راهی پشت‌بام می‌شدند تا هلال ماه را به چشم خود ببینند... .ماه رمضان که می‌آمد رخت و لباس مردم هم عوض می‌شد. مردها که از شب عید غدیر یا نوروز صورتشان را اصلاح نکرده‌ بودند، برای مراسمی با نام کلوخ‌اندازان که از سه تا یک روز قبل از ماه شروع می‌شد، صفایی به سر و صورتشان می‌دادند و به سر و وضع خود می‌رسیدند.ماه رمضان، ریش مردها را کوتاه‌تر می‌کرد و چادر زن‌ها را بلندتر. آن‌ها چادرهای معروف به عبایی‌ که تا روی پنجه پاها را می‌پوشاند از گنجه‌ها بیرون می‌کشیدند و به سر می‌کردند. روبندهای بلند تا نزدیک زانو هم جای نقاب‌های چهار انگشتی قبلی را می‌گرفت و بزک و سرخاب سفیداب و هر نوع آرایشی تا هلال ماه شوال منسوخ می‌شد». حالا این «کلوخ‌اندازان» چیست؟مراسم کلوخ‌اندازان در ادوار تاریخ ایران به شیوه‌های مختلف روایت شده است؛ البته روایت‌ها متفاوت است، ولی اصل ماجرا یکسان است: «اشخاص با خانواده‌شان به طبیعت می‌رفتند و هنگام غروب، کلوخی دست می‌گرفتند و رو به قبله می‌ایستادند و می‌‌گفتند: خدایا گناهان خود را شکستیم و خود را برای عبادت و روزه ماه رمضان آماده کردیم. بعد، کلوخ را محکم به زمین می‌زدند و عقیده داشتند با شکستن کلوخ تمام اعمال بدشان نابود می‌‌شود».

«روزه نزدیک است می‌باید کلوخ‌انداز کرد»
کلوخ‌اندازان مراسمی آن‌قدر قدیمی در ایران است که هزارسال پیش هم بوده و در تاریخ بیهقی به آن اشاره شده است: «دعوتی بزرگ ساخته بودند... و امیر به نشاط این جشن و کلوخ‌انداز که ماه رمضان نزدیک بود، بدین کوشک و بدین باغ‌ها تماشا می‌کرد».  ۴۰۰ سال پیش هم بوده و «صائب تبریزی» در دوره صفویه سروده است: «روزه نزدیک است می‌باید کلوخ‌انداز کرد/ زاهدان خشک را رندانه از سر باز کرد».
در کتاب‌های دوره قاجار هم بسیار به این رسم پرداخته‌اند؛ یک‌ نمونه در عهد مظفری اینکه: «شربت‌آلات و فواکه [میوه‌ها] ممتاز و شیرینی‌آلات در سر هر میزی فراوان... رسم این صدارت عظما این است که در هر سَلخ شعبانی [به آخر رسیدن ماه شعبان] به‌جهت پیش‌آمدن ایام روزه مجلس کلوخ‌اندازان [برپا می‌شد]...».
مراسم کلوخ‌اندازان، خشک‌ و خالی هم نبوده و با جشن و شادمانی و خوشحالی همراه بوده است و اصلاً واژه کلوخ‌اندازی در ادبیات فارسی معادل جشن شادمانی و خوش‌گذرانی است. 
معمولاً هم این جشن به‌همراه اعضای فامیل انجام می‌شد و این‌طوری بود: «در این روز مانند روز سیزده نوروز، مردم بیشتر نقاط ایران از خانه‌ها بیرون و به دشت و باغ می‌رفتند و خوراک‌هایی مخصوص آن روز می‌پختند و می‌خوردند... در برخی نقاط دیگر در این روز افراد یک خانواده به‌همراه بزرگ‌ترهای فامیل دور هم جمع می‌شدند. در این مراسم انواع خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها را روی یک سفره قرار می‌دادند و همگی از این خوراکی‌ها میل می‌کردند».
نکته جالب اینکه رسم کلوخ‌اندازان و میهمانی و دورهمی بزرگ اقوام و فامیل برای پیشواز ماه رمضان هنوز در برخی استان‌های کشور و گاهی با نام‌های متفاوت برگزار می‌شود. ازجمله در برخی نقاط یزد که این جشن این‌گونه برپا می‌شود: «چند روز پیش از شروع ماه مبارک رمضان به پاک‌سازی منازل خود و همچنین غبارروبی مساجد محل می‌پردازند. پس از آن در روز آخر ماه شعبان در یک میهمانی بزرگ فامیلی به تفریح و خوردن و آشامیدن می‌پردازند...».

«کلوخ‌اندازان» رسمی به پهنای ایران
بسیاری از خانواده‌هایی هم که به پیشواز ماه رمضان می‌روند و روز آخر شعبان روزه می‌گیرند و از طرفی مقید به برگزاری مراسم «کلوخ‌اندازان» هستند دو یا چند روز مانده به ماه رمضان به «کلوخ‌اندازان» می‌روند. مراسم مخصوص روز کلوخ‌اندازان در مناطق مختلف از این قرار است:
یزدی‌ها روز کلوخ‌اندازان را «کولوغ اندازون» می‌گویند. در این روز اغلب مردم از کوچک و بزرگ به گردشگاه‌های اطراف شهر می‌روند و چند خانواده با هم باغی را اجاره می‌کنند و آنچه لازم دارند برمی‌دارند و صبح زود به محل مورد نظر می‌روند.
یکی از متداول‌ترین غذاهای روز کلوخ‌اندازان در یزد «شولی» است. شولی نوعی آش است و انواع مختلف دارد. از دیگر خوراکی‌های یزدی‌ها در روز کلوخ‌اندازان آش رشته یا آش خمیر، آش کشک، حلوای برنج یا شله زرد و پالوده یزدی
 است.
در مشهد نیز روز کلوخ‌اندازان مردم به بیرون از شهر می‌روند و آن روز را به شادی سپری می‌کنند.
در شیراز به کلوخ‌اندازان «کلوک‌اندازان» هم می‌گویند که کنایه از آن است در این روز شکمشان مثل کلوک است و انواع خوراکی‌ها را در آن می‌ریزند. اصطلاحی هم دارند که گویند: «یک روز تنگ کم، یک روز مرگ کم» یعنی یک روز (روز کلوخ‌اندازان) آن‌قدر می‌خوریم که شکممان جا ندارد و یک روز(ماه رمضان) آن قدر گرسنگی می‌کشیم که مرگ شکممان است.
مردم قم هم روز کلوخ‌اندازان وسایل خورد و خوراک و تفریحشان را برمی‌دارند و به امامزاده‌ها و زیارتگاه‌های اطراف قم از جمله «شاه جهان»،«مسجد جمکران» و «چهار امامزاده» می‌روند. در مسجدجمکران هر کس در این روز دو رکعت نماز حاجت می‌خواند.
قزوینی‌ها کلوخ‌اندازان را «گل خندانی» می‌گویند. اگر فصل تابستان باشد مردم به گردشگاه‌های اطراف شهر از جمله باغ‌های حکم‌آباد، باغ «پنبه رسه» و باغ سپهدار می‌روند و اگر زمستان باشد در خانه بزرگ خانواده جمع 
می‌شوند. 
خوراک‌های این روز در قزوین عبارت است از سبزی پلو با ماهی، پلوسفید با زعفران، خورش آلو با مرغ، کاهو سرکه و شیرینی چهاررنگ خانگی یعنی نان نخودی، نان قندی، نان پادرازی و 
نان برنجی.
در بردسیر کرمان روز آخر ماه شعبان را روز «سنگ‌اندازان» می‌گویند و مانند جاهای دیگر در این روز به گردش و تفریح می‌روند و این شعر را می‌خوانند:
صد مژده که ماه رمضان می‌آید/ رحمت ز خدا به بندگان می‌آید
شد گردش و تفریح در این ماه حرام/ چون قتل امام شیعیان می‌آید

برچسب ها :
ارسال دیدگاه