غور در اقیانوس حکمت یا افتادن در چاله غفلت

غور در اقیانوس حکمت یا افتادن در چاله غفلت

جواد صبوحی

 «چه نزدیک است دنیا را گذران و رفتن و چه نزدیک است جوانی را، پیری و درهم شكستن». (غررالحکم، ص754)
این فرمایش تأمل‌برانگیز امیرمؤمنان علی(ع) اشاره ظریفی است به چرایی آهِ ناتمام و نهیب بی‌صدایی که هر از گاه از نهادِ فرزانگان و پیران خردمند برمی‌خیزد تا شاید بتوانند سمند تیزپای جوانی جوانان را به لختی درنگ بر لب جوی و دیدن گذر عمر وادارند.
دیر زمانی است که این داغ غریبِ دریغ خوردن، حتی بر دل آن‌ها که به گمان ما رخصت اندیشیدن و بهره گرفتن از ایام جوانی داشته‌اند نیز نشسته است؛ چنان‌که واعظ قزوینی ادیب و شاعر قرن یازدهم هجری می‌گوید:
صد حیف كه ما پیر جهاندیده نبودیم 
روزی كه رسیدیم به ایام جوانی 
و یا آنجا که حبیب یغمایی، ادیب معاصر می‌گوید:
 تبه كردم جوانی تا كنم خوش زندگانی را 
چه سود از زندگانی چون تبه كردم جوانی را 
جوانی، مجالی مغتنم برای جوانه زدن و ریشه دواندن فضیلت‌ها و از ریشه برکندن رذیلت‌هاست. درک اهمیت این فرصت به مثابه غفلتی است که مولوی در دفتر دوم مثنوی به آن اشاره می‌کند؛ روایت جوان خارکنی که در عهد جوانی از کندن بوته‌ای سست از دل خاک سرباز می‌زند و در کهنسالی دیگر رمقی برای از جای درآوردن آن ندارد.
آن درخت بد جوان‌تر می‌شود
وین کَنَنده، پیر و مضطر می‌شود
خاربن در قُوّت و برخاستن
خارکن در پیری و در کاستن
خاربن هر روز و هر دم سبز و تر
 خارکن هر روز زار و خشک‌تر
او جوان‌تر می‌شود تو پیرتر
 زود باش و روزگار خود مبَر
به روایت تقویم؛ ارقام و حد و حدود جوانی دستخوش تغییرات متفاوتی است. چنان‌که این بازه سنی جوانی که پیش از این 15 تا 29 سال اعلام شده بود، امروز به 18 تا 35 سالگی تغییر یافته است. البته سازمان بهداشت جهانی با تسامح و انعطافی بیشتر، در آخرین اعلام رده‌بندی دوران عمر در سال 2018 میلادی، 25 تا 65 سالگی را دوران جوانی می‌داند.
با این حال و با صرف‌نظر از تعریف کارشناسان و یا سیاستمداران برای این دوره از زندگی؛ می‌توان گفت تاریخ انقضای جوانی، درست از همان لحظه‌ای رقم می‌خورد که میل به پویایی و بالندگی که جزئی از خصایص انسانی است در فردی از میان می‌رود و می‌میرد. 
یعنی درست آن وقت که خماری و ابتذال توجیهی برای «جوانی کردن» می‌شود و بخشی از جامعه نیز در عین وادادگی به این تعریف تن می‌دهد. آن وقتی که جوان، غافل از بزرگی و سیادت خویش، مسخ تفکری می‌شود که دیگری را برتر و خود را وامدار و مفتون او می‌داند؛ غافل از آنکه بداند جوانی غور در ژرفای اقیانوس حکمت است نه افتادن
 در چاله غفلت.  
جوان توانمند، با انگیزه، متعهد و پرتلاش، سرمایه ارزشمند و گوهر فاخر و بی‌بدیلی است که باید آن را پاس داشت و بهایش را به او و دیگران یادآور شد.
رهبر انقلاب در توصیفی از دیدارهای خود با جوانان می‌گویند: «وقتی با جوانان هستم و در محیط جوان قرار دارم، احساس من مثل احساس کسی است که در هوای صبحگاه تنفس می‌کند؛ احساس تازگی و طراوت می‌کنم. 
آن چیزی هم که معمولاً در ملاقات با جوانان، اول بار به ذهن من می‌رسد و بارها به آن فکر کرده‌ام، این است که آیا این‌ها خودشان می‌دانند که چه ستاره‌ای در جبینشان می‌درخشد؟ من این ستاره را می‌بینم؛ اما آیا خودشان هم می‌بینند؟ ستاره جوانی، ستاره بسیار درخشان و خوش‌طالعی است. اگر جوانان این گوهر قیمتی و بی‌نظیر را در وجود خودشان حس کنند، فکر می‌کنم که ان‌شاءالله از آن خوب استفاده خواهند کرد». (دیدار صمیمانه با جمعی از جوانان در 
سال 1377)

برچسب ها :
ارسال دیدگاه