عقب‌ماندگی 700هزار هکتاری در مهار بیابان‌زایی

گفت‌و‌گو با مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی

عقب‌ماندگی 700هزار هکتاری در مهار بیابان‌زایی

سالانه هزاران هکتار از عرصه‌های طبیعی کشور تخریب می‌شود و تحت تأثیر پدیده بیابان‌زایی قرار می‌گیرد. پدیده‌ای که کمترین پیامد آن وقوع طوفان‌های شن و ماسه و وارد شدن خسارت‌های سنگین اقتصادی و حتی جانی است. این درحالی است که اقدامات مقابله‌ای ما برای کنترل این پدیده به هیچ وجه کافی نیست و نمی‌توان چشم‌انداز روشنی برای بازگشت به وضعیت پیشین تصور کرد.


​​​​​​​گفت‌وگوی قدس با وحید جعفریان، مدیر کل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور درباره آخرین وضعیت بیابان‌زایی، عوامل تشدید آن و همچنین تلاش‌ها و راهبردهای دولت برای مقابله با پدیده یاد شده است. 

آقای جعفریان، در ابتدا با اشاره به مفهوم پدیده بیابان‌زایی، بفرمایید آخرین وضعیت کشور در این زمینه چگونه است؟ 
ایران روی کمربند مناطق خشک جهان قرار گرفته و کمتر از یک چهارم میزان متوسط بارش باران را دریافت می‌کند. بنابراین می‌توان گفت اکوسیستم‌های خشک و فراخشک سطح گسترده‌ای از کشور را دربرمی‌گیرد به‌طوری که نزدیک به ۸۸درصد مساحت کشور در این محدوده اقلیمی قرار گرفته که به لحاظ نوع مدیریت و نحوه بهره‌برداری از سرزمین می‌تواند کاهش یابد و یا تشدید پیدا کند. اما آخرین مطالعات در سال۹7 نشان می‌دهد در حال حاضر۳۰میلیون هکتار از عرصه‌های مناطق بیابانی ایران تحت تأثیر فرسایش بادی هستند و از این رقم نیز، حدود ۱۴میلیون هکتار با عنوان کانون‌های بحرانی فرسایش بادی شناخته می‌شوند. این کانون‌ها عرصه‌هایی هستند که به منابع زیستی و اقتصادی کشور خسارت وارد می‌کنند و میزان ریسک سرمایه‌گذاری اقتصادی در این مناطق را افزایش می‌دهند و موجب انسداد جاده‌ها و حتی مسیرهای ریلی می‌شوند به‌طوری که همین امسال به خاطر طوفان شن دو قطار از مسیر منحرف شدند. در واقع خسارت‌های مالی و حتی جانی این پدیده سنگین است. بر اساس مطالعه انجام شده، هزینه‌های ناشی از فرسایش بادی در کشور دست‌کم 3هزار میلیارد تومان در سال است.

به کانون‌های بحرانی فرسایش بادی اشاره کردید، روند آن‌ها چگونه است، آیا تعداد و سطح آن‌ها رو به افزایش است؟ 
بله. این کانون‌ها در حال افزایش هستند و در شرایط اخیر، گستره تخریب سرزمین و حرکت به سمت بیابان‌زایی در کشور سالانه حدود یک میلیون هکتار است. متأسفانه اقدامات مقابله‌ای برای کنترل بیابان‌زایی در کشور هم متوازن نیست، یعنی اقداماتی که انجام می‌گیرد عقب‌تر از سطح تخریب سرزمین است به‌نحوی که فعالیت اجرایی ما برای کنترل کانون‌ها در سال 300هزار هکتار بوده که این رقم در مقایسه با شدت تخریب سرزمین 700هزار هکتار کمتر است. 

بیابان‌زایی در ایران، جدا از عامل تغییرات اقلیمی بیشتر ریشه در چه عواملی دارد؟ 
پیش از پاسخ به این پرسش بهتر است به این نکته اشاره کنم که باید مفهوم اکوسیستم بیابان را از مفهوم بیابان‌زایی سرزمین تفکیک کنیم. اکوسیستم بیابان مثل سایر اکوسیستم‌های طبیعی قابلیت‌ها، محدودیت‌ها، ویژگی‌ها و شرایط خاص اکوسیستمی خود را دارد. اما اطلاق واژه بیابان‌زایی اشاره به این موضوع دارد که در اثر تخریب سرزمین، کارکردها و خدمات یک اکوسیستم به‌نحوی کاهش پیدا می‌کنند که عرصه به شکل لم‌یزرع و غیرقابل بهره‌برداری تبدیل می‌شود. در واقع بیابان‌زایی را باید به عنوان یک عامل نبود توازن در نظر بگیریم که در مقابل مدیریت پایدار از یک طرف و همزیستی متعادل و مسالمت‌آمیز انسان و طبیعت قرار دارد و اگر این توازن در هم بشکند می‌توان گفت تخریب سرزمین آغاز شده است و به‌دنبال آن، کاهش توان زیستی خاک و کاهش ظرفیت کالاها و خدمات اکوسیستم اتفاق می‌افتد.
اما در پاسخ به پرسش شما باید گفت اساسی‌ترین عامل تخریب سرزمین، عوامل انسانی است. برای مثال در سال‌های اخیر دلایلی مثل ضعف در مدیریت منابع آب و تأمین نشدن حقابه دشت‌ها و تالاب‌ها، تغییر کاربری اراضی، تعلیف یا چرای مفرط دام‌ها در عرصه‌ها، کشاورزی غیرحفاظتی و ناپایدار و... موجب شده قابلیت‌های بیولوژیک خاک به مرور زمان از دست برود و فرسایش بادی تشدید شود. به همین خاطر است که کنوانسیون مقابله با بیان‌زایی به عنوان یکی از فراگیر‌ترین کنوانسیون‌های بین‌المللی همواره در این زمینه هشدار می‌دهد و بر مدیریت پایدار سرزمین و مدیریت بهینه خاک، استفاده درست از منابع طبیعی، کشاورزی حفاظتی و... تأکید می‌کند.

اختلاف 700هزار هکتاری بین شدت تخریب سرزمین و کنترل بیابان‌زایی نشان می‌دهد اجرای سیاست‌ها و برنامه‌های مقابله با این پدیده در دولت‌های پیشین چندان موفقیت‌آمیز نبوده است، سیاست و راهبرد دولت سیزدهم یا به عبارت بهتر، سازمان منابع طبیعی و سازمان حفاظت محیط زیست برای مقابله با پدیده بیابان‌زایی چیست؟ 
یکی از مهم‌ترین برنامه‌های ما برای کنترل بیابان‌زایی استفاده از ظرفیت‌های مشارکتی و نقش‌آفرینی بخش خصوصی و سرمایه‌گذاری این بخش در حوزه مناطق بیابانی است چون براساس مطالعاتی که با مشارکت چندین مؤسسه و دانشگاه انجام داده‌ایم حدود 30نوع کاربری اقتصادی در مناطق بیابانی ما وجود دارد که این‌ها می‌توانند منشأ سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و جوامع محلی باشند. به همین خاطر به‌تازگی سندی با عنوان سیاست‌های مشارکتی مدیریت مناطق بیابانی تهیه کردیم و در حال تلاش هستیم این سند در برنامه هفتم توسعه جایگاه ویژه‌ای پیدا کند. در این سند برای نخستین بار رویکردهای مشخصی با استفاده از ظرفیت‌های قانونی و حمایتی برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، توسعه مشارکت مردم و ایفای نقش مسئولیت اجتماعی بنگاه‌های مالی در کشور تعریف شده است. البته سیاست‌ها و برنامه‌های حمایتی و تشویقی از جمله تخفیف‌های مالیاتی برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در این مناطق مدنظر است. بنابراین اگر بتوانیم منابع موجود را متنوع کنیم و به دست‌اندرکاران این حوزه نقش دهیم گام بزرگی برای جبران عقب‌ماندگی 700هزار هکتاری کنترل بیابان‌زایی در قیاس با تخریب سرزمینی برداشته‌ایم.

سیاست مشارکت مردمی یا بخش خصوصی برای مقابله با بیابان‌زایی رویکرد تازه‌ای نیست. سازمان منابع طبیعی در برنامه ششم توسعه و حتی پیش از آن نیز از این راهکار استفاده کرده که در عمل نشانی از موفقیت آن نیست. با وجود این، این راهبرد می‌تواند نقش عمده‌ای در مهار بیابان‌زایی کشور داشته باشد؟
کاملاً درست است، موضوع مشارکت به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی سازمان از گذشته مطرح بود و هربار هم تلاش شده از ظرفیت‌های بخش خصوصی استفاده و البته موفقیت‌هایی هم حاصل شده که اجرای پروژه ترسیب کربن از آن جمله است یا بند ب ماده29 قانون برنامه ششم توسعه که به موضوع استفاده از تشکل‌ها و حمایت ویژه از تعاونی‌های فعال در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی تأکید می‌کند که با اجرای این ماده شاهد تحولی در این حوزه در یک دو سال اخیر بوده‌ایم. اما مدیریت منابع طبیعی به صورت عام و مدیریت بخش بیابان به صورت خاص از عهده یک دستگاه دولتی آن‌هم توسط یک سازمان امکان‌پذیر نیست، یعنی به تنهایی نه می‌تواند از آن حفاظت و نه می‌تواند آن را احیا کند. در واقع برای این منظور باید فرابخشی عمل کرد؛ ضمن اینکه استفاده از مشارکت بخش خصوصی در حوزه منابع طبیعی و مقابله با بیابان‌زایی یک فرایند و اقدام گام به گام است. علاوه بر این، صندوق ملی محیط زیست در پشتیبانی مالی از سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در مناطق بیابانی در عمل موفق نبوده است. بنابراین تلاش برای جلب مشارکت بخش خصوصی از طریق تخفیف‌های مالیاتی، پرداخت خدمات اکوسیستم به عنوان یکی از رویکردهای اقتصاد نوین در حوزه مدیریت بخش منابع طبیعی و ایجاد انگیزه‌های دیگر باید به مراتب بیشتر از گذشته انجام شود.

در دهه‌های گذشته از روش مالچ‌پاشی برای کنترل کانون‌های بحران بادی و تثبیت شن‌های روان استفاده می‌شد؛ در حال حاضر از چه روش‌هایی برای این منظور استفاده می‌کنید؟ 
تاکنون از روش‌های مختلفی مثل نهال‌کاری، ایجاد بادشکن‌های کوتاه در تپه‌های ماسه‌ای، تله‌های رسوب‌گیر، ساخت دیوارهای گلی، پخش سیلاب‌ها در مناطق بیابانی و مالچ‌پاشی برای مقابله با بیابان‌زایی استفاده کرده‌ایم. اکنون هم روش مالچ‌پاشی استفاده می‌شود. البته این روش در گذشته رقم قابل توجهی از فعالیت‌های اجرایی سازمان منابع طبیعی را دربرمی‌گرفت اما اکنون تقریباً در یک‌صدم درصد از عرصه‌هایی که در کانون‌های فوق بحرانی قرار دارند از این روش استفاده می‌شود در کانون‌هایی که خطرات امنیتی و یا جانی داشته باشند. مثلاً اگر شن‌های روان در یک منطقه مرزی مشکل‌ساز و یا موجب انسداد جاده‌ها و مسیرهای ریلی شود در این صورت روش مالچ‌پاشی نفت برای تثبیت شن‌ها در دستور کار قرار می‌گیرد. اما برای کانون‌های دیگر از دو سال پیش از روش‌های جایگزین مثل ایجاد بادشکن‌های کوتاه استفاده می‌کنیم که نتایج خیلی خوبی از آن گرفته‌ایم.

خبرنگار: محمود مصدق

برچسب ها :
ارسال دیدگاه