بی‌توجهی به واقعیت‌های اجتماعی در معماری درس‌های معارفی

بی‌توجهی به واقعیت‌های اجتماعی در معماری درس‌های معارفی

رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی گفت: باید واقعیت‌های اجتماعی در معماری درس‌های معارفی در نظر گرفته شود و نمی‌توانیم جدا از آنچه در کف جامعه می‌گذرد درس‌های معارفی را در اتاق‌های در بسته تنظیم کنیم اما تا الان نمی‌دانیم این دروس را برای چه نیازهایی ارائه می‌دهیم.


به گزارش خبرگزاری ایکنا، نشست «بررسی وضعیت دروس معارف اسلامی پس از حوادث اخیر» چهارشنبه ۳۰ آذرماه از سوی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی برگزار شد. گزیده‌ای از سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در این نشست را می‌خوانید.

بی‌توفیقی نظام آموزش عالی در ایجاد خط معرفتی و پرورشی انقلاب اسلامی
سؤال مهم این است نظام آموزشی ما به عنوان متولی خط پرورشی و تربیتی در دانشگاه‌ها چقدر از عهده ایفای این نقش برآمده است؟ بنده معتقد نیستم این دروس معارفی تحت مدیریت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها هستند بلکه تحت مدیریت نظام آموزشی هستند و این نظام نمی‌تواند به این دروس بی‌اعتنا باشد و بگوید مسئولیت این امر بر عهده نهاد رهبری است. نظرسنجی‌های متعددی در طول سالیان گذشته انجام شده اما چه بر اساس نظرسنجی‌هایی که قبلاً دیده‌ام و چه بر اساس تجارب فردی که سال‌هاست در محیط آکادمیک کشور پیدا کرده‌ام و مدتی هم درس انقلاب اسلامی در دانشگاه تهران می‌دادم معتقدم نظام آموزش عالی ما توفیق چندانی در ایجاد خط معرفتی و پرورشیِ انقلاب اسلامی در دانشگاه‌ها نداشته است.
قبول دارم در 43سال گذشته هزینه‌های زیادی در این عرصه صورت گرفته و مثلاً به دروس انقلاب اسلامی در دانشگاه‌ها رسمیت بخشیده شده، افراد بسیاری به عنوان استادان درس معارف در دانشگاه‌ها استخدام شدند و متون متعددی در این ساحت تألیف شده اما روشن است با این همه هزینه، ثمرات چندانی در این عرصه در دانشگاه‌ها مشاهده نمی‌شود. نزدیک به 80درصد دانشجویان یا دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها، نه تنها شناخت کافی از انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب ندارند بلکه باور آن‌ها هم از عمق کافی برخوردار نیست. در رسانه‌ها منتشر شد وقتی نیروهای امنیتی با صدها دانشجویی که به خاطر حضور در اغتشاشات دستگیر شده بودند مصاحبه کردند اغلب آن‌ها اظهار کرده بودند هیچ آشنایی با تاریخ انقلاب و جنایات گروه‌های تروریستی و در رأس آن‌ها منافقین ندارند و انگار برخی حتی اسم آن‌ها را هم نشنیده بودند و با تاریخ استعمار و تاریخ مبارزات ضد استعماری مردم ایران و روحانیت و نخبگان آشنایی ندارند. در چنین شرایطی چه انتظاری است کار دانشجوی معترض به آشوب و اغتشاش کشیده نشود؟ مگر ما برای بصیرت‌افزایی چه کاری انجام داده‌ایم که امروز انتظار داریم دانشجو با جریان استعمار همراهی نکند؟

کم‌توجهی به ترویج اخلاق در دانشگاه‌ها
برخی می‌گفتند دانشجویان دانشگاه شریف در شعارهایشان بی‌اخلاقی کردند اما باید پرسید ما برای اخلاقی کردن آن‌ها چه کاری انجام داده‌ایم که انتظار عمل اخلاقی داشته باشیم؟ البته منکر نیستم کارهای متعددی انجام شده اما به هر صورت، این کارها اثر چندانی نداشته چون اگر اثر داشت نباید با این مسائل روبه‌رو می‌شدیم. وقتی شرایط این‌گونه بود نباید انتظار داشته باشیم دانشجو با رویدادهای سیاسی به شکل بصیرت‌مندانه برخورد کند، فریب ضد انقلاب را نخورد، در صحنه کشور یک بازیگر هوشیار باشد و از امانت انقلاب اسلامی که از طرف نسل‌های قبل با تقدیم ده‌ها هزار شهید به دست وی سپرده شده صیانت کند.
درباره میزان تأثیر درس‌های معارفی و انقلاب اسلامی معتقد نیستم زحمتی کشیده نشده بلکه عرض بنده درباره اثربخشی است، چون هدف ما این است که از این کار نتیجه‌ای حاصل شود. سؤال دیگری که قابل طرح است اینکه چه عواملی موجبات ضعف و ناکارآمدی درس‌های معارفی را فراهم کرده است. 

جای خالی تربیت در کنار آموزش دروس معارفی
سؤالی که وجود دارد این است ما در دروس معارف و انقلاب اسلامی به دنبال آموزشِ صرف هستیم یا تربیت یا هر دو؟ بنده معتقدم به دنبال هر دو هدف هستیم چون می‌خواهیم باور مستحکم ایجاد کنیم و با آموزشِ صرف نمی‌توان باور مستحکم ایجاد کرد. اما باید قبول کنیم در 43سال اخیر در دانشگاه‌ها کار تربیتی نکرده‌ایم بلکه کار ما آموزشی بوده و بنده یکی از دلایل موفق نبودن را در همین موضوع کلیدی می‌دانم. این را هم باید اضافه کرد برخی می‌‌ترسیدند به ساحت تربیت ورود کنند چراکه معتقد بودند در این صورت دانشگاه به ما خواهد گفت نیازی به داشتن گروه درسی مستقل در کنار سایر گروه‌ها نیستید و باید زیر نظر معاونت فرهنگی باشید، اما این سخن درستی نیست چراکه می‌توان کار آموزشی را با پرورشی پیوند زد و نهاد رهبری هم باید از این منطق دفاع کند.
ما باید منفعت جامعه و انقلاب را در نظر داشته باشیم نه اینکه فلان مدیر در وزارت قصد دارد با دروس معارفی چکار کند. نباید دروس معارفی را به‌گونه‌ای ارائه دهیم که از آن تلقیِ کار فرهنگی داشته باشند و تصور کنیم ممکن است آموزش عالی، ما را کنار بگذارد. درباره معماری درس‌های معارفی باید گفت واقعیت‌های اجتماعی باید در معماری این درس‌ها در نظر گرفته شود و نمی‌توانیم جدا از آنچه در کف جامعه می‌گذرد درس‌های معارفی را در اتاق‌های در بسته تنظیم کنیم اما تا الان نمی‌دانیم این درس‌ها را برای چه نیازهایی ارائه می‌دهیم. ضمن اینکه مخاطب دائم در حال تطور است و وضعیت ایستایی ندارد، بنابراین باید در معماری دروس تجدیدنظر کنیم چون بخش زیادی از بی‌ثمری‌ها ناشی از این معماری ضعیف است.

برخی استادان نه استعداد این کار را دارند و نه جذابیت
درباره استادان معارف اسلامی باید گفت به همه آن‌ها احترام می‌گذارم و چند سال هم افتخار تدریس در این عرصه را داشته‌ام، اما همان موقع هم برای بنده سؤال شده بود دوستان ما بر اساس چه شاخص‌هایی استادان معارف را گزینش و انتخاب می‌کنند. نفس اینکه فلان شخص، سطح چهار حوزه خوانده یا مدرک فوق‌لیسانس دارد و دارای سوءپیشینه نیست کفایت نمی‌کند، بلکه باید مواردی دیگر را در انتخاب و گزینش استادان در نظر بگیریم و توجه کنیم آیا این شخص از صلاحیت و استعداد کافی برای تدریس در محیط دانشگاه برخوردار است یا خیر؟
بنده مشاهده کرده‌ام برخی از آن‌ها اساساً استعداد کافی برای تدریس در دانشگاه ندارند. استاد باید جذابیت اخلاقی داشته، بتواند دانشجویان را جذب کند، انگیزه‌مند باشد و بداند استاد معارف و انقلاب اسلامی با سایر استادان فرق زیادی دارد و مسئولیتی ویژه بر عهده او است، بنابراین باید ارتباط وی با دانشجویان هم بیشتر شود اما در زمینه مهار‌ت‌های ارتباط با دانشجویان هم آموزش کافی به استادان داده نشده است.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه