در بهشت
رقیه توسلی
دروغ چرا، بعد آمدن کرونا آن قدر پایم را نگذاشتم کتابفروشی که الان فکر میکنم دارم خواب میبینم. نگاه میکنم. میز تازهها را تبدیل کردهاند به کنج تازهها. کنج شرقی دلبازی که پیشتر یک مینیکافه بود. دیوارها را سفید کردهاند. قفسه چرخدار سیار آوردهاند. نیمکتهای سبز چمنی و... .
قدمهای مورچهای برمیدارم تا بیشتر تمرکز کنم و حال و هوا دستم بیاید. روی محیطی که قبلاً خانه دومم بوده الان نه واقعاً. تبدیل به غریبهای شدهام که زورش را میزند گذشته را پیدا کند.
خانمها و آقایان راهنما مابین قفسهها، کتاب از دستشان نمیافتد. هنوز بوی عود میآید. عطر جنگل پس از باران. چندتایی مشتری میبینم که آشنا نیستند و توی راهرو فلسفه و روانشناسی وسط کپهای کتاب نشستهاند. کوله خاص خانم تیموریان هم از پشت میز دلم را خوش میکند به بودنش. به اینکه احتمالاً همین دوروبرها دارد کاری را روی غلتک میاندازد.
دیگر این پا آن پا نمیکنم و میروم سمت یار بیزبان. عظمتی دارد این سالن. از کف تا سقف، کتاب است. نویسندگانی که این همه مدت منتظرشان گذاشتم. زل میزنم به اسامی و زیر لبی هجیشان میکنم. اتیکت کشورها را که میبینم یاد «آقاجان» میافتم و اینکه همیشه میگفت: «دنیا پُر آدمهاییه که نمیرن کتابفروشی... تو این طوری نباش بابا». و تلخند خودش میآید. «تاریخ انبیا» آخرین کتابی بود که شب قبل رفتنش میخواند. از بین شاهنامه و چند تا رمان و نهجالبلاغه که چیده بود روی میز. این را از عینکش فهمیدم. همیشه میگذاشت روی آخرین کتابی که خوانده بود.
ژاپن، روسیه، ایتالیا، فرانسه، آلمان، انگلستان و آمریکا. از جلویشان به آرامی رد میشوم و قفسه ایران را با چشم میجورم. دنبال وطنیهای محبوبم میگردم. از آثار قدیمیشان میخواهم سه چهار تا هدیه بردارم. میخواهم چند عزیز کتابخوان را خوشحال کنم.
پینوشت
علی(ع): هر کس با کتاب آرامش یابد، راحتی و آسایش از او سلب نمیشود.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
تدابیر امام عسکری(ع) برای مقابله با جریانهای انحرافی
-
قدس رواق
-
در فضای مجازی صداقت داشته باشیم
-
شیفتگان امام حسن عسکری(ع) در میان علمای اهل سنت
-
در بهشت
-
امام عسکری(ع) و تداوم نهضت فکری-سیاسی رضوی
-
تجربهنگاری یک پایگاه بسیج در «بچههای مسجد بلال»
-
همکاری قرآنی به نفع امت اسلامی است
-
امام یازدهم(ع) و تربیت دانشمندان در دوران خفقان
-
جشن میلاد امام عسکری(ع) در صحن و سرای رضوی