یک استخر پُر از اسلحه خالی

یک استخر پُر از اسلحه خالی


​​​​​​​حسین فردوست، دوست و محرم اسرار محمدرضا پهلوی، ضمن بیان خاطراتش از وقایع شهریور1320 می‌نویسد: «لشکر مشهد وضع نمونه‌ای از نظر افتضاح داشت! آن‌ها با وسایل موتوری که داشتند و بدون هیچ نظم و ترتیبی خود را به کویر زدند. سرعت فرار آن‌ها به نحوی بود که واحدهای جلودارشان حتی به بندرعباس رسیدند و ما مطلع شدیم که تعدادی از واحدهای لشکر خراسان، در بندرعباس پیدا شده‌اند!». مشهد، هنگام هجوم متفقین وضعیت عجیبی داشت؛ در شهری که 6 سال پیش از این اتفاق، در تیر 1314، شاهد هجوم همه‌جانبه قوای رضاخان و اسلحه کشیدن آن‌ها به روی مردم بی‌دفاعِ متحصن در مسجد گوهرشاد بود، اثری از فعالیت‌های نظامی و دفاعی نبود. ضد هوایی مستقر در «میدان ضد» (15 خرداد فعلی)، تنها 70 گلوله به طرف متفقین شلیک کرد و بعد، از کار افتاد؛ چون سربازان گلوله‌ای برای شلیک نداشتند! از آن طرف، سربازان وظیفه، با تفنگ‌های بدون فشنگ که حتی در حد چماق هم به کار نمی‌آمد، در شهر رها شده ‌بودند و هنگامی که به آن‌ها خبر دادند اگر با لباس نظامی گیر ارتش شوروی بیفتند، اسیر خواهند شد، همان لباس را هم دور ‌انداختند و راهی ولایت خودشان ‌شدند. برخی از شاهدان عینی که بعدها خاطراتشان را نوشتند، گفته‌اند که استخر تازه‌ساز کوهسنگی مشهد، پُر از اسلحه‌های بدون فشنگ و رها شد‌ه‌ بود. بازدیدهای میدانی برخی افسران نشان می‌داد که نیروهای نظامی، ادوات جنگی را، البته بدون مهمات، در بیابان به حال خود رها کرده ‌بودند و کامیون‌های ارتش نیز برای حمل لوازم منزل فرماندهان به کار گرفته شده ‌بودند. از آن بدتر، وضعیت مردم بود؛ آن‌ها که فرار ارتش رضاخانی را دیده ‌بودند، سراسیمه به ییلاقات و روستاهای اطراف مشهد می‌گریختند تا از تعرض مهاجمان در امان بمانند. طولی نکشید که نیروهای شوروی، پس از عبور از محور اخلمد - چناران، به سوی مشهد سرازیر شدند و بدون مشکل خاصی به مشهد رسیدند. به این ترتیب، شهر اشغال شد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه