درس امام رضا (ع) به «فضل بن سهل» در روز عرفه

اعمال روز نهم ذی‌الحجه در کلام و سیره ثامن‌الحجج (ع)

درس امام رضا (ع) به «فضل بن سهل» در روز عرفه

هنوز مدت زیادی از حضور امام رضا(ع) در مرو نگذشته ‌بود که مأمون متوجه شد کار مطابق دلخواه و نقشه‌‌هایی که کشیده پیش نمی‌رود. زندگی شخصی امام رضا(ع) به عنوان ولیعهد از اساس با زندگی پرزرق و برق خلیفه عباسی و درباریان وی تفاوت داشت و این وضعیت، سخت به چشم مردم می‌آمد.


 ساده‌زیستی امام(ع) یک معضل جدی برای دستگاه خلافت عباسی بود و این را می‌توان با مرور معدود روایت‌های موجود در این زمینه به خوبی دریافت. امام(ع) از هر فرصتی برای ارتباط با مردم و نشان دادن واقعیت دین مبین اسلام بهره می‌برد.

فریب‌کاری فضل بن سهل
در ماه‌های پایانی حضور امام رضا(ع) در مرو، اتفاق جدیدی رخ داد؛ مأمون دریافت که وزیر و استادش، فضل بن سهل، چندان که به نظر می‌رسد، قابل اعتماد نیست و برخی از اخبار مهم را به گوش او نمی‌رساند و به همین دلیل بنای ناسازگاری را با معلم خود گذاشت و فضل که به خوبی مأمون را می‌شناخت، فهمید که پسر هارون نیز قصد دارد مانند پدرش که خاندان برمکیان – وزیران ایرانی خلفای عباسی – را از میان برداشت، او را هم از صفحه روزگار محو کند. این ‌گونه بود که فضل تصمیم گرفت خود را به علی بن موسی‌الرضا(ع) نزدیک کند و ضمن ترغیب امام(ع) به پذیرش خلافت، کودتایی علیه مأمون شکل دهد و در واقع دست به حمله پیشدستانه بزند.
 اما ثامن‌الحجج(ع) که هدف و غرض اصلی وزیر مأمون را می‌دانست، با هوشیاری تمام به وی اجازه سوءاستفاده نداد. اما فضل با خیالات واهی خود، دائم به نزد امام رضا(ع) می‌رفت تا شاید بتواند راهی برای راضی کردن ایشان بیابد؛ تا اینکه آن روز یعنی روز عرفه سال 202 قمری اتفاقی افتاد که وزیر سیاستمدار مأمون حتی فکرش را هم نمی‌کرد.

ماجرای روز عرفه سال 202ق
آن روز، روز نهم ذی‌الحجه، روز عرفه بود و اقشار مختلف مردم از دور و نزدیک به دیدار امام رضا(ع) آمده‌ بودند؛ فضل نیز در ظاهر به مناسبت روز عرفه و در واقع برای دنبال کردن نقشه خود به دیدار امام آمد. ابن‌شهر آشوب در کتاب ارجمند «مناقب» (جلد4، ص 361) می‌نویسد: «امام رضا(ع) در آن روز، هر آنچه از مال دنیا در مرو به همراه داشت، جمع کرده ‌بود و همه را بین فقرا تقسیم می‌کرد». فضل که شاهد این کرامت رضوی بود، با خیال و خط‌کش سیاسی و مادی خودش به تحلیل آن پرداخت و به امام(ع) اعتراض کرد و گفت: ای پسر رسول ‌خدا! چه می‌کنید؟! این کار، عین خسارت و زیان‌کاری است! امام(ع) رو به او کرد و فرمود: اشتباه می‌کنی! بلکه این کار عین سود و فایده است؛ هرگز گمان مبر آنچه را که به منظور دریافت پاداش الهی یا بزرگواری و بخشش به دیگران واگذار می‌کنی، خسارت است. این کلام امام رضا(ع) هر چند در ظاهر پندی اخلاقی به فضل بن سهل بود، اما در واقع آن حضرت می‌خواست وزیر مأمون را از فاصله‌ای که میان وی به عنوان یکی از رجال بلندپایه دربار خلافت عباسی و اسلام راستین وجود داشت، آگاه کند و به او بگوید تلاش‌هایش برای فریب دادن ولی ‌خدا(ع)، آب در هاون کوبیدن است. سید بن طاووس در کتاب شریف «اقبال الاعمال» (جلد1، ص339 – چاپ قدیم) آورده ‌است امام رضا(ع) در روز عرفه، افزون بر تقسیم اموال خود میان محرومان، این‌ گونه دعا می‌فرمود: «بار خدایا، همان ‌گونه که بر من چیزهایی را که نمی‌دانم، پوشاندی، بر من آنچه را که می‌دانی ببخش‏، تا همان‌ طور که علم تو مرا فراگرفته‌ است، آمرزش تو نیز مرا فراگیرد و همان طور که خیر و نیکی‌ات را در حق من، [بدون آنکه درخواست کنم] ارزانی داشتی نعمتت را با آمرزشت بر من تمام کن و چنان ‌که مرا با [نعمت] شناخت خودت گرامی داشتی، بخشایش خود را همراهم ساز و همان ‌گونه که مرا با یگانگی خود آشنا کردی، طاعت خود را بر من مرحمت کن و چنان‌ که مرا در اموری که جز با یاری تو قادر به حفظ خود در برابر آن نبودم، حفظ کردی، بر من بیامرز کاری را که اگر می‌خواستی می‌توانستی مرا از آن حفظ کنی؛ ای بخشنده و بزرگوار و ای دارنده کرامت و بزرگی».

​​​​​​​خبرنگار: محمدحسین نیکبخت

برچسب ها :
ارسال دیدگاه