اتوبوس مهربانی

اتوبوس مهربانی

رقیه توسلی

اتوبوس، نصف ظرفیتش مسافر دارد، اما شلوغ‌تر از همیشه به نظر می‌رسد.
طبق معمول نشسته ام ردیف آخر. اما تمام هوش و حواسم آن جلوست. جایی‌که دخترک چهارپنج ساله‌ای دارد با تمام قوا مادرش را خجالت‌زده می‌کند. 
برای سومین بار بنا کرده به لجبازی... بلند شده و وسط اتوبوس دارد مادرش را تهدید می‌کند که اگر همین الان پیاده نشوند او هم می‌رود یکی را لگد می‌زند و داغان می‌کند!
خط و نشان‌های مادر چندان افاقه نمی‌کند چون کودک سرتق راه افتاده وسط صندلی‌ها که فرد باب طبعش را پیدا کند. توی صورت مادر، نارنجکی می‌بینم که ضامنش را کشیده‌اند.
خانم مسنی صدایش می‌زند؛ «گلاب دختر! شما چشمای منو ندیدی؟» بعد تُنِ صدایش را کمی می‌آورد پایین و رازآلود ادامه میدهد«میدونی چیه؟ آخه من جا دو تا چشم، چهارتا دارم. دوتاش یدکه. شیشه‌ایه.
آره خب، چرا تعجب کردی؟». دخترک این پا و آن پا نمی‌کند و بی‌معطلی می‌چسبد به صندلی خانم چهارچشم و می‌گوید: تو... تو آدمخوری یعنی؟ میخوای مارو گاز بگیری؟
برخلاف همه اتوبوس، خانوم سالخورده نمی‌خندد اصلاً و جواب می‌دهد: نه!
اتفاقاً میخوام با شما رفیق باشم.
- خیلی گنده‌ای که
+ آره. ولی درعوضش خیلی دوستت دارم.
- من اینا رو دوست دارم (اشاره می‌کند به تصاویر روی کاپشنش. به حیوانات ترسناک منقرض شده)
+ بزار ببینم. به به! رنگای قشنگیم دارن همشون. زرد، سبز، صورتی. شما رنگ موردعلاقت چیه؟
- هیچی
+ نه نگو این‌طوری. این دایناسور بزرگه رو نیگا چه زرد خوبیه.
- زرد ولی دوست دارم
+ مرحبا. بلدی شما رنگا رو برام بگی؟
دخترکِ پریشان به‌وضوح آرام گرفته و سرگرم حرف زدن شده. سر که می‌چرخانم مادر از تک و تا افتاده اش را می بینم که دیگر نارنجک نیست.

سنجاق 
روان‌شناسی می گوید کودک، آینه رفتار بزرگسال است. به دنبال كاستی‌های فرزندانمان در خودمان باشيم.
کودکت احترام نمی‌گذارد! چون صدایت را برایش پایین نمی‌آوری.
کودکت عصبی است! به این خاطر که از او تعریف نمی‌کنی.
کودکت پرخاش می‌کند! زیرا والدین خشن و سخت‌گیری دارد.

پی نوشت 
پیامبر اكرم(ص) می‌فرمایند: به فرزندان خود احترام كنيد و با آداب و روش پسنديده با آن‌ها معاشرت نماييد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه