بوسهای که شیطان بر پیشانی پارچهفروش زد!
یک آقای پارچهفروشی بود در زمان جوانی مثلاً برای اینکه اولین لباس قبایم را از ایشان بخرم، یک بار در مغازهشان رفتم. انسان خیلی خوبی بود. اما متأسفانه اسم و فامیلی ایشان را فراموش کردم. سید پاکیزهای بود. ایشان شاگرد مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط بود. خب، آن وقت که ما ایشان را دیدیم مثلاً حدودا60 ساله بودند. فکر میکنم عمرشان تا سن 90 سالگی یا بیشتر هم رسید. ایشان جلسات مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط را اداره میکرد. این آقا گفتند من جوان بودم. پدرم آن زمان در بین پارچهفروشها نام و نشان داشت و در بازار یک مغازه پارچهفروشی برایم باز کرده بود. مثلاً در سن 15 یا 16 سالگی بودم. گفت میخواهم پسرم کاسب حبیبالله باشد. فرمودند کاسب، حبیب خداست. خب، ما هم کارمان را انجام میدادیم. گاهی مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط میآمد در مغازه ایشان مینشست. یک روزی نشسته بود. یک شخصی آمد تقاضای پارچه کرد، ما هم پارچه را روی میز قرار دادیم، گفت جنس این پارچه چیست؟ جنس پارچه از پشم و نخ بود. من گفتم: جنس پارچه پشم است. نخش را نگفتم. نمیدانم این پارچه را خرید یا نخرید و رفت. وقتی مشتری رفت، شیخ رجبعلی خیاط فرمود: فهمیدی با خودت چکار کردی؟ گفتم: کاری نکردم. شیخ فرمود: وقتی این حرف را زدی شیطان پیشانیات را بوسه زد و گفت قربان این صورت بروم. پارچهفروش تعجب کرد و گفت ما میخواستیم کاسب حبیبالله باشیم، رفیق شیطان شدیم! با خودش گفت، عجب کاری کردی! این داستان تا همین جا قطع شد. بعد یک چیزی گفت. گفت من یک آرزو داشتم، اگر آدم یک کم دقت کند میفهمد چه آرزویی داشته است. من یک آرزویی داشتم به شیخ رجبعلی خیاط گفتم. ایشان فرمود: تو یک میدان آشغال داری. این پارچهفروش چند سالش بود؟ 16سالش. چند سال پیش میشود؟ ایشان 90 سالگی فوت کرده است آن وقتی که ما او را دیدیم حدود 40 سال پیش یا بیشتر بود که ایشان حدود 60 سالش بود، حساب شود80 سال پیش میشود. مثلاً 80 سال پیش، بازار فاسد امروز که نبود. آن زمان شیخ رجبعلی خیاط به این پارچهفروش میگوید: تو یک میدان آشغال داری. در قدیم اینجا یک میدان مالفروشها داشتیم که قدیمیها میدانند. گفت به اندازه میدان مالفروشها تو آشغال جمع کردی که باید اینها برطرف شود. بعد این پارچهفروش گفت: ما شبهای جمعه تا سحر بیدار بودیم و درِ خانه خدا ناله و زاری میکردیم که بارمان را سبک کنیم.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
نهاد وقف و دولت؛ از مطالبهگری تا تعامل
-
روایت یک روز مخصوص
-
ابزار سعادت یا شقاوت
-
خدا برایت جبران میکند
-
سهم ایرانیان از برکات هجرت ثامنالحجج (ع)
-
چرا سنگفرشهای صحن انقلاب عوض شد؟
-
رمز موفقیت و فراگیری سرود «سلام فرمانده»
-
حوزه علمیه امام جماعت تربیت نمیکند
-
تفاهمنامهای برای ایجاد اشتغال
-
بوسهای که شیطان بر پیشانی پارچهفروش زد!