مادر

مادر

حجت الاسلام قرائتی

 امام سجّاد (ع) در رساله حقوق درباره «حق مادر» می‌گویند: مادر زمانی تو را به دل کشید که احدی، شما را به دل نمی‌کشید... گاهی وقت‌ها یک کارهایی را من نکنم، یک کس دیگر می‌کند، اما اینکه مادر ما را در شکم خودش هشت، نه ماه حمل می‌کند، این از کسی جز «مادر» بر نمی آید.
حضرت در ادامه می فرماید:  از ثمره‌ بدنش غذا به تو داد، یعنی مادر آن زمانی که هیچ‌کس به فکر تغذیه‌ تو نبود، تو را از ثمره‌ قلبش یعنی همان شیر غذا داد. با گوشش تو را حفظ کرد. این مادر وقتی بچّه نداشت، می‌خواستی از خواب بیدارش کنی، دو، سه بار باید می‌گفتی: «فاطمه خانم، زهرا خانم پاشو»، اما همین که مادر شد، بچّه‌اش یک عطسه می‌کند، از خواب می‌پرد. چشمش، نگاه می‌کند یک گربه رفت توی اتاق یا رفت توی هال ...مواظب است این گربه از مسیری حرکت نکند که یک وقت برای بچّه‌اش ضرر داشته باشد... مادر با چشمش با پایش، با پوست و گوشت و مو و ابرویش مراقب است...یعنی گاهی وقت‌ها در همه کارها ، همه وجود و حواسش به فرزندش است. واقعاً چه کسی را می‌شود جای مادر گذاشت؟ شما مادر را از زندگی حذف کن، 100 نفر را بیاور جای مادر، همه را هم مدیر کلّشان کن. صدتا آدم هم بیایند جای مادر، مادر نمی‌شوند. خب خوشحال هم هست. آخر گاهی وقت‌ها یک کسی کار می‌کند، خوشحال نیست. کارگر کار می‌کند ولی چه می‌گوید ؟ کار مشکل است ، چه‌قدر کار سخت است، کی غروب 
می‌شود که کار من تمام شود. یا کسی، سرباز است ولی هی منتظر است که کی مدّتش تمام شود، وقتی می‌گوییم: «حالت چه‌طور است؟» می‌گوید: «الحمدلله، دو ماه بیشتر نمانده است»، یعنی خدمت می‌کند در پادگان، ولی منتظر است دو ماه دیگر در برود، وقتی هم در می‌رود، جعبه‌ شیرینی می‌خرد، به رفیق‌هایش می‌دهد، یعنی خوب شد که این بار را از دوش ما برداشتند. مادر هم جان می‌کند، اما هیچ‌ وقت منتظر نیست این جان را نکند و بارش را به کس دیگر بدهد.
تا بچّه به دنیا می‌آید، یک طرف قضیه است بعد از آنکه مادر بچّه‌اش را زمین گذاشت، وضع حمل کرد ، طرف دیگر قضیه آغاز می شود . امام می‌فرمایند: لباس تو را پوشاند، ولی خودش سرما خورد، تشنه شدی ،سیرابت کرد ، ولی خودش تشنگی خورد... تو را در سایه خواباند، خودش در آفتاب نشست... اگر یک جایی بود که سایه‌اش کم بود، قسمت سایه را داد به تو، خودش رفت آفتاب نشست‌... .

برچسب ها :
ارسال دیدگاه