وقتی‌که امام رضا(ع) با ترور مأمور ویژه مأمون مخالفت کرد

امام(ع) و از سر گذراندن دو حادثه مهم در اهواز

وقتی‌که امام رضا(ع) با ترور مأمور ویژه مأمون مخالفت کرد


با خروج امام رضا(ع) از بصره و گذر از آن، به استناد منابع معتبر، حضرت وارد سوق‌الاهواز (خوزستان) می‌شوند. آن‌طور که دکتر جلیل عرفان‌منش در کتاب «همگام با امام رضا(ع) از مدینه تا مرو» روایت می‌کند، از دیار عرب(عراق) تا خوزستان دو راه وجود دارد، یکی از بغداد به واسط و از واسط به خوزستان و راه دیگر از بصره به خوزستان که کوتاه‌ترین راه میان ایران و عراق آن روز محسوب می‌شد.
پیش از این به دلایل انتخاب بصره به عنوان مسیر حرکت امام رضا(ع) اشاره کردیم؛ در این گزارش می‌خواهیم به آنچه در سوق‌الاهواز و مسیر رسیدن به آن بر امام گذشته، بپردازیم. 
مطابق پژوهش دکتر عرفان‌منش هر چند مشخص است امام رضا(ع) از بصره به سوی اهواز حرکت می‌کند ولی منابع از جزئیات مسیر حرکت امام و منزلگاه‌هایی که حضرت در آن توقف کرده، هیچ گزارشی ارائه نداده‌اند. به باور او، آنچه مسلم است منازلی که قدامة بن جعفر، 66 سال پس از عزیمت حضرت رضا(ع) در کتاب «الخراج» نام برده، با توجه به مدت زمان کوتاهی که عمدتاً نمی‌تواند تحولات عمده‌ای در منزلگاه‌های آبی و خاکی بصره به سوق‌الاهواز به‌وجود آمده باشد، قریب به یقین همان منازلی است که حضرت(ع) در (سال 200) از آنجا عبور کرده است. 
از رخدادهای مهمی که شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا(ع) درباره ماجراهای سفر امام(ع) در اهواز روایت می‌کند، پیشنهاد ترور و قتل مأمور ویژه مأمون به امام رضا(ع) است. شیخ صدوق به سند خود از ابوالحسن صائغ و او از عموی خود نقل می‌کند: من با حضرت رضا(ع) تا خراسان همراه بودم و با ایشان درباره قتل رجاء بن ابی‌ضحاک – که آن جناب را به خراسان آورد- مشورت کردم، پس آن جناب مرا از این فکر نهی کرد و فرمود: «ترید ان تقتل نفساً مومنةً بنفس کافرة؛ آیا می‌خواهی نفس مؤمنی را به عوض کافری به قتل رسانی؟»
دکتر جلیل عرفان‌منش در تفسیر این ماجرا می‌نویسد: تصمیم درباره قتل رجاء بن ابی‌ضحاک، نمایانگر اهمیت و حساسیت مسیری است که مأمون، برای انتقال حضرت رضا(ع) تعیین کرده بود. بی‌شک عبور حضرت رضا(ع) از کانون‌های شیعی و شهرهایی که شیعیان آن حضرت و یا سایر مخالفان سیاسی مأمون در آن نفوذ داشتند، با موانع و مشکلات زیادی همراه بود و نوعاً خطرات قابل ملاحظه‌ای برای مأموران حکومتی از سوی شیعیان حضرت علی بن موسی الرضا(ع) و نیز از سوی عباسیان متعصب، که مخالفان سرسخت انتقال خلافت به علویان بودند، در پی داشت. به علاوه، باید خوارج را نیز که از مخالفان این طرح بودند اضافه کرد. 
از دیگر حوادثی که بر امام(ع) در اهواز می‌گذرد، بیماری ایشان در این شهر است. آن‌طور که ابوهاشم جعفری روایت می‌کند، بیماری امام رضا(ع) در فصل تابستان و در هوای بسیار گرم برایشان به‌وجود آمده است. در چنین وضعیتی، حضرت طبیب می‌طلبند و سپس نام گیاهی را برای طبیب ذکر می‌کنند که طبیب اذعان می‌کند این گیاه را نمی‌شناسد. 
راوندی «صاحب الخرائج» بقیه ماجرا را این‌طور شرح می‌دهد: «طبیب گفت: این گیاه در چنین موقعیتی یافت نمی‌شود. حضرت فرمود: برایم مقداری نیشکر تهیه کن، پزشک گفت: این سخت‌تر از اولی است، زیرا حالا وقت نیشکر نیست. حضرت رضا(ع) فرمود: نیشکر و داروی گیاهی هر دو در همین سرزمین و هم اکنون وجود دارد. از آب شادوران عبور کنید، آسیابی خواهید دید، در آنجا مردی سیاه چهره است. از او بپرسید نیشکر و آن گیاه کجا می‌روید؟ (راوی اسم گیاه را فراموش کرده است) من به آسیاب رفتم و مرد سیاه را دیده و از او پرسیدم. او به نیشکرهای پشت سر خود اشاره کرد و هر چه لازم بود برداشتم و برگشتم. رجاء بن ابی‌ضحاک که این جریان را شنید به همراهان خود گفت: اگر بیشتر در این محل اقامت کنیم مردم فریفته او می‌شوند و از آنجا کوچ کرد».
اهمیت نقل دو ماجرای نیشکر و بیماری امام(ع) در اهواز در دیدگاه راوی کتاب «همگام با امام رضا(ع) از مدینه تا مرو» در این این است که زمان عزیمت حضرت به خراسان را مشخص می‌کند. به عقیده او اینکه بدانیم حضرت در فصل تابستان و هوای گرم، در حال هجرت به ایران بوده در تعیین مسیر راه و منزلگاه‌هایی که حضرت از آن عبور کرده‌اند دارای اهمیت است، زیرا در گذشته کاروان‌هایی که از یک شهر به شهری دیگر می‌رفتند از دو راه زمستانی و تابستانی حرکت می‌کردند. این دو مسیر مختلف در مناطقی که زمین‌های ناهموار و کوهستانی دارد، متداول بوده است. 

خبرنگار: پارسا نیکوکار

برچسب ها :
ارسال دیدگاه