میتوانم پرواز کنم
فاطمه عامل نیک
نشستهام سر دفتر مشقم که زنگ میزنند. مامان میگوید:«بجنب زهرا، حتماً خانم امیریه». خانم امیری را خیلی دوست دارم. هر وقت میآید با هم میرویم جاهای خوبخوب. مثلاً سری قبل رفتیم یک پارک خیلی بزرگ که بیشتر از انگشتهای دستم تاب و سرسره داشت. نمیدانم امروز قرار است کجا برویم اما مامان پیراهن صورتیام را که یقه تور سفید دارد گذاشته دم دست. این یعنی جایی که میخواهیم برویم خیلی مهم است. خانم امیری که نفسزنان میرسد، مامان از پای چرخ خیاطی بلند میشود و همان دمدر برایش چهارپایه میگذارد که بنشیند. آخه ما مبل نداریم و خانم امیری هم پای نشستن ندارد. خانم امیری که مینشیند از زیر چادرش یک بسته درمیآورد. توی دلم میگویم خدا کند برای من باشد. خانم امیری لیوان آبی که مامان آورده را سرمی کشد و میگوید: این هم سهم روز دختر زهراجان، گفتم میرویم حرم آقا برای عید مبارکی سرش کند. دلم میخواهد از خوشحالی جیغ بزنم، آخه حرم را خیلی دوست دارم. اینقدر که حیاطش بزرگ است. حتم دارم چند روز بعد که با مادر میروم حرم، اگر با این چادر توی حیاط بزرگ خانه آقا بدوم، میتوانم پرواز کنم.
عکس: سید مرتضی فاطمیان-آستاننیوز
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
صل رحمك و لـو بشربة من ماء و افضل مـا توصل به الـرحـم كف الاذى عنها
-
برپایی نمایشگاه «ادب حضور» در دهه کرامت
-
رضا صابری «سفر تمدنساز» را در حرم مطهر رضوی اجرا میکند
-
فتح خرمشهر زیباترین تابلو مقاومت مردم ایران بود
-
دیدار استاد غلامحسین امیرخانی با استادان مکتب هنر رضوان
-
آغاز پویش مردمی «عکس رضوان»
-
جشن آغاز خدمت 313 خادمیار نوجوان
-
سئل الـرضـا(ع) عن حـد التـوكل، فقـال(ع): ان لاتخـاف احـدا الاالله
-
صحن زیتون و بهارنارنج
-
2
-
آموزههای مهدوی در آینه کلام رضوی
-
برش
-
کتیبههای عشق در آستان جانان
-
بررسی اسناد حرم احمدی در گنجینه رضوی
-
میتوانم پرواز کنم
-
وقتیکه امام رضا(ع) با ترور مأمور ویژه مأمون مخالفت کرد
-
شمیم عطر رضوی در محلات کرمانشاه
-
3
-
برش