بن‌بست رابطه

درباره فیلم «جنگل پرتقال» ساخته آرمان خوانساریان

بن‌بست رابطه

«جنگل پرتقال» فیلمی است که در بستر سفر روایت می‌شود، سفر بیرونی شخصیت اصلی که منجر به سفر درونی او می‌شود.


​​​​​​​«سهراب بهاریان» معلم ادبیاتی است که برای گرفتن مدرک تحصیلی‌اش به «تنکابن» می‌رود و خاطرات دوران دانشجویی برایش زنده می‌شود. سهراب خاطرات خوشی از دوران دانشجویی ندارد؛ او در سال‌های جوانی، دختری که دوستش داشت را اذیت کرد و موجب بی‌آبرویی‌اش شد. تأثیری که رفتار او بر زندگی این دختر داشت، آنچنان بود که این دانشجوی تئاتر را از صحنه اجرا دور کرد و به کنج باغ پرتقال کشاند. مریم که حالا مدیرفروش باغ پرتقال خانوادگی‌شان است، سهراب را وارد یک بازی ناخواسته از یادآوری خاطرات گذشته می‌کند و طی یادآوری خاطرات، رازی از رابطه قدیمی این دو نفر برملا می‌شود.
آرمان خوانساریان، کارگردان این اثر که جزو فیلم‌اولی‌های این دوره از جشنواره بود با پرداختی درست از یک مضمون اخلاقی، سیر تحول شخصیت اصلی را نشان می‌دهد. فیلم با ریتم خوبی،  سرگذشت درونی شخصیت‌ها را روایت می‌کند و آدم‌ها را در موقعیت‌هایی پیش‌بینی نشده از آنچه در گذشته از آینده خودشان متصور بودند نشان می‌دهد، اما موضوع اصلی فیلم درباره «رابطه» است. ادبیات رابطه بین دختر و پسر که در نسل‌های مختلف، متفاوت از هم است و در جایی از فیلم به تقابل این ادبیات ارتباطی متفاوت اشاره دارد. سهراب که آدمی مدعی و متکبر است و در دوران دانشجویی، دختری را از خود رانده و او را به مرز افسردگی کشانده است، در هزارتوی جهان ارتباطی‌اش به بن‌بست می‌رسد، چون ادبیات رابطه را نیاموخته است. شاید بتوان یکی از نقاط عطف فیلم را علاوه بر بازی خوب و دیدنی میرسعید مولویان، سکانسی دانست که سهراب اعتراف می‌کند خودش هم قربانی جهان تاریک ارتباطی بوده است، اینکه پس از سال‌ها زندگی در محیطی کاملاً پسرانه، ناگهان وارد فضای دانشگاه می‌شود و نمی‌داند چطور با یک دختر برخورد کند. «جنگل پرتقال» فیلم خوش‌ریتم و آرامی است که تلاشی برای گنده‌گویی ندارد اما به عمیق‌ترین مضامین اخلاقی و انسانی اشاره می‌کند.

خبرنگار: کهندل

برچسب ها :
ارسال دیدگاه