عاشقانه‌ای در دل جنگ

درباره فیلم «اتاقک گلی» ساخته محمد عسگری

عاشقانه‌ای در دل جنگ

«اتاقک گلی» عاشقانه‌ای را در دل جنگ روایت می‌کند که به صحنه عیان تقابل میان جنگ و زندگی بدل می‌شود. اهالی روستایی کوچک در کرمانشاه مورد حمله سازمان مجاهدین خلق قرار می‌گیرند؛ اگرچه آخرین تلاش‌های منافقین برای ضربه به ایران در جبهه غربی ناکام می‌ماند اما مردم روستایی مرزنشین را سپر انسانی خود قرار می‌دهند و دست به جنایتی فراموش‌نشدنی می‌زنند.


قصه فیلم با عاشقانه‌ای بین «شاهو» و «خزال» آغاز می‌شود و آتش جنگ آن‌قدر سریع و ناگهانی دامن این عشق و مردمان روستا را می‌گیرد که زندگی را پیش چشمشان نابود می‌کند. مردم روستایی که نام «مریم و مسعود» را برای اولین بار می‌شنوند، قربانی جنگی می‌شوند که مسببانش، منافقین هستند.
«اتاقک گلی» از فیلم‌نامه به‌نسبت خوب و چفت و بست‌داری بهره می‌برد و برخلاف فیلم «رد خون» ساخته محمدحسین مهدویان که برای روایت عملیات مرصاد به واکاوی در سازمان منافقین می‌پرداخت، در این فیلم نگاهی گذرا به این سازمان می‌شود. قصه درباره مقاومت روستاییان مرزنشین است که هیچ مناسبتی با سیاست و ایدئولوژی ندارند و روزگارشان از راه کشاورزی یا خرده قاچاق می‌گذرد.
تورج الوند، شخصیت اصلی این فیلم که  نقش جوانی کُرد به نام «شاهو» را بازی می‌کند و پیش از این در نقش اصلی فیلم «نگهبان شب» توان بازیگری‌اش را به رخ کشیده، نقش‌آفرینی خوب و درخشانی دارد و توانسته از پس احساسات درونی جوانی که در معرض موقعیت‌های انسانی مختلفی قرار می‌گیرد، برآید. 
«اتاقک گلی» روی قصه‌اش سوار است و سوپراستاری ندارد. آناهیتا افشار و تورج الوند در نقش خزال و شاهو، دو بازیگر شناخته شده فیلم هستند و بقیه بازیگران، یا تئاتری هستند یا نابازیگر. 

 قهرمانی از جنس مردم
«شاهو» در نقش قهرمان فیلم، نه اسلحه سربازی به دست دارد نه بی‌سیم فرماندهی. یک جوان روستایی است که وسط جنگ، مقاومت را یاد می‌گیرد. او به اندازه خودش چهره یک قهرمان مردمی را نشان می‌دهد، قهرمانی از جنس  مردم عادی که وقتی بستری برای ظهور حماسه می‌یابد در اندازه خودش حماسه‌آفرینی می‌کند. آدمی که بلد نیست اسلحه شکاری به دست بگیرد، وقتی مردم روستا را در خطر می‌بیند، از زیر تیربار دشمن عبور می‌کند تا نیروی کمکی بیاورد.
محمد عسگری در نخستین قدم کارگردانی‌اش، گام بزرگی برداشته است. او سال‌ها تجربه دستیار کارگردانی‌اش را در آثاری همچون «خورشید» مجید مجیدی، «تنگه ابوقریب» بهرام توکلی و «قصر شیرین» رضا میرکریمی در این فیلم به کار گرفته و جرئت ساخت یک اثر بیگ پروداکشن را پیدا کرده است. دکوپاژ فیلم نشان از دقت فیلمساز در نمایش تقابل جنگ و زندگی دارد. فیلم از نظر فنی، قابل توجه است؛ چه در جلوه‌های ویژه و چه در طراحی صحنه و لباس. موسیقی متن و شکل فیلم‌برداری در سکانس‌هایی که فیلمساز بنا دارد نگاهی شاعرانه به جریان زندگی در معرکه جنگ داشته باشد، درست و بجاست. ریتم بالا و تعادل تمپو فیلم هم سبب می‌شود تماشاگر از همراهی با قهرمان اصلی بازنماند. نمادگرایی در فیلم یکی از نقاط قوت «اتاقک گلی» به شمار می‌رود که کارگردان به‌درستی توانسته از فضای فیلم در راستای پیشبرد مضمون بهره ببرد.  پایان‌بندی فیلم را می‌توان از دو منظر متفاوت دارای قوت و ضعف دانست. ضعف از منظر روایی و منطقی و قوت از نگاه نمادگرایی و شاعرانگی. 
«اتاقک گلی» تلاشی برای نگاهی تغزلی و حماسی به بخشی از جنگ است که میدانش، خط مقدم جبهه نیست و قهرمان‌هایش، آدم‌های رزم نیستند. «اتاقک گلی» قصه آدم‌ها و قهرمان‌های معمولی یک روستاست که سپر انسانی منافقین می‌شوند اما تا پای جان برای حفظ وطن، مقاومت می‌کنند.

خبرنگار: زهره کهندل

برچسب ها :
ارسال دیدگاه