اگر نبودم، معلوم نبود چی میشد

اگر نبودم، معلوم نبود چی میشد

مهدی نوروزی – مسئول واحد توزیع


​​​​​​​سال 89 بود. طبق روال هر شب در منطقه التیمور سابق و انتهای پنجتن الان در حال توزیع روزنامه بودم. ناگهان یک خودرو پراید از کنارم رد شد و کمی جلوتر، به راست منحرف شد و چرخ سمت شاگرد، افتاد توی جدول.
ناخــودآگاه بــه ســمت پرایــد تغییــر مســیر دادم. وقتــی رسیدم دیدم راننده پراید دستش را گذاشته روی قلبش و دارد بیهوش میشود.
بالفاصله گوشی ام را در آورده و زنگ زدم به 115.
بعد نــگاه کردم دیــدم آنطرف تر، یــک کارگــر شــهرداری، دارد خیابــان را جارو میکند. صدایش کردم تا بیاید کمک. دونفری به زحمت، راننده را از ماشین بیرون آوردیم. تا گذاشــتیمش کف خیابان، آمبولانس هم رسید و بنده خدا رو برد.
اگر آن شب، آنجا نبودم، معلوم نبود چه بالیی سر راننده میآمد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه