رواداری اجتماعی در مکتب سلیمانی

قدس در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام نظافت و دکتر قائمی نیک به دنبال این است مفهوم «آن دختر بی‌حجاب هم دختر من و شماست» را از منظر نیاز امروز جامعه واکاوی کند

رواداری اجتماعی در مکتب سلیمانی

تسامح و رواداری در صحنه اجتماع، کنشی چندبعدی و حساس است. به گونه‌ای که اندکی افراط یا تفریط می‌تواند هدف از این کنش را به حاشیه ببرد. در جامعه امروز و در فضایی که سلایق مختلف بروز و ظهور دارند داشتن عقلانیتی برای درک طبقات مختلف اجتماع نیازی حیاتی برای حرکت به سوی قله تمدن اسلامی است.


​​​​​​​عقلانیتی که دل‌سوزی حقیقی برای اقشار مختلف را به همراه دارد. حاج‌قاسم سلیمانی مظهر و مصداق چنین عقلانیتی است. خردی که چون پولاد در حفظ عقاید و خط قرمزها ایستاده و در برابر هموطن رویه‌ای جز همبستگی اجتماعی ندارد. روزنامه قدس در ارتباط با این کنش حیاتی و خطیر و افقی که در جامعه ما ایجاد می‌کند میزگردی برگزار کرده است. در این نشست میزبان حجت‌الاسلام ‌والمسلمین محمدجواد نظافت یزدی، استاد و مدیر عالی مدارس علمیه حضرت مهدی(عج) مشهد مقدس و همچنین دکتر محمدرضا قائمی نیک، پژوهشگر و عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشکده علوم اسلامی رضوی بودیم.

آمیختن مهربانی و قاطعیت
حجت‌الاسلام والمسلمین نظافت در ابتدای این نشست گفت: حاج‌قاسم مظهر جامعیت اسلام در حد و قواره خودش بود. این همان اسلام ناب و واقعی است. اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم حاج‌قاسم چه ویژگی دارد باید به جامعیت او اشاره کنیم. حاج‌قاسم توانسته مهربانی و قلب رئوف را با قاطعیت و شدت در برابر دشمنان بیامیزد، این کار هر فردی نیست. خیلی‌ها وقتی مهربان هستند در جای خود قاطع نیستند یا برعکس. حاج‌قاسم توانسته پافشاری بر ارزش‌ها را با مدارا و نرمش جمع کند. برخی وقتی بر ارزش‌ها پافشاری می‌کنند چنان است که گویی همیشه باید خشن و دارای دافعه باشند. بعضی هم هنگامی که دچار مدارا و نرمش می‌شوند دیگر ارزش‌ها را از یاد می‌برند. سردار سلیمانی هم اهل جذب حداکثری بود و هم می‌توانست به صراحت نظراتش را بگوید. ایشان عاقل و واقع‌گرا بود یعنی توانسته بود آرمان‌خواهی و واقع‌بینی را با هم جمع کند. 

انسجام اجتماعی، مظهر عقلانیت حاج‌قاسم
حجت‌الاسلام والمسلمین نظافت در ادامه این گفت‌وگو گفت: یکی از مظاهر عقلانیت حاج‌قاسم توجه به انسجام اجتماعی بود. او دوست داشت دیگران را سوار قطار انقلاب کند و اگر یک نفر گرفتار جدا شدن از جمع نیروهای انقلاب می‌شد سعی می‌کرد او را وصل کند. ما برای همه این مواردی که ذکر شد در تعالیم ائمه معصومین(ع) کدهایی را می‌بینیم؛ مثلاً در روایت داریم اگر کسی ارتباطش را با تو قطع کرد شما تواضع کن و با او ارتباط بگیر و نگذار از جمع نیروهای ارزشی جدا شود. حاج‌قاسم هیچ گاه مایه اختلاف نبود بلکه مایه انسجام بود. انسجام اجتماعی آن قدر اهمیت دارد که از نظر قرآن برای پرهیز از دوقطبی و شکاف اجتماعی می‌شود حتی «شرک جلی» را تحمل کرد. ما دو نوع شرک داریم؛ شرک جلی و شرک خفی. شرک جلی یعنی همان گوساله‌پرستی یا بت‌پرستی که نخستین مبارزه اسلام با این نوع شرک است. شرک خفی حالت دیگری است که کم‌کم باید آن را تحمل کرد. دوقطبی‌ها هنگامی که افزایش پیدا می‌کند اصل اسلام ضربه خواهد خورد و ما به شدت محتاج روحیه حاج‌قاسم هستیم که مدل امامین انقلاب هم چنین بوده است. البته این روحیه رواداری با معنویت و فضیلت‌های دیگر مرتبط است. گاهی ما به خاطر ناخالصی‌ها آدم‌ها را دفع می‌کنیم. حاج‌قاسم حقیقتاً مخلص بود و به اسلام فکر می‌کرد. او اهل نماز شب و معنویت بود. اخلاص روی موضع‌گیری صحیح اثر دارد.

مدارا یعنی اینکه دخترمان را به پناه دشمن نبریم
حاج‌قاسم نمی‌گوید بی‌حجابی خوب است اما می‌گوید همان دختر کم‌حجاب هم دختر من است.
مدیر عالی مدارس علمیه حضرت مهدی(عج) ادامه داد: میان اینکه ما بخواهیم رسماً قانون حجاب را تضعیف کنیم و یا با قانون‌شکنی مقابله سخت نکنیم فرق است. قانون ممنوعیت آنتن ماهواره هنوز وجود دارد اما مقابله‌ای وجود ندارد، این ناشی از یک واقع‌بینی و عقلانیت عملی است. ما می‌بینیم خود ائمه معصومین(ع) نیز چنین هستند. شاید دشمن بدش نمی‌آمده است که ما مقابله سخت کنیم تا حجاب را وسیله سرنگونی و براندازی قرار دهد. ولی نظام با هوشمندی سعی کرده در این قضیه با دشمن خود درگیر نشود. بنابراین استقامت در روی کاغذ و به عنوان قانون یک چیز است و اینکه چه مراحلی باید طی کنیم تا این موضوع نهادینه شود داستان دیگری است. بسیاری از اصول قانون اساسی ما هنوز نهادینه نشده است. در مقابله سخت باید ببینیم چه می‌دهیم و چه بدست می‌آوریم؟ ما باید الزام را با فرهنگ‌سازی همراه کنیم تا آنچه واجب است شیرین شود. حاج‌قاسم نمی‌گوید بی‌حجابی خوب است اما می‌گوید همان دختر کم‌حجاب هم دختر من است. اینکه شهید می‌گوید او دختر ماست یعنی اینکه باید یک راه حلی پیدا کنیم تا او موضوع را بپذیرد. اگر هم نمی‌پذیرد فعلاً آن را مسکوت بگذاریم و مدارا کنیم. مدارا یعنی اینکه او را به پناه دشمن نبریم. ما داشتیم آدم‌هایی را که در جوانی بدحجاب و بی‌نماز بودند اما به میانسالی که رسیدند خوب شدند و کم‌کم از آن حال و هوا خارج شدند و توبه کردند.

رواداری یعنی مصلحت‌اندیشی عقلایی و الهی
حجت‌الاسلام نظافت ادامه داد: ما در رواداری مصلحت اندیشی‌های عقلایی و الهی داریم. دو نوع مصلحت‌اندیشی وجود دارد؛ یک نوع آن به مصلحت اندیشی‌هایی برمی‌گردد که برای هوس‌هایمان است. یک نوع دیگر هم مصلحت‌اندیشی الهی است که عقلایی است. مثال این موضوع خود حضرت امیرالمؤمنین(ع) است. ما از ولایت چیزی بالاتر داریم؟ ولی می‌بینیم امیرالمؤمنین(ع) از حق خود کنار می‌کشند. ایشان گفت مسئله‌ای مهم‌تر از ولایت وجود دارد و آن اسلام است. ولایت روح اسلام است منتها اگر این پیکره نماند ولایت هم نمی‌ماند.

 وجه برجسته حاج‌قاسم رواداری ایشان بود
در قسمت دیگری از این نشست، حجت‌الاسلام والمسلمین نظافت افزود: اگر بخواهیم اصل نظام اسلامی بماند گاهی باید یک‌سری چیزها را فعلاً غمض عین کرد و کوتاه آمد سپس برای آن نقشه کشید. حتی در ارتباط با نبرد نظامی که عقب‌نشینی حرام است قرآن در دو مورد این عقب‌نشینی را روا می‌دارد؛ یکی عقب‌نشینی برای حمله دوباره و دیگری عقب‌نشینی برای ملحق شدن به گروهی دیگر برای هجوم. ما این را مصلحت‌اندیشی عقلایی می‌گوییم.
مسئله رواداری اجتماعی را هم از نظر عقلانیت می‌توان نگاه کرد و هم از منظر مصلحت‌اندیشی که سیره اولیای خدا بوده است. همچنین این موضوع مهم را از نگاه همزیستی مسالمت‌آمیز می‌توان دید. ائمه معصومین(ع) با دیگران همزیستی مسالمت‌آمیز داشتند. ما نمی‌توانیم جنگ داخلی راه بیندازیم. قدرت ما مردم ما هستند. اسلحه برای دشمن بیرونی و معاند داخلی است. ما نباید بی‌جهت مردم را مقابل نظام قرار دهیم.
رهبر معظم انقلاب، حاج‌قاسم را به عنوان یک مکتب معرفی می‌کنند و می‌گویند او را به چشم یک مکتب، راه و یک مدرسه درس‌آموز نگاه کنید. ایشان برای هیچ شهیدی چنین جمله‌ای نگفتند. تفاوت حاج‌قاسم با دیگر شهدا چیست؟ همه دارای روحیه جنگاوری، فداکاری، یتیم‌نوازی و نماز شب بودند اما بنده فکر می‌کنم رواداری حاج‌قاسم آن وجه برجسته ایشان بود. یعنی واقعاً دنبال جذب حداکثری بود و این نیاز امروز جامعه است. حاج‌قاسم در مسائل مختلف این رواداری را داشت. او حلقه وصل میان رهبر معظم انقلاب و دیگران بود. در روایت داریم ائمه معصومین(ع) فرمودند تا ما محبوب نشویم مردم از ما پیروی نمی‌کنند. حالا ما می‌خواهیم مردم از رهبر معظم انقلاب پیروی کنند. در اینجا به یک حلقه وصلی نیاز است. حاج‌قاسم نمی‌گذاشت فردی از قطار انقلاب پیاده شود. یعنی ما می‌بینیم این شهید به سهم خودش دغدغه کل اجتماع را دارد و نمی‌گوید موضوعات به من ربطی ندارد. 
فرق میان تساهل درست و تساهل غلط بر سر عقلانیت است. تساهل درست می‌گوید بد را بدتر نکن بلکه کنشی داشته باش تا نتیجه بگیری و واقعیت‌ها را نگاه کن تا خدای نکرده اهم را فدای مهم نکنی. اهم توحید است. اهم بنیان اسلام و اصل محبت اهل بیت(ع) است. رواداری اجتماعی محدود به موضوع خاصی نیست و عرصه‌های مختلف را در بر می‌گیرد. برای مثال رواداری اجتماعی برای پایداری خانواده نیز مهم است. برای همسایه هم این موضوع وجود دارد. در روایت داریم همسایه خوب آن فردی نیست که خوبی کند بلکه کسی است که بدی را تحمل می‌کند.

درک عمیق حاصل ارتباط شهید با اقشار جامعه
دکتر محمدرضا قائمی نیک در ادامه این میزگرد گفت: حاج‌قاسم به دلیل ارتباط نزدیکش با اقشار ضعیف و پایین جامعه در جریان مشکلات و دغدغه‌های گروه‌های مختلف مردم بود. درگیری با زندگی روزمره مردم پایین جامعه این تأثیر را روی زندگی شهید می‌گذارد تا این درک را عمیقاً پیدا کند که حتی الزام به نماز و احکام اولیه و ثانویه شرایطی می‌خواهد. در یکی از خاطرات شهید هست که وقتی ایشان به کرمان می‌رفت پیش از اینکه به خانه خودش برود، جانبازی که قادر به انجام امور خود نبوده را کمک می‌کرد. اینکه شخصی بفهمد فردی که جانبازی دارد و نمی‌تواند بعضی از کارها را به دلایل اقتصادی، جسمانی و یا حتی فرهنگی انجام دهد و بعد سعی کند در بالاترین مناصبی که دارد متوجه کف جامعه باشد این آگاهی را به وجود می‌آورد که جامعه باید توانایی انجام احکام را داشته باشد و این موضوع سبب می‌شود شهید به امور مختلف نگاه عقلانی داشته باشد. این نگاه عقلانی موجب می‌شود فرد این منظر را پیدا کند که اگر برای مثال دارد بی‌حجابی به صورت عمدی یا سهوی صورت می‌گیرد شرایط آن فراهم نبوده است. شاید از همین جا بشود تفاوت رواداری غربی و رواداری اسلامی را فهمید. ما در طرف مقابل نظریات لیبرال زیادی داریم که طبق ایده تساهل دینی باید دین را کنار گذاشت و به حیطه خصوصی برد تا جنگ پایان یابد. در همین ارتباط از ایده تساهل به محدود کردن دین رسیدند و در نهایت هم «بی‌اهمیت کردن دین» را نتیجه گرفتند. به تعبیر دیگر در نگاه غربی و سکولار چون به فکر تغییر شرایط در راستای اجرای احکام دینی نیستیم شرایط فرد را مجبور می‌کند که حکم خدا به طور کلی تعطیل شود. در حالی که در نگاه اسلامی ما می‌بینیم که یک نوع سکوت در حفظ تقید داریم، یعنی فعلاً شرایط نیست. تصور من این است که رفتن مردم پس از خلیفه سوم به سراغ حضرت امیر(ع) به صورت ناگهانی نبوده است و حضرت علی(ع) در صحنه اجتماعی فعال بودند.

مدارا با دختر بدحجاب و نگاه امتی به مقوله حجاب
این پژوهشگر در ادامه افزود: مسئله رواداری با نظر به جمله‌ای که حاج‌قاسم سلیمانی در مورد تعامل و مدارا با آن دختر بدحجابی که او را هم فرزند خود می‌داند، در فرمایشات رهبر معظم انقلاب نیز وجود دارد. من همیشه برایم این مسئله بود که رهبر معظم انقلاب که شاید سرسخت‌ترین فرد در حفظ قانون حجاب باشند چگونه بیاناتی نیز در مورد مدارا با افراد کم‌حجاب دارند. شهید مطهری یک تفاوتی بین مفاهیم جمعی مثل امت، ملت و نظایر این‌ها و فرد می‌گذارد و معتقد است امت‌ها طبق آیات قرآن اجل دارند. یعنی بعضی از فرامین الهی معطوف به خود امت‌هاست و امت‌ها باید یک چیزهایی را رعایت کنند. بخشی از احکام هم مربوط به فرد در امت است. تصور بنده این است که قانون حجاب در نظام اسلامی به عنوان یک حکم شرعی بعد از انقلاب تبدیل به صفت امت شده است. یعنی الان ما در سطح جهان که می‌نگریم کشورهای اسلامی داریم مانند عراق اما دیده می‌شود که در همین عراق در شهر بغداد وضع حجاب درست نیست اما در نجف و کربلا حجاب برقرار است. بنابراین نمی‌توانیم بگوییم امت عراق متصف به رعایت حدود شرعی در ارتباط با موضوع حجاب است. اما آن چیزی که در انقلاب اسلامی شکل می‌گیرد و اهمیت دارد این است که ما الان مفهوم امت را به مثابه ویژگی داریم که دارد حدود شرعی را رعایت می‌کند و امت اسلامی همچنان بی‌حجابی را یک منکر می‌داند. به نظر می‌رسد تبدیل شدن یک حکم شرعی به یک صفت امت خیلی اهمیت دارد.

خبرنگار: نوید سرادار

برچسب ها :
ارسال دیدگاه