وحدت و محبت
حجتالاسلام عابدینی
یک موقع هست که دشمن با هواپیما بمباران میکند ما هم در قبال این باید یک چیزی داشته باشیم که تهاجم او را بتوانیم یا با پدافند یا با آفند و حمله موشکی و مثلاً هوایی جبران آن کار را بکنیم اما گاهی کار دشمن رسانهای است. کار او ایجاد بغض و عداوت و گسست اجتماعی است. در قبال این رفتار دشمن، دفاع و حملهای اگر میکنیم باید از همان سنخ باشد. یعنی در قبال گسست اجتماعی که به دنبالش هستند ما باید به دنبال استحکام بیشتر روابط اجتماعی باشیم. هر چه قدر مظاهر وحدت اجتماعی را که با نگاه دینی هم مطلوب است پررنگتر کنیم این توطئه دشمن خنثی میشود و آن تهدیدی که دشمن ایجاد کرده تبدیل به یک فرصت میشود. روی اینها باید کار جامعهشناسی دقیق بشود. ما از منظر دینی حرفمان را میزنیم و انشاءالله جامعهشناسان ما هم از منظرهای جامعهشناسی خود و دیگر تخصصها هم از دیگر منظرها این کار را انجام بدهند تا همین تهدیدی که دشمن ایجاد کرده تبدیل به یک فرصت قوی شود. دشمن با ایجاد گسست اجتماعی به دنبال این است که اعتماد مردم را کمتر کند، دلسوزیهای آنها به هم کمتر شود، عاطفه کمتر شود، محبت کمتر بروز پیدا کند و بیتفاوتی ممکن است بیشتر بروز پیدا کند. در مقابل این حرکت ما باید چه کار کنیم که آن قوام اجتماع از دست نرود؟ یک ساختمانی که ساخته میشود مصالح مختلفی دارد، آهن دارد، بلوک دارد، انواع چیزها را دارد اما یک چیزی به عنوان ملات هست که آن ملات اینها را به هم پیوند میدهد. ملات و پیونددهنده نباشد همه چیز با یک تکان میریزد. این یک مظهر مادی بود که مثال زدیم ... در نظام وجودی، در اجتماع، میان انسانها، این محبت است که نقش آن ملات را دارد. نقش وحدتبخشی دارد. یعنی جامعه در رابطه با محبت به یک نظر واحد برسد. به یک وحدت برسد. آنکه مردم را کنار هم قرار میدهد محبتهای مشترک و بغضهای مشترک است. داستان قوم حضرت موسی(ع) که قرآن میگوید، چیزی که آنها را به تفرقه و آن تکثر و فروپاشی کشاند و نتوانستند وارد ارض مقدس شوند، عدم محبت و نبود وحدت بود. آن ملات محبت و وحدت را که خود حضرت موسی(ع) بود که اینها را به هم پیوند میداد و این نفوس را حول یک حقیقت مرتبط و متحد میکرد از دست داده بودند.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه