قله‌های جهانی علم با استارت‌آپ‌ها فتح می‌شوند؟

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی از ضرورت توجه جدی به علوم پایه می‌گوید

قله‌های جهانی علم با استارت‌آپ‌ها فتح می‌شوند؟

رسیدن به مفهوم دانش‌بنیان بودن جزو موضوعات دامنه‌داری است که همچنان نقل محافل علمی است؛ اینکه در دانش‌بنیان بودن به دنبال چه چیزی هستیم و آیا استارت‌آپ‌ها می‌توانند به رشد علمی ایران کمک کنند یا مسیر فناوری بدون پشتوانه را برای ما باز می‌کنند؟


 محمدرضا قائمی نیک، عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشکده علوم اسلامی رضوی است. با او درباره اهمیت علوم پایه و نقش آن در پیشرفت علمی کشور گفت‌وگو کردیم. در این گفت‌وگو قائمی نیک، دست نقدی هم بر استارت‌آپ‌ها و دانش‌بنیان‌ها برده که در ادامه می‌خوانید.

درباره مفهوم دانش‌بنیان تعاریف گوناگونی وجود دارد و «اقتصاد دانش‌بنیان» هم تعاریف خاص خودش را پیدا می‌کند؛ به‌نظر باید به تعریف دقیق‌تری از اقتصاد دانش‌بنیان برسیم.
آنچه رهبر معظم انقلاب از اقتصاد دانش‌بنیان می‌گویند روشن است که «اقتصاد پول بنیاد» نیست، اقتصاد دانش‌بنیان است. اقتصاد دانش‌بنیان به معنای اقتصاد سرمایه‌بنیان یا اقتصاد پول‌بنیاد نیست؛ تأکید رهبر معظم انقلاب بر اقتصاد دانش‌بنیان و اشاره به سیاست اقتصاد مقاومتی کاملاً روشن است که منظور، دانش‌بنیان بودن است و باید بین «دانش‌بنیان» و «سرمایه بنیان» بودن تفکیک قائل شد.
نکته دوم این است که وقتی می‌خواهیم اقتصاد کشور را دانش‌بنیان کنیم لزوماً به معنای این نیست که اقتصاد کشور قرار است فقط با دانش اقتصاد کنترل شود. بنابراین، این اشتباه دوم است که وقتی می‌گوییم اقتصاد دانش‌بنیان منظورمان این است این «بنیان» به اقتصاد و علم اقتصاد برگردد و پیشران قضیه دانش، علم اقتصاد باشد. نکته سوم به خود دانش برمی‌گردد. اگر دلیل توجه مضاعف به اقتصاد دانش‌بنیان و تأکیدات رهبر معظم انقلاب که جمع‌بندی شرایط کشور و شرایط خاص تاریخی ماست را بپذیریم پس باید تعریف رهبری از دانش را هم بپذیریم، این دو را نباید از هم منفک کنیم.

 در میان پرداختن به مفهوم دانش‌بنیان بودن، مفهوم دیگری را هم باید تعیین تکلیف کنیم. اینکه رشد در دانش بدون پرداختن به علوم پایه می‌تواند منجر به اثرگذاری شود یا نه؟
برخلاف تصورات رایج، رهبر انقلاب علاوه بر ضرورت تحول در علوم انسانی به‌خصوص در دیدار با نخبگان دانشگاهی بر ضرورت تحول در علوم طبیعی و علوم پایه هم تأکید دارند.
یعنی ایشان همواره بر اهمیت علوم پایه و تحول علوم پایه تأکید دارند، حتی در بیان بسیار صریحی گفتند: «امروز دانش در سطح بشری در یک مرز‌های مشخصی قرار دارد و ما سهم ایفا می‌کنیم در شکستن این مرزها. جلو رفتن مرزها را گسترده کردند، در این مورد سهم ما در این قرون اخیر بسیار کم بوده است. می‌توانیم سهم داشته باشیم. نیروی بخار را دیگران کشف کردند، اختراعات جدید را دیگران راه انداخته‌اند، ما هم باید سهم داشته باشیم، ما هم باید مرزهای دانشی کشور را جابه‌جا کنیم و جلو برویم. این طبیعت خدادادی نیروهای بسیار زیادی دارد، نخبگان بنشینند و فکر کنند و نیروهای جدید طبیعت را کشف کنند. این الکتریسیته از اول خلق عام وجود نداشت و انسان‌ها نمی‌توانستند از آن استفاده کنند و بعد مغز برتری، فکر نخبه‌ای این را انجام داد که حالا محور همه تمدن بشری شده است. چه اشکالی دارد که شما هم فکر کنید که ۱۰ یا ۲۰ نیروی دیگر در طبیعت وجود دارد که به همین اندازه می‌تواند در زندگی بشر موجب پیشرفت و خوشبختی باشد و تأثیر بگذارد».
در واقع این عبارات به‌صراحت و به‌صورت مستقیم به دستاوردهای علوم طبیعی اشاره دارند. باید توجه کنیم دانشی که در نظر ایشان قرار است مبنای اقتصاد قرار گیرد، دانش موجود غربی نیست و روشن است از این دانش موجود غربی همان تراود که در اوست و همین اقتصاد جدید و همین وضعیتی که در کشور وجود دارد حاصل می‌شود.
ایشان تأکید دارند برقراری نسبت‌های لازم بین علوم موجود و سنت اسلامی ایرانی، برای نیل به تمدن اسلامی است و اگر این معنای دانش را بپذیریم اقتصاد دانش‌بنیان یعنی اقتصاد کشور یا نظام را باید متناسب با این دانش مبنا قرار دهیم.
 از نیمه دوم قرن به بعد روشن است اقتصاد پیوند شدیدی با قلمرو و فرهنگ و به طور مشخص تبلیغات دارد.
در واقع خط پیشرانی که اکنون سرمایه‌داری را پیش می‌برد اساساً دیگر آن تحلیل معاصری نیست که اقتصاد را زیر بنا قرار می‌دهد، از قضا همه تحلیل‌ها معطوف به حوزه فرهنگ و تبلیغات شده و نیروی پیشران سرمایه‌داری در جهان گویا همین تبلیغات و فرهنگ است. بنابراین نمی‌شود گفت در اقتصاد دانش‌بنیان اقتصاد سرمایه‌بنیان را مدنظر داشته باشیم.

می‌گویند حرف‌های شما قبول؛ اقتصاد، دانش‌بنیان است و دانش هم دانش بومی شده و اسلامی شده متناسب با قوانین اسلامی دینی و اعتقادی؛ اما اکنون که در یک منازعه بین‌المللی هستیم چه کنیم؟
ما به واسطه استعمار و دوران فاسد قاجار و پهلوی از مسیر پیشرفت علم جهانی عقب ماندیم اما مهم این است حال که عقب‌ماندگی تاریخی داریم، انقلاب کردیم و در چنین وضعیت جهانی هم هستیم چه کاری باید انجام دهیم؟ رهبر معظم انقلاب دو راهبرد هوشمندانه دارند؛ یکی فتح قله‌های جهانی علم و دوم عبور از آن. این‌ها دو روی یک سکه هستند. اگر درگیر کار علم‌ورزی باشید کاملاً متوجه خواهید شد این دو راهبرد چه راهبرد‌های پیچیده‌ای هستند.

 اکنون استارت‌آپ‌های ما چگونه هستند؛ آیا فعالیت‌های دانش‌بنیانشان معطوف به مصرف است یا معطوف به فتح قله‌های جهانی؟ 
متأسفانه در وضعیت فعلی بیشتر از اینکه معطوف به تولید علم باشیم معطوف به مصرف علم هستیم.
باید توجه کنیم این محصولات (مثل تلفن همراه) چطور و در چه فرایندی تولید می‌شوند. بنابراین وقتی بحث فتح قله می‌شود یعنی باید از علوم پایه آغاز کنید یا اصلاً اگر می‌خواهید مقلد باشید و تجربه چین و ژاپن را مثال می‌زنید من می‌گویم علت آنکه چین و ژاپن دست‌کم در قلمرو فناوری، خودشان را به قله جهانی رسانده‌اند این است که از علوم پایه شروع کرده و بالا آمده‌اند.

 در واقع شما دارید از یک فرایند طی شده حرف می‌زنید؟
بله. یک انباشت تاریخی وجود دارد و ما اصلاً به انباشت تاریخی‌مان در رشته توجه نمی‌کنیم. رشته‌هایی که در ایران است، رشته‌هایی که علوم پایه هستند نشان‌ می‌دهند ما در فرایند تولید گام نگذاشته‌ایم. 
 این نکته بسیار مهمی است که وقتی رهبر معظم انقلاب در یک دیدار رسمی با نخبگان می‌گویند شما بروید یک نیروی دیگری مثل الکتریسیته کشف کنید اینکه سیاست در تولید داخلی باید دخالت کند، درست است اما تولید داخلی هم همه به معنای شیر ساختن، شبکه‌های اجتماعی و این محصول نهایی را تولید کردن نیست. من می‌گویم چرا بنیاد نخبگان که تشکیل می‌شود فقط 10درصد آن علوم پایه و علوم انسانی است؟ چرا دانش‌بنیان‌ها هیچ کدام روی علوم پایه کار نمی‌کنند؟ یکی از مشکلات ما در بحث علم، بی‌توجهی به مسئله توسعه در علم است. علم غربی همراه با توسعه متولد شده و حیات آن به توسعه است و اگر توسعه و پیشرفت را از علم بگیریم علم می‌میرد.
وقتی علوم پایه را نادیده می‌گیرید، علوم میانی و علوم انسانی را له می‌کنید و همه را فدای دو دو تا چهارتای شرکت دانش‌بنیان می‌کنید همه چیز به‌هم خواهدخورد. 
بزرگ‌ترین خدمتی که می‌توانیم به شرکت‌های دانش‌بنیان یا مقوله اقتصاد دانش‌بنیان کنیم تعیین حدود این دانش‌ها و این شرکت‌ها از طریق نقد آن‌هاست. نقد به معنای نفی یا قهر نیست، نقد به معنای تعیین حدود است. 

خبرنگار: هادی هاتف

برچسب ها :
ارسال دیدگاه