
سیره پیامبر اعظم(ص) برای مقابله با جبهه باطل چه ویژگیهایی داشت؟
پیامبر رحمت، رسول استکبارستیزی
حجتالاسلام محمدتقی قادری
بیست و هشتم ماه صفر روز رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص)، فرصت و توفیقی برای آن دسته از ارادتمندانی است که در مقام بالابردن سطح معرفت و آگاهی خویش درزمینه سیره عملی حضرت هستند.
یکی از مؤلفههای سیره عملی رسولالله(ص) که هزینه سخت و سنگینی برای آن در دوره 23ساله بعثت پرداخته شده، «استکبارستیزی» است. تحلیل جامع و همهجانبه این سیره در صورتی امکانپذیر میشود که چند نکته کلیدی بهدرستی توضیح داده شود.
رویارویی با باطل در 3 جبهه متفاوت
به عنوان نخستین نکته باید این مسئله را در نظر داشت که رسول خاتم در سه جبهه در حال رویارویی بودهاند. نخستین جبهه که در قرآن کریم از آن به «ملا» یاد شده، به معنای حاکمیت سیاسی قلدران و زورگویانی همچون نمرود، فرعون، ابوجهل و ابوسفیان است که با در اختیار داشتن ابزار قدرت هیچ مخالفی را تحمل نکرده و در برابر منطق و استدلال انبیا از زور و خشونت فیزیکی استفاده میکردند؛ از این رو قر آن در گزارش خود در آیات 58 تا 128 سوره اعراف از نمونههایی از تقابل این جبهه باطل در برابر انبیایی چون هود، شعیب، صالح و موسی گزارش میدهد که آنان با استفاده از ابزار زور و قلدری از پی کردن ناقه صالح تا قطع کردن دست و پای پیروان موسی و کشتن کودکان و به اسارت گرفتن زنان کوتاهی نمیکردند. ابوجهل و ابولهب در زمان رسول اعظم(ص) نیز همین شیوه را پیش گرفته بودند. جبهه دوم، غول اقتصادی است که قرآن از آن با عنوان «مترفین» نام میبرد که در لجنزار حرامخواری فرو رفته بودند و همراه با ملا در برابر جبهه حق به مقابله برمیخاستند. آیات 76 تا 81 سوره قصص، قارون را که پسر دایی یا پسر خاله موسی بود به عنوان نمونهای ذکر میکند که در برابر موسی ایستاد و تا نابودی خود پیش رفت.
سومین جبهه، احبار، رهبان و عالمان فاسد چون کعبالاحبار و ابوهریرهها هستند، چرا که آنان با قضاوت و حکم به ناحق دادن و بهشتفروشی کردن دم و دستگاهی به راه انداخته بودند و دستشان در دست جبهه اول و دوم قرار داشت و انبیا را مزاحم خود میدانستند که قرآن در آیه 38 سوره توبه، پرده از چهره آنان برداشته و میگوید: «ان كثيرا من الاحبار والرهبان لياكلون اموال الناس بالباطل ويصدون عن سبيل الله».
ویژگیهای رسولان الهی برای مقابله با فشارهای جبهه باطل
نکته دوم این است انبیا که در برابر این سه جبهه باطل قرار داشتند از چند ویژگی مهم برخوردار بودند؛ نخست اینکه اهل «مصانعه» نبودند، یعنی در برابر فشارهای سیاسی اقتصادی جبهه باطل از حد الهی و اصول کوتاه نمیآمدند و عقبنشینی نمیکردند، از همین رو است وقتی قبیله ثقیف به حضرت پیشنهاد کردند ما در صورتی ایمان میآوریم که از خواندن نماز معاف باشیم، یکسال دیگر بت (لات) را عبادت کنیم و مأمور بت شکستن نباشیم، پیامبر با دو شرط اول موافقت نکرد چون با اصول در تعارض بود.
دوم اینکه اهل «مضارعه»، بده بستان و معامله در اصول نبوده و حاضر نبودند روی اصول معامله کنند از همین رو وقتی مشرکان مکه چون وليدبن مغيره، عاصبن وایل و امیة بن خلف پیشنهاد کردند شما یک سال بتهای ما را بپرست، پیامبر به امر الهی فرمود: «قل يا ايها الكافرون لا اعبد ما تعبدون و لا انتم عابدون ما أعبد».
سوم اهل «اتباع المطامع» نبودند، یعنی گرایش به زر و زراندوزی و زخارف دنیا نداشتند؛ از همین رو در تحریم اقتصادی و محاصره در شعب ابیطالب، زمانی که پیشنهاد وسوسهانگیز مشرکان را که به حضرت میگفتند اگر مال یا پست میخواهی حاضریم در اختیار تو قرار دهیم قبول نکرد و با همین مشی به مقابله خود با سران استکبار همچون ابوجهل و ابولهب با فریاد «تبت یدا ابولهب» ادامه داد.
راهبردهای پیامبر(ص) برای مقابله با جبهه زر، زور و تزویر
سومین نکته در خصوص مؤلفههای استکبارستیزی انبیا توجه به این مسئله است که تقابل انبیا با مثلث زر، زور و تزویر یعنی همان «ملا»، «مترف» و «احبار» تقابلی ذاتی است و به همین دلیل در هر جا و هر مکان و هر زمان باشد امکان مصالحه بین آنها وجود ندارد. این تقابل چند علت دارد که مهمترین آن جمع نشدن این دو بهواسطه ویژگیهای ذاتیشان است. طبیعی است جبهه انبیا به منزله نور و سفیدی و جبهه باطل به مثابه تاریکی مطلق هیچگاه با هم قابل جمع نیستند، همانطور که عدالت و قسط مطلق بودن جبهه رسولان الهی با ظلمت مطلق جبهه مقابلش همدیگر را نفی میکنند.
نکته چهارم ناظر به راهبرد رسول خدا(ص) در مقابل روشهای پیچیده و متکثر در بند کشاندن پابرهنگان و مستضعفان توسط جبهه باطل است.
نخستین راهکار مقابله با سه جبهه خودبرتربین و مستکبر، «خودباوری و اعتماد به نفس» در جبهه حق و مستضعفان است، چرا که یکی از روشهای غلبه مستکبران بر توده مردم و به استضعاف کشیدن آنان، تلقین این مطلب است که توده مردم بدون تکیه بر ثروتمندان، صاحبمنصبان و قدرتمندان قادر به ادامه حیات نیستند. پیامبران الهی در برابر این سیره مستکبران، همواره بر توان درونزای مردم توجه دارند. ازهمین رو قرآن کریم خطاب به کسانی که در جبهه حق قراردارند، میگوید: «ولاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین».
دومین راهکار در استکبارستیزی از منظر قرآنی «برخورد تهاجمی و طلبکارانه» با مستکبران است، چرا که مستکبران همانند آن گرگ و حیوانی هستند که هر گاه به او حمله کنی عقب مینشیند و هرگاه بگریزی در پی تو میدود. وجود این روحیه در مستکبران، اقتضا میکند مردم مستضعف همواره در برابر آنان موضعی تهاجمی اختیار کنند تا آنان زمینه پیشروی نیابند.
سیره و مشی همه پیامبران و رسول گرامی اسلام نیز در برخورد با مستکبران، سیرهای تهاجمی بوده است. «جمله مسلمان شوید تا در سلامت باشید» در نامههای آن حضرت به قیصر روم، پادشاه مصر و نجاشی دوم و پادشاه یمامه نیز به چشم میخورد که حکایتگر از موضع بالا و تهاجمی برخورد کردن با مستکبران است.
سومین راهکار در استکبارستیزی «شکیبایی و پایداری» و نیز «اعتماد به وعدههای الهی» است و هرگاه در جبهه حق این دو اصل شکل گرفت نصرت و پیروزی محقق شد و جبهه استکباری هزیمت و شکست سختی را متحمل شد. از همین رو قرآن کریم دو اصل استقامت و وعده الهی را به عنوان راهبرد در مقابله با استکبار در پیش روی مسلمین قرار میدهد.
چهارمین راهکار در استکبارستیزی و مقابله با سلطهجویان «تحقیر مستکبران» و به هیچ انگاشتن «شکوه دروغین» آنان است، چراکه تفاوت مستکبران و مستضعفان در این است در معادلات و محاسبات مستکبران داشتن امکانات مالی و تسلیحاتی زمینهساز هرگونه پیروزی بر مستضعفان است، نصرت و امداد الهی در این محاسبات راه ندارد، ولی در مقابل، مستضعفان هرچند برای امکانات مالی و تسلیحاتی در برخورد قاطع با دشمن ارزش قائلاند ولی نصرت الهی را فراتر از امکانات میدانند، از همین رو قدرت و شکوه ظاهری مستکبران را کف روی آب دانسته و آن را به سخره میگیرند و همین تحقیر زمینه شکست مستکبران را فراهم میکند. از همین رو نوح خطاب به قومش میگوید: «ای قوم من، اگر مقام و يادآوری من به آيات الهی بر شما سنگين و تحملناپذير است (هر كار از دستتان ساخته است كنيد) من بر خدا توكل كردهام، فكر و قوه و قدرت خود و خدايانتان را یک جا گرد آوريد تا هيچ چيز بر شما پوشيده نماند، پس اگر میتوانيد به حيات من پايان دهيد و هيچ مهلتم ندهيد».
راهکار پنجم بسیج کردن «پابرهنگان و مستضعفان» است چراکه تجربه تاریخی نشان میدهد پایگاه اصلی همه انبیا و نهضتهای توحیدی، فقرا و محرومان بودهاند که اینان بیشترین آسیب اقتصادی و معنوی را از مستکبران خوردهاند و زخمی از آنان بر سینه دارند، از همین رو مستضعفان سخاوتمندانه از جانشان هزینه کردهاند تا مستکبران را از اریکه قدرت پایین آورده و نهضت توحیدی را پیروز کنند. از همین رو راهبرد قرآنی در مقابله با استکبار، حمایت از مستضعفان است که میگوید: «و مالکم لاتقاتلون فی سبیلالله و المستضعفین من الرجال و النساء...».
ششمین راهکار در استکبارستیزی و مقابله با سلطهطلبان «وحدت و انسجام» است، چراکه شگرد و راهبرد سلطهطلبان ایجاد تفرقه و تشتت بین پیکارگران و سرگرم کردن آنان با خودشان است؛ به همین دلیل رسول خدا(ص) با ورود به مدینه عقد اخوت بین مهاجر و انصار بست و با چنین اتحادی توانست پایگاه اصلی دشمن را که مکه بود فتح کند.
هفتمین راهکار «رهبری نهضت» است که باید سه مشخصهای را که پیشتر اشاره شد نداشته باشد، یعنی «اهل مناصعه»، «اهل مضارعه» و «اهل اتباع المطاع» نباشد.
رسولالله(ص) با ویژگیهای سهگانه رهبری نهضت توحیدی را به عهده داشت که در تمام مدت 23سال از بعثت با همه فشارها و جنگها هرگز روی اصول با کفار و مستکبران به ساخت و پاخت و معامله ننشست.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
اتفاقات پس از عاشورا در «دزد و شاهزاده»
-
وظایف ما در برابر پیامبر اعظم(ص)
-
من له جار و یعمل بالمعاصی فلم ینهه فهو شریکه
-
إنّ اللَّه يستحيي من العبد أن يرفع إليه يديه فيردّهما خائبين.
-
فضیلت زنان ایران باستان پوشیدگی بوده است
-
3
-
شیوه پیامبر(ص) به وقت مصیبت
-
پیامبر رحمت، رسول استکبارستیزی
-
حس خوب میزبانی از زائران امام رضا(ع)
-
2
-
پیامبر فروتن