«ابومنصور محمد بن دوست» حکیم و ادیب

«ابومنصور محمد بن دوست» حکیم و ادیب

مقدم

ابونصر(ابومنصور) محمد بن احمد بن محمد المناح(المساح) مشهور به «ابو منصور محمد بن دوست»، از شخصیت‌های منحصربه‌فرد و از نوادر سده پنجم هجری قمری است. پدرش نیز فقیه و شاعری برجسته بود.


ابومنصور از حکما، ریاضیدانان و ادبای تراز اول عصر خویش به‌شمار می‌آمد و پسرش «عمید کمال‌الدوله» صاحب دیوان انشا و در شعر توانا بود.
ناصرخسرو در سال444 هجری‌قمری در سفر به قاین، او را ملاقات کرد و در سفرنامه‌اش از او وصف بلیغی کرده و نوشته است: «... به قاین مردی دیدم که او را «ابومنصور محمد بن دوست» می‌گفتند؛ از هر علمی باخبر بود؛ نجوم و منطق، چیزی از من پرسید که گویی بیرون این افلاک و انجم چیست؟ گفتم نام چیز بر آن افتد که داخل این افلاک است و بر دیگری نه؛ گفت: چه گویی بیرون از این گنبد معنی است، یا نه؟ گفتم چاره نیست که عالم محدود است و حد فلک‌الافلاک و حد آن گویند که جز او جدا باشد». چنین تصدیقی از ناحیه شخصیتی چون ناصرخسرو، بیانگر جامعیت و کمال ابومنصور است.
ابونصر چنان که در نوشته‌های پیشینیان آمده است، در علوم ریاضی دستی قوی داشت. بیهقی در ترجمه «تنمه بصوان الحکمه»، پرسش‌هایی که از ابونصر درباره شکل مخروط و موضوعات ریاضی مطرح شده و پاسخ‌های وی را در سال 565 هجری قمری به تفصیل نوشته است.
ابومنصور همچنین صاحب دیوان شعری بوده که «باخرزی» به آن اشاره می‌کند. او در فلسفه نیز کتابی به نام «قراضه طبیعیات» تألیف کرده که در کتابخانه ملی ایران موجود است. البته شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا نیز کتابی به همین نام تألیف کرده است. 
سعید نفیسی در کتاب «تاریخ نظم و نثر در ایران» از وی چنین یاد می‌کند: ابونصر محمد بن محمد قاینی، معروف به «مناح»، از ادبای معروف عصر خود بوده و شعر را نیکو می‌سروده و در حکمت نیز دست داشته است. علاوه بر اینکه از وی کتابی به نام قراضه طبیعیات به یادگار مانده، در برخی از مسائل دیگر نیز کتاب‌هایی به فارسی فصیح تألیف کرده است.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه