استغاثه «بچه‌های امام رضا(ع)»

روایتی از دعای توسل رزمنده‌ها گرد ضریح مطهر امام هشتم(ع)  

استغاثه «بچه‌های امام رضا(ع)»

شب گذشته حضور مردم و استغاثه دسته جمعی زائران برای پیروزی رزمندگان اسلام یادآور خاطرات دوران دفاع مقدس بود.


روزگاری بارگاه منور چشم و چراغ ایران، محل تجدید روحیه و عهد مردانی بود که برای اعزام به جبهه و دفاع از وطن، از جان دست شسته و از خود گذشته بودند. روزهای اعزام، فرستادگان رضا(ع) گوشه گوشه صحن‌ها را پر کرده بودند. نوحه اعزام می‌خواندند و اشک استجابت می‌ریختند. آن‌ها که از پشت پنجره فولاد و ضریح مطهر امام رضا(ع) دعا کردند و امام رضا(ع) برگه اعزامشان را مهر کرده بود، حال و هوای دیگری داشتند. آن‌ها حاجت روا شده بودند و عاشقانه‌تر اشک می‌ریختند. روایت‌ها از توسل شهدا و خانواده آن‌ها به امام رضا(ع) هم شنیدن دارد، روایت‌هایی که نشان از ارادت ناب و خالص شهدا و خانواده‌هایشان به سلطان خراسان دارد. روایت‌هایی که آن‌ها را راهی جبهه کرد یا پیکر عزیزانشان را به آن‌ها بازگرداند.

می‌خواستند امام(ع) را جای دیگر زیارت کنند
بنا بر تاریخ شفاهی و خاطرات به جا مانده از رزمندگان دوران دفاع مقدس رزمندگان خراسان هنگام اعزام به جبهه‌ها از هر محله و شهرستانی که بودند به زیارت امام رضا(ع) می‌آمدند. علی پیراسته، بسیجی و از رزمندگان دوران دفاع مقدس در مصاحبه‌ای به شرح این ماجرا پرداخته است: رزمندگان خراسانی از پادگان شهید رستمی در خیابان کوهسنگی حرکت کرده و پای پیاده به سمت حرم مطهر می‌رفتند در حالی که این شعر زیبا را زمزمه می‌کردند به حرم می‌رسیدند: «ما فرستادگان رضاییم/ از مشهد عازم کربلاییم...». 
رزمندگان شهرستانی شب پیش از اعزام به مشهد می‌رسیدند تا در کنار سازماندهی، زیارت هم بکنند و جالب آنکه برخی از رزمنده‌های روستایی برای نخستین بار بود که توفیق زیارت امام رضا(ع) را پیدا می‌کردند و نایب الزیاره خانواده‌هایشان هم می‌شدند که این دو نکته داشت؛ نخست آنکه این رزمندگان در اوج اخلاص و بدون هیچ خواسته‌ای به زیارت امام(ع) می‌رفتند چون کسی که به میدان نبرد می‌رفت دیگر خواسته‌ای نداشت جز آنکه بگوید: «یا امام رضا(ع)! ما می‌رویم، شما دعا کن آنچه خدا می‌خواهد را برایش انجام دهیم» یعنی فقط رضای خداوند مطرح بود و بس که می‌شد به شهادت هم ختم شود. به خاطر دارم شهید ابراهیم ناظمی که معلم بود را وقتی چند روز پیش از شهادت در عملیات کربلای5 در اهواز دیدم و از احوالش جویا شدم، در پاسخ گفت: رفتم زیارت و عرض کردم: آقا کاری کن این سفر، سفر آخر باشد! شاید برخی بگویند این چه خواسته و حاجتی از محضر امام رضا(ع) است؟ اما هیچ کس فلسفه‌اش را نمی‌داند جز خدا و خود شهدا و شاید آن‌ها می‌خواستند امام(ع) را جای دیگر زیارت کنند!
 
چهارشنبه‌های امام رضایی خاص
شب‌های چهارشنبه اطراف ضریح مطهر امام رضا(ع) قرق مجروحان جنگ می‌شد، نه فقط مجروحانی که می‌توانستند حرکت کنند بلکه حتی رزمنده‌هایی که سر تا پایشان را گچ گرفته بودند به حرم آمده و دعای توسل می‌خواندند اما نه با نیت شفا که آن‌ها شفا را در همان مجروحیت‌ها و جانبازی‌ها می‌دیدند بلکه از حضرت ثامن الحجج(ع) درخواست می‌کردند تا کمکشان کند اگر چیز دیگری هست که بتوانند بذل کنند، در راه خدا ببخشند.
پیراسته با اشاره به نگاه خاص رزمندگان سایر شهرها و استان‌ها به رزمندگان مشهدی بیان می‌کند: وقتی به جبهه می‌رسیدیم و دیگر رزمنده‌ها می‌فهمیدند ما مشهدی هستیم به ما می‌گفتند: «بچه‌های امام رضا(ع)» و اصلاً نخستین تیپ استان خراسان هم با نام امام رضا(ع) ایجاد شد، جالب آنکه زمان بازگشت از جبهه‌ها نیز همه بچه‌ها التماس دعا می‌گفتند، همه این‌ها جلوه‌های زیبایی از ارتباط رزمندگان با امام مهربانی‌ها را آشکار می‌کرد. 
وی زیارت امام رضا(ع) را خاص‌ترین برنامه تیپ‌ها و لشکرها در دوران دفاع مقدس برشمرده و می‌گوید: فرمانده‌هان پس از عملیات افراد باقیمانده را به این اردوها اعزام می‌کردند؛ البته بودند شهدایی که هیچ گاه به زیارت امام رضا(ع) مشرف نشدند و پیکر مطهرشان اشتباهاً به مشهد فرستاده شد و این گونه پس از شهادت به پابوسی امام(ع) می‌آمدند! البته درباره کیفیت و چیستی ارتباط معنوی و توسلات شهدا به امام رضا(ع) فقط خودشان می‌توانند سخن بگویند. 
پیراسته با بیان اینکه در آن زمان ارتباطات مواصلاتی به گونه‌ای نبود که همه به سهولت به زیارت امام رضا(ع) مشرف شوند، تأکید می‌کند: اصل کوخ‌نشینی در زائران حضرت(ع) دیده می‌شد. 
بسیار بودند رزمندگانی که شب تا صبح به حرم مطهر خیره می‌شدند و اینکه چه می‌گفتتد و چه طلب می‌کردند را کسی نمی‌داند! همه ما هر گاه به جبهه اعزام می‌شدیم و هر گاه بازمی‌گشتیم به زیارت ثامن الحجج(ع) می‌رفتیم و آخرین خداحافظی ما در آخرین روز اعزام، زیارت امام رضا(ع) بود.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه