قصه فرش‌های حرم

مسئول خدمات فرش آستان قدس رضوی از خاطرات سال ها حضور در حرم می‌گوید

قصه فرش‌های حرم

خدمات فرش حرم امام رضا(ع) از جمله کارهایی است که شاید در نگاه اول به چشم زائران نیاید، اما خادمان فرش روزانه 120هزار متر مربع از فضای حرم را برای آسایش زائران مفروش می‌کنند.


​​​​​​​فرش‌های حرم امام رضا(ع) اگر زبان داشتند راوی قصه‌های بسیاری می‌شدند. از پاهای خسته‌‌ای می‌گفتند که کیلومترها راه را به عشق دیدن گنبد طلایی پیموده‌اند، از دل‌های سوخته‌ای می‌گفتند که دنبال پناهی، به حرم رسیده‌اند، از نفس‌های به شماره افتاده می‌گفتند که برای شفا آمده‌اند. فرش‌های حرم زبان ندارند اما آن‌ها که هر روز فرش‌ها را روی زمین متبرک حرم پهن می‌کنند، حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند؛ از چیزهایی که روی همین فرش‌ها دیده‌ و شنیده‌اند. از کودکانی که شوق دویدن داشتند اما پای آن را نه، از آدم‌های تنها که پناهی جز حرم ندارند و از بیمارانی که امید به شفای حضرت دارند.

خدمت همزمان با درس خواندن
مهدی میرافکن که سال‌هاست در خدمات فرش آستان قدس رضوی فعالیت می‌کند، یکی از همین آدم‌هاست؛ با سینه‌ای پر از قصه آدم‌ها. او که مسئول خدمات فرش آستان قدس است، کارش را از زمانی که دانش‌آموز بود شروع کرد، از طریق اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان خراسان. او سال‌های زیادی در وقت‌های بین درس و مدرسه به حرم می‌آمد و مشغول خدمت به زائران حرم می‌شد.
«از اواخر سال ۷۸ از طریق اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان خراسان جذب این بخش در حرم شدم. آن زمان ما نیروی حق‌الزحمه‌ای بودیم که در شیفت هشت ساعته و همزمان با آنکه درس می‌خواندیم، به حرم نیز می‌آمدیم. سربازی وقفه‌ای در کارم ‌انداخت و پس از آن که به حرم بازگشتم شرایط برای جذب نیرو مهیا بود و از سال 83 به بعد به عنوان نیروی دائمی مشغول شدم تا الان که مسئول این بخش هستم».
میرافکن در آن زمان‌های درس و مدرسه اصلاً نمی‌دانست طرحی وجود دارد که به واسطه آن دانش‌آموزان می‌توانند در حرم مشغول کار شوند. هم برکت حضور در این کار را بدست آورند، هم خدمت کنند و هم دستمزدی نصیبشان شود. خودش از طریق یکی از دوستانش از این ماجرا با خبر و پیگیر ماجرا ‌شد و ‌فهمید باید از طریق انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان اقدام کند. شبی که صبحش قرار بود ثبت‌نام کند، از خوشحالی خوابش نمی‌برد. طاقت در خانه ماندن نداشت، این شد که ساعت 6 صبح راه ‌افتاد و پای درِ ورودی اتحادیه ‌نشست تا ساعت 7 که در را باز کنند و بعد نفر اول رفت و فرم را پر کرد.

 در گرمای تابستان و سرمای زمستان
طولی نکشید که میرافکن جزو آن جماعتی ‌شد که اطراف گاری‌های پر از فرش‌های لوله شده را گرفته، فرش‌های سنگین را روی شانه می‌انداخت و صحن حرم را چون پازلی که به ترتیب تکمیل می‌شد، مفروش می‌کرد.
هر چند کار در اداره خدمات فرش سخت بود و برای نوجوانی مثل او سنگین، اما به گفته خودش، انگار که نیرویی در درونش ایجاد شده بود، با نشاط، پرتوان و سختکوش به کارش ادامه می‌داد و خستگی هم برایش معنایی نداشت.

از نمازهای روزانه تا تحویل سال و عید و ...
«کار ما در اداره فرش جزو کارهای سخت و طاقت فرساست. نیروهای این اداره یک وظیفه روزانه دارند که مفروش کردن صحن و سرای حرم به مناسبت نمازهای یومیه است. در کنار این یکسری مناسبت‌های خاص هم هستند که غیر از صحن و سرای حرم، حریم حرم هم مفروش می‌شود. مناسبت‌هایی مثل سال تحویل، عید فطر، عید قربان، روز عرفه و ولادت امام رضا(ع) و در کنار آن مناسبت‌های ملی از جمله ۲۲ بهمن که در چنین روزهایی کار ما بسیار سنگین‌تر و البته حساس‌تر هم می‌شود. چون مهم است همه زائران در رفاه باشند و مشکلی برای حضور در حرم یا حریم حرم نداشته باشند».
این سختی که میرافکن به آن اشاره می‌کند در عدد و رقم سنگین‌تر هم هست. به گفته او مفروش کردن 120هزار متر مربع فضا حداقل ۳۶ ساعت زمان می‌برد که همکاران برای این مهم باید ۴ هزار و ۲۰۰ تن فرش را جابه‌جا کنند. این‌ها را بگذارید کنار دمای هوای تیر و مرداد که گاه به ۴۳ درجه هم می‌رسد یا سرمای استخوان سوز زمستان که برای خودش حکایتی دارد.

دعایی برای شفای بیماران
میرافکن ناگهان خاطره‌ای در ذهنش نقش می‌بندد؛ «یک روز زوجی را دیدم که کودکی همراهشان بود. فرزندشان در حرم ذوق کرده بود اما تا خواست بدود به زمین افتاد. بلند شد و دوباره خواست بدود باز هم زمین افتاد. شوقی برای دویدن در او وجود داشت اما نمی‌توانست. کودک بیمار بود. این را وقتی اشک‌های پدرش را دیدم، فهمیدم. با او همکلام شدم. گفت که فرزندش یکی دو قدم بیشتر نمی‌تواند بردارد. آمده بودند برای شفا. این صحنه دلم را آتش زد. هر وقت به یاد می‌آورم اشکم جاری می‌شود و دعایی برای شفای بیماران روی زبانم می‌آید.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه