شاهکار تفسیری شیخ بها

ترجمه «تفسیر العروهًْ الوثقی شیخ بهایی» توسط بنیاد پژوهش‌های اسلامی منتشر می‌شود

شاهکار تفسیری شیخ بها

«تفسیر العروة الوثقی شیخ بهایی» با ترجمه و مقدمه علمی دکتر محمد تقدمی صابری به‌زودی توسط انتشارات بنیاد پژوهش‌های اسلامی انتشار خواهد یافت. به همین بهانه از دکتر صابری خواستیم از مزیت‌های این اثر و ترجمه‌اش برایمان بگوید. متنی که در ادامه می‌خوانید پاسخی است به خامه و قلم دکتر محمد تقدمی صابری به همین پرسش. 


ضرورت پژوهش در روش و انديشه‏های تفسيری شیخ بهایی
بهاءالدين محمد بن حسين عاملی، مشهور به شيخ بهايی (1030-953ق) به دريای هيچ دانشی پا نمی‏نهد مگر اينکه با دستی پُر برمی‏آید. شيخ بها در بحر بی‏کرانه تفسير، غواص خرد را به غور و غوطه می‏فرستد و درّ و گوهرهای ارزنده برمی‏آورد. نوشتارهای تفسيری او آکنده است از گزارش ارزنده‏ترين آرای تفسيری مفسران، همراه با بازشناسی و نقادی سره از ناسره، باريک‏بينی‏ها و نقض‏گويی‏های نغز و ارائه تقسیم‌بندی‏های سودمند با روشمندی، پاس‎بانی و آیین‏دانی.
هم‎هنگام اما اگر پیشینه بهایی‌پژوهی را از نظر بگذرانیم، خواهیم دید بهايی‏پژوهی را نخستین بار، معاصران (968) و شاگردان شیخ در کتاب‏های تاریخ و سرگذشت‌نامه‌ها آغاز کرده‌اند. اين پژوهش‏ها و پژوهش‏های پس از آن‌ها‏ -حتی تا روزگار ما، مانند تک‎نگاری‏های: احوال و اشعار فارسی شيخ بهايی، اثر دلپسند استاد سعيد نفيسی (چاپ 1316ش) و احوال و آثار بهاءالدين عاملی معروف به شيخ بهايی، به قلم محقق گرانقدر دکتر محمدکاظم رحمتی (چاپ 1396ش)- همگی بیشتر از هر کاری به احوال و آثار شيخ بها، بها داده‏اند و بنابر سرشت کار و کتاب خود از ورود به عمق دانش‏های گونا‏گون شيخ بهايی رو گردانده‏اند.
در روزگار کنونی نيز پژوهش‏های علمی و تخصصی درباره شيخ بهايی عمدتاً در بند چهار دانش ادبيات، حديث، فقه و کلام اسلامی بوده‏اند و آنچنان که باید و شاید به روش و انديشه‏های تفسيری او نپرداخته‏اند. اگرچه شيخ بهایی به نگارش يک دوره کامل تفسير کامياب نمی‏شود -که شاید همين سبب روگردانی پژوهشگران از روش و انديشه‏های تفسيری وی باشد- اما تفاسير سه‏گانه ناتمام شیخ شامل العروة الوثقی، عين الحياة و تفسير سوره حمد، همچنین مباحث تفسيری پراکنده‏ او در کشکول، اربعين و مشرق الشمسين و حاشیه‌ها و پرسش و پاسخ‌های تفسيری او چنان پر بار و سرشارند که باید موضوع پژوهشی مستقل و فراگير قرار گیرند.
بنابراین ‏باوجود رويکرد پژوهشگران به ابعاد گوناگون شخصيت علمی شيخ بهايی، روش و اندیشه‌های تفسيری او تا به امروز دستمايه پژوهشی مستقل و فراگير نبوده است. بنیاد پژوهش‌های اسلامی به همین سبب و با عنایت به اسناد بالادستی نهاد آستان قدس و رسالت ذاتی خود در احیای میراث مکتوب شیعه و برای جبران بخشی از اين کاستی، ترجمه تفسیر گرانسنگ العروة الوثقی را همراه با مقدمه‌ای وزین در کشف روش تفسیری شیخ بهایی در دستور کار قرار داد.

امتیازات روش تفسیری شیخ
فراگیری تفسير و نگارش در اين فن شريف، در سيره علمی شيخ بهایی آیین‎پذیر و روشمند است. شیخ همان‎سان که در مقدمه تفسیر العروة الوثقی می‏گوید، نخست مقدمات تفسير را تحصيل كرده، سپس اسباب و ادوات و دانش‏های ابزاری آن را فراچنگ ‏آورده، آنگاه به مطالعه نوشتارهای تفسيری گراييده، بر تفاسير گوناگونی چون انوار التنزيل، كشاف و مجمع‌البيان حاشيه نگاشته و سرانجام از حاشیه‏نویسی به تفسیرنویسی رو آورده است.
تفسیر گرانسنگ العروة الوثقی، یکی از سه تفسیر مستقل شیخ بهایی است که دریغ و درد به‏سان دو یار دیگر خویش، عین‌الحیاة و تفسیر سوره حمد و چندین کتاب دیگر شیخ، به پایان نمی‏رسد. شيخ بهايی اين تفسير را به‏آهنگ نوشتن تفسير بر کل قرآن آغاز می‏کند، ليک جز سوره حمد و جستاری درباره حروف مقطعه از آيه نخست سوره بقره، به قلم نيامده است. العروة، تفسيری است آمیخته از آيات و روايات که در آن چکيده‏ای از روايات رسول خدا و اهل‌بيت(ع) و آرای مفسران متقدم و متأخر، همراه با پژوهش‏های ‌شایان و نکته‏بينی‏های فراوان مؤلف می‏آید.
امتياز اين تفسير بسیار موجز، چنان‎که مفسر در سه موضع از آن تصریح می‏کند اين است که نکته‏ها و مطالبی نو را دربرگرفته که پيشتر در کتاب يا رساله‏ای گرد نيامده است.
یکم: مفسر پس از تفسير آيه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» وجوه هشت‏گانه‏ای را درباره تقديم عبادت بر استعانت یاد می‏کند و آن‌گاه در حاشيه می‏گويد: اين وجوه هشت‏گانه، پيش از اين تفسير به‏رشته هيچ تفسيری کشيده نشده بود. 
دوم: مفسر ذيل آیه یادشده وجوهی را برای ترجيح صيغه متکلم مع‏الغير بر متکلم وحده بيان می‏کند و آن‌گاه در حاشيه همان برگ می‏نويسد: اين وجوه نيز جز در اين تفسير گرد نيامده است.
سوم: مفسر درباره چرايی التفات از غيبت به خطاب در همان آيه، 14 وجه را ياد می‏کند و در پايان می‏نويسد: اين وجود چهارده‎گانه -تا اين زمان- به‏رشته هيچ تفسيری کشيده نشده بود.
شيخ بهايی در العروة پيش از پرداختن به تفسير، مقدمه‏ای در چند فصل آورده و در آن از مفهوم لغوی سوره، تعريف اصطلاحی سوره، شمار سوره‏های قرآن، وجه تسميه سوره فاتحه و نام‏های اين سوره سخن می‏راند. او در اين جستار مقدماتی، روايات معتبر شيعه و سنی را بررسی می‏کند.
شيخ سپس به بحث تفسير وارد شده، نخست يک آيه يا بخشی از آن را عرضه می‏کند و آنگاه به مباحث لغوی و ادبی می‏پردازد. او سپس به نقد و بررسی آرای مفسران پرداخته، ديدگاه خويش را ارائه می‏دهد و آن‌گاه رواياتی را از طريق عامه و خاصه ياد کرده، سند و دلالت آن را به نقد کشیده و بررسی می‏کند و... .
مفسر در هر بحثی، ديدگاه مخالف را با دلايل روشن و استوار پاسخ می‏گويد و هيچ‏گاه از راه انصاف، منحرف نمی‌شود.
آثار تفسيری و غير تفسيری شيخ بهايی گذرگاهی مطمئن برای دستيابی به انديشه‏های علمی انديشمندان فريقين است؛ زیرا شیخ بها در تدوین نوشتارها و جستارهای تفسیری خویش از منابع تفسیری پرشماری بهره می‏گیرد. از میان تفاسیر پر ارج امامیه، شیخ بها بیش از همه به تبیان شیخ طوسی و مجمع‌البیان شیخ طبرسی بها می‏دهد و از میان تفاسیر سنیان نیز تفسیر فخر رازی، کشاف زمخشری و تفسیر بیضاوی، بیش از دیگر تفاسیر جایگاه اهتمام و توجه شیخ است؛ به‎ویژه انوار التنزیل قاضی ناصرالدين بيضاوی، مفسر برجسته ايرانی سده هشتم هجری. سبب اين توجه و اهتمام بسيار روشن است؛ انوار التنزيل از كتاب‏های درسی پر مراجعه حوزه‏های اسلامی بوده و از ابتدای تأليف و رواج، منظور نظر تدريس و تشریح و حاشیه‌نگاری عالمان به‏شمار می‌آمده است.
شيخ بهايی نيز در حوزه اصفهان، انوار التنزيل را تدريس می‏کند و حاشيه او بر اين تفسير -كه يكی از نيكوترين حواشی ناكامل بر تفسير بيضاوی است- در حقيقت فراورده جنبی تدريس او ‏است.

خداوندگار ایجاز در نگارش متون دینی 
یوجین نایدا در تعریف ترجمه می‌گوید: «بازآفرینی نزدیک‌ترین معادل طبیعی پیام زبان مبدأ در زبان مقصد، نخست در معنا سپس در سبک». بر این اساس، رعایت سبک، به معنای شیوه بیان متن زبان مبدأ، یکی از ضرورت‌های مترجم است و متن ترجمه باید از نظر زیبایی‌شناختی یا ساختار زبانی یا کارکرد و نقش ادبی به متن اصلی نزدیک یا معادل آن باشد. از آن رو که تفسیر العروة الوثقی متنی ادبی و حاصل قلم‌فرسایی ادیبی شیرین‌سخن است، در ترجمه آن نیز تلاش شده متن حاصل ترجمه نیز رنگ و بوی ادبی داشته باشد.
نکته دیگر آنکه «شیخ بهایی را باید یکی از خداوندگاران ایجاز در نگارش متون دینی به‏شمار آورد. استاد الفت اصفهانی در این باره می‌گوید: همه کتاب‌هایش مختصر و مفید، به‏اندازه کفایت، بدون اندک زیادتی در لفظ یا قصوری در معنا بوده، اغلب آن‏ها شاهکاری استادانه به‏شمار می‌روند». با وجود این، هر جا مطالب شیخ بهایی به سبب ایجاز یا مخاطبان خاص خود، دیریاب یا دشوار فهم بوده، سخن را کوتاه کرده و در حد بضاعت ناچیز، به شرح کشیده‌ایم.

تفسیری برای شاگردان خاص شیخ
می‌دانیم نویسنده بر اساس دو عامل «موضوع» و «مخاطب» سبک و شیوه بیان خود را برمی‌گزیند و دایره واژگانی متن را قبض و بسط می‌دهد. 
تفاسیر سه‏گانه شیخ بهایی از شمار تفاسیر تک‏سطحی با مخاطبان محدود است. گواه نخست این حقیقت، پرداخت آن‏ها به زبان عربی است که می‌تواند قرینه‌‍‌ای برای تعیین سطح و مخاطبان این تفاسیر باشد. گواه دیگر، انگیزه تألیف برخی از این تفاسیر است؛ شیخ بهایی درباره انگیزه تألیف عین‌الحیاة می‌گوید: برادران دینی و دوستان یقینی! این تفسیر کم‏حجم، مختصر، ساده و سودرسانی است که از کم‌مایه‌ترین خلق خدا و تباهکارترین آن‏ها درخواست کرده بودید. 
روی سخن شیخ در این گفتار، شاگردان عالم و فرهیخته او است که جملگی اهل دانش و فن بوده‌اند. پس طبیعی است در این تفاسیر با جستارهای ادبی یا موشکافی‌های بلاغی یا مباحث کلامی و فقهی روبه‌رو شویم، چندان‎که این تفاسیر را از دایره تفاسیر عمومی برون و مخاطبان آن را محدود کند.

خبرنگار: محمدحسین مروج کاشانی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه