«برخیزید» ماجرای سرودن «خمینی ای امام» به چاپ چهارم رسید
چاپ چهارم «برخیزید»؛ خاطرات شفاهی سیدحمید شاهنگیان، آهنگساز ترانهها و سرودهای انقلاب به قلم روحالله رشیدی از سوی انتشارات «راه یار» روانه بازار نشر شد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سید حمید شاهنگیان از جمله هنرمندانی بود که در واقعه خونین 17شهریور 1357 حضور داشت و از همان زمان معتقد بود نباید اجازه داد این اتفاق مهم تاریخی از سوی رژیم پهلوی به فراموشی سپرده شود. با همین انگیزه بود که به تنهایی و در خفقان آن دوران، سرود 17شهریور را به یاد شهدای این واقعه تولید کرد.
او تنظیم و آهنگسازی بسیاری از سرودها یا نقل بینظیر «برخیزید ای شهیدان راه خدا»، «خمینی ای امام» و... را نیز برعهده داشته است. پس از انقلاب نیز تا سال 1360 از سوی رئیس وقت سازمان صدا و سیما، مسئولیت امور موسیقی این نهاد برعهده او گذاشته شد و در شرایط ویژه آن دوران، شاهد چالشهای زیادی در این عرصه بود که خاطراتی مهم و شنیدنی دارد و بخشهایی از آن، در کتاب «برخیزید» روایت شده است. در بخشی از این کتاب، درباره ماجرای سرودن قطعه «خمینی ای امام» میخوانیم: «آقای سبزواری دو تا شعر به من داد درباره حضرت امام. اسم امام هم در یکی از آن شعرها آمده بود. قرار شد روی این شعرها كار كنیم برای ساخت سرود. من این دوتا شعر را از ایشان گرفتم و با هم تلفیق كردم. بخشهایی از یک شعر را روی آن یکی شعر گذاشتم و شد سرود «خمینی ای امام». فکر میکنم «ز ما تو را درود، ز ما تو را سلام/ خمینی ای امام، خمینی ای امام» را از یک شعرشان برداشتم و «ای مجاهد، ای مظهر شرف/ ای گذشته ز جان در ره هدف» را از شعر دیگرشان؛ بعد روی این شعر، ملودی گذاشته شد.
ملودیِ اولیه سرود را که ساختم، به آقای صبحدل نشانش دادم. آقای صبحدل بعد از اینکه گوش کرد، گفت: «حمید! چرا فرود آمدی؟» منظورش این بود که تركیب ملودی بهجای اینكه صعودی باشد، کمی فرود آمده است. میخواست یادآوری کند حس حماسی سرود باید بیشتر باشد. نسخه اولیه را گروه چندنفره خودمان اواسط دی ماه 1357 خواند. اعضای این گروه، استعداد خواندن داشتند. به درخواست مرحوم ایلخانی، رفتیم خانه ایشان تا آخرین تمرینها را آنجا انجام دهیم.
خانه آقای ایلخانی در نزدیکی کاخ سعدآباد بود. قبل از ساعتِ حکومتنظامی رفتیم آنجا. برای پیشگیری از انتشار صدا در اطراف خانه، درها و پنجرهها را کامل بستیم و پردهها را کشیدیم. تا صبح مشغول تمرین و ضبط بودیم. صبح که شد، آقای ایلخانی پسرش را فرستاد که نان بگیرد. برگشت و گفت صدایتان تا سرِ کوچه میآید! تازه متوجه شدیم آنهمه استتار و احتیاط، تأثیری نداشته و ما شب تا صبح، درست در همسایگیِ کاخ سعدآباد، داشتیم «خمینی ای امام، خمینی ای امام» میخواندیم! لطف خدا بود که کسی متوجه صدای ما نشده بود. نسخهای که با عنوان «خمینی ای امام» پشت نوارهای سخنرانی امام آمد، کار این جمع هفتهشتنفره بود. این نسخه در آرشیو تلویزیون هم نیست. احتمالاً در آرشیو شخصی یا در مركز اسناد انقلاب اسلامی موجود باشد. اوایل بهمن، برای استقبال از حضرت امام، این سرود را با بچههای گروه بزرگ تمرین کردیم».
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
«برخیزید» ماجرای سرودن «خمینی ای امام» به چاپ چهارم رسید
-
آداب رفع نیاز نیازمند در سیره امامعلی(ع)
-
کن سمحا و لا تکن مبذّرا و کن مقدّرا و لاتکن مفتّرا لها
-
اغد عالما او متعلما و ایاک ان تکون لاهیا متلذذا
-
طلیعه تمدنسازی دوباره با انقلاب اسلامی
-
22 داستانک عرفانی با محوریت تفکر در آیات الهی
-
2
-
دومین پیادهروی بزرگ عراق معروف به کاظمیه آغاز شد
-
3