مهدی قزلی در گفتوگو با قدس پاسخ میدهد چرا در «جامجم» سراغ انتشار کتاب از روایتهای مردم رفته است
کتابهای خودمانی
مهدی قِزِلی نویسندهای است که هم روزنامهنگاری کرده و هم مستندنگار است. «پنجره تشنه»، «جای پای جلال» و اثر جدید «شریان مکران» از آثار نوشتاری اوست. قزلی در برهههایی مدیر فرهنگی بوده و مسئولیتهایی همچون مدیریت بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان و دبیری اجرایی جشنواره و جایزههای ملی را بر عهده داشته است.
او در حال حاضر مدیر نشر جامجم و رئیس خانه شعر و ادبیات است. کارنامه نشر جامجم از زمان مدیریت او نشان میدهد در کسوت ناشر، موفق بوده است؛ کتابهایی که در یک سال اخیر در نشر جامجم منتشر شده توسط مخاطب خوانده شده و مورد اقبال قرار گرفته و در شرایطی که همه از ضعف چرخه صنعت نشر صحبت میکنند به چاپهای چندم رسیدهاند. این آثار کتابهای خوب و خوشخوانی هستند که از دغدغه مردم این زمانه دور نیستند و هر کسی میتواند رد پای خودش را در آنها ببیند. کسی که درگیر اعتیاد است، میتواند کتاب «ویولنزن روی پل» را بخواند. مستأجرها کتاب «قربانی شهریور»، مادرها روایتنگاریهای نویسنده «دو جان»، مهندسها «شریان مکران» را میخوانند، آدمهای اهل سفر هم کتاب «در سرزمین مردمان نجیب» و... هر کسی میتواند این تجربههای شخصی که به سادگی نوشته شدهاند را در هر کجا بخواند و لذت ببرد؛ خانه، مترو، اتوبوس و هر وقت فراغت. قزلی هم در انتخاب سوژه و قالبهای نوشتاری موفق بوده و هم در کشف نویسندگان مستعد. در صفحه امروز به سراغ این نویسنده و ناشر رفتیم تا درباره نوع کار او در نشر جامجم صحبت کنیم و شرایط انتشار کتاب در این اوضاع را بدانیم. این گفتوگو را بخوانید.
شما در نشر جامجم به دنبال انتشار روایتهای مردم هستید که خواندن این روایتها مورد اقبال هم قرار گرفته است. چطور این مسیر را برای انتشار کتابها انتخاب کردید؟
ما در نشر جامجم موضوع روایت را وسط قرار دادیم. تصمیم گرفتیم از بین فرمهایی که میشود آن را کار کرد از روایت خارج نشویم. به دلیل اینکه روایت با فرم روزنامهنگاری قرابت دارد و مخاطبان روزنامه هم که مردم هستند. در این روایتها تلاش کردیم دغدغههای عمومی مردم را مد نظر قرار بدهیم مثلاً موضوع کتاب «ویولنزن روی پل» اعتیاد است. اعتیاد موضوعی نیست که مربوط به سیاست و یا جناح خاصی باشد بلکه دغدغه بیشتر مردم است. یا در مورد کتاب «قربانی شهریور» که با موضوع اجارهنشینی منتشر شده؛ اجارهنشینی یک مسئله مردمی و عمومی است. تلاش کردیم همه سوژههای ما مسائل مردم یا دستکم مسئلههای بخشی از مردم باشد که تعدادشان زیاد است و با موضوعی درگیر هستند.
برای نیل به این هدف، نویسنده این موضوعها هم مهم بود. باید کسی درباره این موضوعها مینوشت که او در آن کار، بهترین باشد. به همین دلیل در هر سوژهای آدمهای مرتبط با خودش را پیدا کردم. مثلاً از احسان رضایی خواهش کردم «آداب کتابخواری» را بنویسد. چون او بیست و چند سال است که در حوزه کتاب کار میکند؛ خبرنگار این حوزه بوده، تدریس کرده و سالها در مطبوعات کتاب معرفی میکند. اگر قرار باشد شخصی بگوید چگونه باید کتاب انتخاب کرد و خواند، حتماً یکی از آنها احسان رضایی است.
در واقع من این ظرفیت را در ذهن آقای رضایی بیدار کردم و از اینجا به بعد دیگر لازم نبود کاری انجام دهم. او خودش این کاره بود و میدانست چطور باید کتاب را بنویسد.
نمونه دیگر کتاب «ویولنزن روی پل» آقای خسرو باباخانی، نویسندهای است که نزدیک به ۳۰ سال به شکل سنگینی درگیر مسئله اعتیاد بوده است. او در عین حال نویسنده درجه یکی است، چه کسی بهتر از او میتواند از اعتیاد و ترک اعتیاد بنویسد؟ سخت بود که او را متقاعد کنم درباره اعتیاد بنویسد اما سرانجام متقاعد شد. همین طور که جلو بروید هر کدام از این کتابها برای خودش داستانی دارد.
من خیلی خوشحالم که برای هر موضوع، نویسنده مناسبی انتخاب کردم. آن موضوع را شاید نویسندگان دیگری هم بنویسند اما موضوع- نویسندههایی که در نشر جامجم انتخاب شده به راحتی قابل تکرار نیست.
و امکانات مالی؟
مسئله اصلی دغدغهمندی است. گاهی نهادی دغدغه مالی ندارد اما رفتار و اخلاق حرفهای هم رعایت نمیشود که همین مانع انجام بسیاری کارهای اثرگذار است. کتابهای منتشر شده جامجم به چاپهای چندم رسیدهاند و حتماً میتواند هزینههای خودش را تأمین کند. بنابراین خودش هزینههای خودش را درمیآورد مفهومی ندارد که حمایت مالی بشویم یا نه.
چطور به این نویسندهها برای موضوعهای انتخاب شده، رسیدید؟
همه زندگی من به نوعی درگیر همین آدمها و سوژهها بوده است و توجه داشتهام چه موضوعی دغدغه دیگران است یا چه موضوعاتی بوده که در آن روایتهای جذابی وجود دارد. همه اینها حاصل یک عمر زیست با کتاب است نه اینکه شب بخوابید، صبح بیدار شوید و فلان موضوع به ذهن شما برسد!
از آن طرف هم برخورد با آدمها در مناسبات مختلف مثل دورههای آموزشی به من کمکهای زیادی کرده است؛ مثلاً با زهرا قدیانی، نویسنده کتاب «دو جان» که خردهروایتهای بارداری 20زن را نوشته در دورههای آموزشی آشنا شدم و من آنجا متوجه شدم ایشان میتواند این روایتها را بنویسد.
یا غلامرضا طریقی که «رنجین کمان» را نوشته است همه او را به عنوان شاعر میشناسند. من به ایشان گفتم باید این روایتها را بنویسد. خود طریقی میگفت شاعر است و تا به حال کتابی ننوشته اما من خردهمتنهایی از او دیده بودم که میدانستم به راحتی میتواند از پس نوشتن این روایتهای شاعرانه بربیاید. همه کتابهای منتشر شده چنین داستانهایی دارند. از طرفی من ناشری هستم که خودم نویسنده بودهام و دغدغههای نویسندگان را میشناسم و با دنیای نویسندگی بیگانه نیستم. برای هر کتاب با نویسندهاش گفتوگو کردم . بارها شده آثار را خواندهام و به نویسنده برگرداندهام. این برگرداندن به معنای ضعف کار نبوده به این معنی است که اگر مثلاً این قسمت کار را درست کند، بهتر میشود. این بازنویسیها و چندباره خواندنها سبب میشود وقتی کتاب منتشر شد، مخاطبی که آن را میخواند، احساس کند پشت کتاب، قوه عاقلهای است. البته بیشتر این قوه عاقله مخصوص نویسنده است ولی به هر حال برای آنکه این سازوکار نظم و ترتیب پیدا کند، در نشر جامجم بیاثر نبودهام و برای این خرده اثر هم خوشحالم.
یکی از دلایلی که مردم کمتر سراغ آثار نویسندگان داخلی میروند این است که بسیاری از کتابهای موجود کتابسازی و کپی نویسندگان از روی دست هم است. اما شما به سراغ انتشار محتوای کاربردی رفتهاید که مبتلابه جامعه است. چطور به این سمت رفتید؟
من در نیمه دوم عمرم هستم؛ در یک سرازیری! وقتی برای انجام کار بیهوده ندارم. ضمن اینکه خیلی از ناشران به خاطر پول خیلی کارها میکنند از جمله کتابسازی! کتابی را جمع و جور میکند تا پولی بدست آورد اما من دنبال کسب درآمد به هر روش نبودم. ضمن اینکه نمیخواستم آسیبی به عنوان و برند خودم و جامجم وارد کنم. من میخواستم کاری مؤثر انجام دهم تا اگر این مسیر هم متوقف شد؛ مثل همه فعالیتهایی که زمانی متوقف میشود، دیگران بتوانند این مسیر را ادامه دهند. اگر سوژهها و فرمهایی که در موردش صحبت کردم، چیزی نباشد که مردم به آن اقبال کنند، وقت و سرمایهمان را تلف کردهایم. همان طور که گفتم من یک طرح دو سه ساله در ذهن داشتم و میخواستم کاری انجام دهم که مردم با آن نسبتی برقرار کنند.
خیلی از ناشران دغدغه پول و سرمایه ندارند اما مسئله مخاطب هم برای آنها جدی نیست.
نمیشود بگوییم همه ناشران این طور هستند. واقعیت این است که گاهی در بازار دنبال کتابی هستیم حتی پیگیری میکنیم، پول پیک هم میدهیم تا کتاب را زودتر به دست بگیریم و بخوانیم. دنبال تخفیف هم نیستیم و کتاب را به دوستان هم معرفی میکنیم. چرا این ��تفاق میافتد، در حالی که این همه داریم پشت صنعت نشر و ناشر حرف میزنیم؟ چون ما در مورد نشر، کلی حرف میزنیم.
باید بگوییم کدام نشر و کدام کتابها مورد اقبال قرار نمیگیرند؟ وقتی همه چیز را قاطی میکنیم، میشود یک آب گلآلود برای ماهی گرفتن! نمیدانم ماهی گرفتنِ دقیقاً چه کسانی ولی باید در این مسئله شفافسازی کنیم تا حساب کسانی که درست کار میکنند، از بقیه جدا شود. به هر حال به این تجربه دست پیدا کردهام که کتاب خوب مشتری دارد و میفروشد.
در مسیر پیش رو به سمت انتشار رمان میروید؟
نه چون رمان، ناشران باکیفیت و باسابقه دارد و منطقی نیست اول کار بیایم و شروع کنم به انتشار رمان آن هم در مجموعهای که جنسش ادبیات نیست. اگر من تصمیمگیرنده قطعی بودم چشمانداز من انتشار 100 کتاب از همین جنس روایت بود. چون اهالی کتاب همیشه یک فهرست 100 کتابی به هم معرفی میکنند؛ فهرستی که اگر کسی از من میپرسید چه بخوانم میگفتم این 100 کتاب را بخوانید. چون اینها را با جان و دل منتشر کردهام. خودم ویرایش، انتخاب و چاپ کردهام. در این یک سالی که من مدیر نشر بودهام 21 عنوان کتاب منتشر کردهایم و تا آخر سال این تعداد به 25 عنوان میرسد. با توجه به اینکه یک طرح چهار ساله در ذهن دارم حتماً در این چهار سال میتوانم این 100 عنوان را منتشر کنم البته به شرط بقا در این جایگاه.
اکنون هشت عنوان کتاب مقابل من هست که باید آنها را بخوانم و با نویسندههای آنها صحبت کنم. مثلاً کتابی نوشته شده از روایتنگاریهای یک معلم از 20سال تدریس خصوصی ریاضی. چقدر خواندن این روایتها میتواند جذاب باشد؟ موضوع، کتاب و نویسنده به اندازه کافی هست. فقط در این مورد من تصمیمگیرنده نیستم و یک مجموعه باید من را بخواهد و حمایتهایش را از من دریغ نکند. افق من 100 کتاب است که این نشر اگر همین خط را بگیرد اتفاقهای خوبی برایش رخ خواهد داد.
خبرنگار: خدیجه زمانیان
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
کیانیان:جشنواره را تحریم نمیکنم
-
نقد اعتراضها با زبان پوستر
-
انصراف «علی نصیریان» از حضور در جشنواره فیلم فجر
-
«آواتار۲»؛ چهارمین فیلم پرفروش تاریخ سینما
-
تماشای «پالتو شتری»
-
نشان «رضا مقدسی» رونمایی میشود
-
کتابهای خودمانی
-
4
-
برای ادبیات هیاهو ایجاد کنید
-
نظارت در کنار حمایت
-
فروش بلیتهای جشنواره فیلم فجر از امروز