
روایت میدانی خبرنگار قدس از آشوبهای خیابانی
حضور خودجوش مردم آبی روی آتش اغتشاشات
در حالی که عده اندکی از آشوبگران در مشهد دست به تخریب اموال عمومی و خصوصی زده بودند و حتی در این مسیر یک خادم امام حسین(ع) را هم به شهادت رساندند، حضور مردم با بصیرت در صحنه و کف میدان، آب سردی بر پیکره اقدامات و طراحیهای معاندان بود.
تمامی برنامهریزیها و آموزشهای اقدامات خرابکارانه را شبکههای معاند آن طرف آبی در اختیار لیدرهای آشوبگر قرار میداد. فوت مهسا امینی، کلیدواژه آشوب بود و در ماهیت ماجرا دل معاندان برای این بانوی ایرانی نسوخته بود؛ چرا که طراحی چیز دیگری بود. انتشار گسترده موضوع فوت این فرد، هجمه رسانهای و شبهه افکنی در ذهن جوانان و نوجوانان برنامهریزی شده بود تا هر چند اندک، افراد جذب شده را تبدیل به پیادهنظام خود کنند.
اقدامات جسته و گریخته این افراد و فراخوانهای شبکههای معاند، مأموران انتظامی، امنیتی و نیروهای بسیج را در حالت آمادهباش قرار داد تا اگر جان و مال مردم در خطر بود، مانند همیشه آنها سینه خود را سپر کنند.
هنوز شبکههای اجتماعی که در این مواقع بهترین ابزار برای اعلام فراخوانهای اجتماعی و آتشافروزی هستند به طور کامل قطع نشده بودند که مطلع شدیم رسانههای معاند از پیادهنظام خود خواستهاند چهارشنبه شب در چند نقطه شهر مشهد مانند میدان فلسطین، خیابان راهنمایی و... برای ایجاد آشوب به خیابانها بیایند. در ادامه لیدرهای ماجرا هم دست به کار شده و قرار میشود در میان جمعیت با سوء استفاده از احساسات مردمی، موج سواری خود را رقم بزنند.
سنگ پرانی به دستور لیدرها!
من هم تصمیم میگیرم به چند نقطه از کانون تجمع این افراد بروم. حدود ساعت هشت شب، میدان جمهوری اسلامی را به سمت سه راه بعثت پشت سر میگذارم. ترافیک کمی سنگین به نظر میرسد. به سه راه بعثت میرسم. کنار خیابان پنج نوجوان را میبینم که در دست برخی از آنها تکه سنگی دیده میشود. همان حوالی توقف میکنم تا رفتار آنها را واکاوی کنم. در همین میان یکی از این افراد که لیدر ماجرا بود، یک خودرو سمند مشکی رنگ را به دیگران نشان میدهد و از آنها میخواهد با سنگ آن را بزنند که فقط روی آن آژیر پلیس نصب شده بود و مشخص بود متعلق به یک دستگاه دولتی است و هیچ ارتباطی به خودروهای انتظامی ندارد! چندین سنگ به سمت خودرو پرتاب میشود و یکی از آنها روی صندوق عقب آن فرود میآید. از سوی دیگر پس از سنگپرانی، این افراد از محل متواری میشوند.
به سمت میدان فلسطین حرکت میکنم. دستههای دو یا سه نفری را میبینم که به سمت سه راه بعثت در حال فرار هستند؛ زیرا مأموران پلیس و نیروهای بسیجی به سمت سه راه در حال حرکت بودند.
احساسات نوجوانان و جوانان بازیچه دست دشمن
نکتهای که وجود دارد و توجه مرا به خودش جلب میکند این است که بیشتر این افراد، نوجوانان و جوانان کم سن و سال هستند. اینکه چگونه این افراد جذب بازی شوم شدهاند میتواند علامت سؤالهایی باشد که شبهه پراکنی معاندان در ذهن این افراد با استفاده از فضای مجازی ایجاد کرده بود. سؤالاتی که در فضای حقیقی پاسخی به آن داده نشده است.
لحظاتی بعد به میدان فلسطین میرسم. میدان به شدت تحت تدابیر امنیتی قرار دارد. در یک ضلع میدان فلسطین جمعیت چند 10 نفری از آشوبگران به چشم میخوردند که با سنگ پرانی به سمت مأموران سعی داشتند پلیس و نیروهای بسیج را از مقاومت منصرف و وادار به عقب نشینی کنند که اینگونه نمیشد و با نخستین حرکت مأموران به سمت این افراد، آنها در خیابان پخش میشدند و خود را پشت ماشین شهروندان مخفی و اقدام به سنگ پرانی میکردند.
بستن مسیر تردد شهروندان و حمله به مردم
وارد بولوار خیام میشوم. راه خودروهایی که از سمت میدان آزادی به طرف میدان فلسطین حرکت میکردند توسط یک گروه از اغتشاشگران مسدود شده بود. جلوتر که میروم میبینم حدود 10 نفر از این افراد به سمت خودرو هایی که لیدر جریان دستور میدهد حملهور میشوند، شیشه خودروها را تخریب و اگر فرصت داشتند شهروندان بیگناه را هم ضرب و شتم میکردند. وحشت میان سرنشینان خودروها موج میزد. به سرعت مأموران یگان امداد و بسیجیان خودشان را به محل میرسانند و راه عبور شهروندان را باز میکنند. اغتشاشگران متواری اما تعدادی از لیدرهای جریان دستگیر میشوند.
لیدرها و آتش زدن خودرو پلیس راهور
به عقب برمیگردم. صدای انفجار در مسیر سهراهبعثت به سمت میدان ملکآباد توجه مرا جلب میکند. به سمت صدا میدوم. از دور شعلههای آتش نشان میدهد که یک خودرو را آشوبگران آتش زدهاند. جلوتر که میرسم معلوم میشود خودروی پلیس راهور در حلقه محاصره یک گروه آشوبگر گرفتار شده و پس از واژگون کردن خودرو آن را به آتش میکشند. پیگیریهای من نشان میدهد خوشبختانه به مأموران پلیس راهور آسیبی وارد نشده بود و آنها به موقع از خودرو خارج شده بودند. موضوع به گونهای بود که باید پای لیدرهای آموزشدیده را به میان میکشید. افرادی که قصدشان فقط آسیب رساندن به اموال عمومی و خصوصی بود. کمی بعد آتشنشانی حریق خودرو را مهار میکند. مسیر تردد مردم هم بازگشایی میشود. حاشیه خیابان برخی خانوادهها به تماشا ایستاده بودند و از واقعه گلایه داشتند. یکی از آنها گفت: این روش اعتراض مدنی نیست. مشخص است که بهانه فوت خانم مهسا امینی است. اصلاً چرا باید اموال عمومی و خصوصی را آتش بزنند؟ خسارت به خودرو پلیس و آتش زدن اماکن عمومی یعنی خسارت به جیب مردم.
مردمی که فقط برای تماشا آمده بودند!
دوباره به سمت میدان ملکآباد حرکت میکنم. مقصدم سه راه راهنمایی است. به ابتدای خیابان راهنمایی که میرسم، منظره عجیب دیگری پیش چشمانم رژه میرود و آن هم حضور برخی خانوادههاست که کنار خیابان و پشت سر مأموران پلیس و نیروهای بسیجی ایستادهاند.
چند لحظهای رفتار آنها را نگاه میکنم. به این نتیجه میرسم که آنها فقط آمدهاند ببینند در خیابانها چه خبر است. اقدام بسیار خطرناکی که میتواند برای اعضای خانواده آنها دردسرساز باشد.
وارد خیابان راهنمایی میشوم. ابتدای خیابان را نیروهای انتظامی و بسیج مسدود کردهاند. ساعت حدود 21:30 را نشان میدهد. تا چهارراه راهنمایی مسیر خلوت است؛ اما بیشتر مأموران و نیروهای بسیجی در چهارراه راهنمایی تجمع و آرایش نظامی گرفته بودند. به سمت تجمع نیروهای پلیس و بسیجی حرکت میکنم. همانطور که پیش میروم چپ و راست خیابان تابلوهای راهنمایی و شهری را میبینم که به صورت مشکوکی از جا کنده شدهاند. چند سطل زباله در خیابان به آتش کشیده شده و شیشه بانک ملی تخریب و عابر بانک هم بینصیب از خسارتهای آشوبگران نمانده بود. سر هر کوچه نیروهای بسیجی مستقر بودند تا امنیت خیابان برقرار شود و فرد یا افرادی برای تخریب اموال عمومی و خصوصی راهی به خیابان پیدا نکنند.
آموزشهای معاندان به لیدرها
کف خیابان پر شده بود از شیشه شکسته و سنگ. گازوئیل هم سر هر کوچه توسط اغتشاشگران روی زمین ریخته شده بود. با یکی از مأموران در این زمینه صحبت میکنم و او میگوید لیدرها از سوی معاندان آموزش دیدهاند تا با ریختن گازوئیل، تعادل موتور سیکلتهای نیروهای انتظامی و بسیجی برهم بخورد که پس از فرار آنها و دستگیری برخی لیدرها با روشی خاص، موضوع حل شد و نقشه آنها به نتیجه نرسید.
اغتشاشگر��ن که تا چهارراه راهنمایی عقب رانده شده بودند، با تدبیر فرمانده میدان به دو نیم تقسیم شدند. گروه 20 تا 30 نفرهای سمت چپ گرفتار و تعدادی هم سمت راست خیابان، حضور داشتند.
این افراد پشت ماشینهای عبوری مخفی و به سمت مأموران سنگ پرانی میکردند. مأموران پلیس و بسیج هم هرچند لحظه یک بار به دل آشوبگران میزدند و لیدرهای جریان را شناسایی و دستگیر میکردند.
وجود کولهپشتی روی دوش برخی لیدرها و سرکردههای اصلی دستگیر شده هم خروجی جالبی در پی داشت چرا که بررسی محتویات کولهپشتی آنها توسط مأموران، وجود موزاییکهای شکسته و قلوه سنگها را نمایان میکرد! این فرضیه وجود داشت که هر لیدر و زیر مجموعهای که با آنها همکاری میکردند، از قبل کولهپشتیهای خود را پر از سنگ کرده و به محل آشوب آوردهاند و این همان آموزش و دستور شبکه ضد انقلاب بود.
کولهپشتیهای مشکوک!
یکی از لیدرها که نوجوانی حدود 18 ساله بود و کیفش پر از سنگ و موزائیک شکسته بود، حدود دو ساعت توسط نیروهای پوششی که میان خودشان بودند تحت رصد قرار داشت و در محل مناسب دستگیر شد. وقتی گوشی تلفن همراه او بازبینی شد از تلاش گسترده او برای کشاندن نوجوانان و جوانان ناآگاه به ماجرا پرده برداشته شد. در دستور کار آشوبگران شعارنویسی گستردهای روی دیوارهای محل درگیری بود. هشتگ مهسا امینی و بازی با احساسات نوجوانان و جوانان یکی از این شعارنویسیها بود.
جمعیت این افراد بسیار اندک بود و پلیس و نیروهای بسیجی حاضر در محل سعی میکردند فقط لیدرهای جریان دستگیر شوند. به سمت ابتدای خیابان راهنمایی برمیگردم. دستگیری یک پسر جوان و دختر نوجوان که آنها هم به لیدری جریان آشوبگر کمک می کردند، برایم جالب بود. جلوتر که میروم پی میبرم باز هم پای کولهپشتی در میان است. کوله همراه این افراد پر بود از بطریهای شیشهای برای پرتاب کردن به سمت مأموران و وجود یک بطری نوشابه خانواده پر شده از بنزین هم به این واقعیت اشاره داشت که این افراد برای آتش زدن اموال عمومی و خصوصی دست به اقداماتی میزدهاند. افراد بازداشت شده که یکی از آنها ساکن منطقه هاشمیه بود و در فضای مجازی با هم ارتباطگیری کرده بودند، برای تحقیقات بیشتر در اختیار دیگر مأموران قرار گرفتند.
شهادت یک خادم الحسین(ع)
لحظاتی بعد خبری به گوش نیروهای بسیجی و انتظامی رسید که به خاطر آن اشک در چشمان همه حلقه زد. ماجرا شهادت یک خادمالحسین(ع) بود. بیشتر پیگیری کردم و متوجه شدم بسیجی رسول دوست محمدی که در چهارراه کلاهدوز در یک خیمه حضور داشت، از سوی یکی از عاملان آشوب که در حال فرار بود، مورد حمله با سلاح سرد قرار میگیرد؛ اما ماجرا اینگونه بود که ابتدا فرد اغتشاشگر برای آتش زدن خیمه امام حسین(ع) دست به کار میشود. در همین لحظه یکی از نیروهای هیئتی و بسیجی مانع این اقدام میشود که چندین ضربه با چاقو به بازوی او زده میشود. شهید رسول دوست محمدی که متوجه ماجرا میشود، برای نجات جان دوست هیئتیاش و جلوگیری از آتش زدن خیمه به سمت فرد آشوبگر میآید که در این میان یک ضربه چاقو به سینهاش فرود میآید و شهادت نصیبش میشود. از سوی دیگر به سرعت عامل این اقدام توسط نیروهای امنیتی و انتظامی شناسایی و دستگیر میشود.
حضور خودجوش مردم و فرار اغتشاشگران
چند ساعت بعد شهر با تلاش مأموران انتظامی، امنیتی و بسیجی آرام میشود؛ اما روز بعد (پنجشنبه گذشته) در اقدامی خودجوش قرار میشود مردم متدین شهر مشهد، هیئتیها و نیروهای بسیجی که دلشان از شهادت مظلومانه این خادمالحسین(ع) به درد آمده بود و هدف و نیت شوم معاندان بیش از پیش برای آنها روشن شده بود، در چند نقطه شهر که کانون اصلی تجمع اغتشاشگران بود، تجمع و راهپیمایی کنند. ساعت 16 صدها نفر در خیابان راهنمایی، چهارراه مهدی، بولوار سجاد و چند منطقه دیگر تجمع میکنند. در حالی که این تجمع تا ساعتهای پایانی شب ادامه داشت و هر لحظه بر جمعیت آن نیز افزوده میشد، آب سردی بود بر پیکره آشوبگران و آرامش به شهر بازگشت.
از سوی دیگر قرار شد حضور مردم شهر مشهد، هیئتیها و نوکران امام حسین(ع) تا زمانی که نیاز باشد در خیابانها استمرار پیدا کند.
لازم به ذکر است مراسم وداع با پیکر شهید بسیجی رسول دوست محمدی پنجشنبه شب گذشته در حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار شد.
خبرنگار: عقیل رحمانی
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
حضور خودجوش مردم آبی روی آتش اغتشاشات
-
آبرسانی سپاه به ۱۰۷ روستا
-
حماسه دفاع مقدس با اتکا به خدا به پیروزی رسید
-
ایجاد ظرفیت اسکان 50هزار زائر در منطقه7
-
پیکر 2 شهید مدافع امنیت امروز در مشهد تشییع میشود
-
قدس خراسان
-
ویژگی دفاع مقدس، مردم شناسی و دشمن شناسی بود
-
تشکیل کمیته پایش ساختمانهای بلندمرتبه خراسان جنوبی
-
اعتبارات استانی برای پیشرفت کافی نیست
-
افزایش ساخت و سازهای غیر قانونی در روستا