​​​​​​​حسن رحیم‌پور ازغدی در نخستین مراسم سالگرد حاج حیدر رحیم‌پور ازغدی در سالن اجتماعات مؤسسه فرهنگی قدس به بیان خاطره‌ای از پدرش پرداخت و گفت: مرحوم پدرم می‌گفت پس از فوت آیت‌الله العظمی بروجردی خدمت جناب آشیخ مجتبی قزوینی رفتم و از ایشان پرسیدم برای مرجعیت چه کسی تبلیغ کنیم و اسم چند نفر از جمله آیت‌الله خمینی را بردیم که ایشان آن‌ها را رد کردند و بعد گفتند چون شاه می‌خواهد با مرجعیت بازی کند، بروید تبلیغ آقای شاهرودی یا آسیدعبدالهادی شیرازی را کنید. ایشان گفت: ما شب رفتیم و بر همین مبنا اعلامیه دادیم. نصف شب دیدیم دارند در می‌زنند؛ مرحوم فردوسی‌پور آمده بود و می‌گفت آشیخ می‌گویند حیدرآقا بیاید ما با ایشان کار داریم. گفتم: ما دو ساعت دیگر اول آفتاب با ایشان درس داریم. گفت: فوری است و همین حالا باید بیایید. گفتند: من فکر کردم برایشان اتفاقی افتاده، دستپاچه رفتم و دیدم آشیخ دارند قدم می‌زنند. پرسیدم چه شده است؟ از من پرسیدند: اینکه من گفتم برای آقای خمینی، نه؛ شما به کسی گفتید؟ گفتم: ما فقط حرف شما را منتقل کردیم که چه کسانی بله. ایشان گفت: رئیس اسلام، امروز آقای خمینی است و حمایت از ایشان واجب شرعی است و به آقایان بگویید من می‌خواهم به قم رفته و با ایشان بیعت کنم. ایشان می‌گفت: من شوکه شده بودم چرا که اساساً مبنای ما در بحث‌های فلسفی و این‌ها خلاف مبنای حضرت امام(ره) بود. ایشان گفت: آشیخ مجتبی در زمانی که هنوز نهضت امام شروع نشده بود، گفت این شاه سقوط می‌کند و آخرین شاه ایران است و ولیعهد، شاه نمی‌شود و سلطنت از بین می‌رود. پس از تبعید امام هم من به آشیخ مجتبی گفتم پیش‌بینی شما عملی نشد که ایشان دوباره گفت این آخرین شاه ایران است و سلطنت در ایران تمام می‌شود.