
برسد به دست همسایه
رقیه توسلی
وقتی میگوید: «بیا قاطی یک کار قشنگ» یعنی اتفاق مبارکی در راه است، یعنی نباید یک لحظه هم فکر کرد. چون حتماً ایده نو و تر و تمیزی پشتِ در انتظارم را میکشد. «زهراسادات» امتحان پس داده است. بالای دهها بار بانی خیر بوده و دست خیلیها را بند کرده.
میروم به آدرسی که فرستاده. با روی گشاده میآید پیشواز و توضیح میدهد که محل بستهبندی هدایا، محل کار تازهاش به حساب میآید. بعد لبخند میزند و پیامکی را که توی گروه خانوادگی خودشان گذاشته نشانم میدهد: «انشاءالله قصـد داريم به نيـت حضرت رقیه(س) براىکودکانىکه از زائران اباعبدالله(ع) در مسـير پيادهروى پذيرايى میكنند، هدیـه تهیه کنيم...».
میدانم عازم است فردا. اما نمیدانستم با رفقا. میگوید سپیده و مرجان توی راهند. دارند میآیند برای کمک. نگاهم میافتد به اسباب خریداری شده روی گلیمی که وسط سالن پهن است و چشمم ذوق میکند و دلم غنج میرود پیش پیش برای بچههایی که قرار است لذت این کادوها را ببرند.
زهراسادات «حی علی خیرالعمل» میگوید و مینشینیم پای کادوپیچ کردن هدایا. من و کودک درونم غرق میشویم. غرق رنگ و ملاحت و حال شیرین فضا. غرق اتمسفری که انرژی مثبت از آن میچکد. اصلاً حسابش را بکن فردا یک دختربچه عرب یا پسرک هفت هشت ساله عراقی با آن قرنیه مشکی زُل بزند توی صورتت و شاد شود. آن وقت بگوید شكراً. به محتویات دستم نگاه میکنم. دارم یک جامدادی پارچهای را میپیچم توی کاغذ کادو. اما نه، خوبتر که میبینم انگار یک ممنونم غلیظ ایرانی را دارم بستهبندی میکنم که برسد دست همسایه... دست مردمان موکبدار میهماننواز... شاید که دست مهربان هیام خانم، کوثرخانم، آقا انور، آقایاسین یا آقامحمدعلی... فرقی نمیکند... دست کودکی که بداند محبت، محبت میآورد... و تجربه کند دوستی و معرفت، جاده دوطرفهایست!
سنجاق
به قول زهراسادات جان پاریس دیده کانادا رفته: شهر فقط کربلاست... .
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
آمادگی مشهدالرضا(ع) برای میزبانی زائران دهه آخر صفر
-
جامعهشناسی خودمانی روضههای خانگی
-
قدس رواق
-
منظور از «معرفت به حق امام(ع)» در زیارت چیست؟
-
چطور رفاقت کنیم؟
-
مدافع شجاع مشهدالرضا(ع)
-
برسد به دست همسایه
-
جهانیشدن اسلام در اندیشه امام خمینی(ره)
-
شرکت در زیارت اربعین به نیابت از امام هشتم(ع)
-
2 گام پیامبر(ص) برای مبارزه با شعر جاهلی
-
اهدای سند تاریخی دوره صفویه