برایم پدری کنید امام رضا(ع)

روایت نامه‌هایی به ثامن‌الحجج(ع) که گره‌ ازدواج تازه عروس و دامادها را باز کرد

برایم پدری کنید امام رضا(ع)

به هر دری زدند به در بسته خوردند تا اینکه تازه عروس و داماد بر در مهر و کرامت رضوی زدند تا هشتمین حجت حق، گره از گرفتاریشان باز کنند. با چند خط نامه به ساحت امام مهربانی‌ها عرض حال و حاجت بردند و خیلی زود از در خانه امام کریم شهر بهشت حاجت روا برگشتند.


به گزارش آستان‌نیوز، از ابتدای امسال نامه‌هایی که نوعروس و دامادها برای درخواست کمک‌جهیزیه خود به ضریح مطهر حضرت رضا(ع) انداختند و یا تحویل دفتر تولیت آستان قدس رضوی دادند، پس از بررسی میدانی و احصای نیازهای اقتصادی آن‌ها توسط بنیاد کرامت رضوی، واسطه باز شدن گره از کارشان شد. همزمان با شب عید غدیر، ۱۱۰ زوج به نام با برکت امام علی(ع) برای حضور در جشنی دعوت شدند تا حواله هدیه اقلام اساسی جهیزیه خود را دریافت کنند.

حمایت از زوجین جوان در گام دوم
جعفر رئیسیان‌زاده، معاون خدمات اجتماعی بنیاد کرامت رضوی با تشریح جزئیات دومین مرحله طرح حمایت از زوجین جوان با عنوان «امام رئوف» اظهار کرد: حواله‌هایی برای تکمیل جهیزیه 110زوج جوان کم‌برخوردار مشهدی تدارک دیده شده تا بتوانند به فروشگاه‌ها مراجعه کنند و مطابق سلیقه خود تا سقف تعیین شده، اقدام به تهیه و تکمیل جهیزیه کنند.
وی افزود: بعضی از زوجین 6 قلم برای تکمیل جهیزیه خود لازم دارند و برخی تا 14 قلم نیاز دارند که به نسبت کمبودهای هر کدام از آن‌ها، حواله جهیزیه در نظر گرفته شده است. ارزش حواله‌ها بین 7 تا 30 میلیون تومان متفاوت است. به مناسبت شب فرخنده عید غدیرخم علاوه بر حواله جهیزیه، همه زوجین یک قواره چادر مشکی و نیز دو عدد غذای متبرک مهمانسرای حضرت رضا(ع) هدیه گرفتند.
رئیسیان‌زاده همچنین تأکید کرد: در کنار تلاش برای برطرف کردن مسائل مالی زوجین جوان، از ابعاد فرهنگی و اجتماعی نیز غفلت نشد. پیوست فرهنگی ـ اجتماعی برای این طرح دیده شد و یک استاد دانشگاه و متخصص در رشته مشاوره و روان‌شناسی به‌منظور ارائه نکاتی مرتبط با روابط زوجین و آغاز زندگی مشترک ساعتی در خدمت میهمانان بود.

جشنی معطر به نام مولا علی(ع)
سفره عقدی مزین به گل و‌ خنچه و‌ شمعدان، پیشانی سالن را آراسته کرده است. عروس خانم‌ها با چادر سپید بخت و دامادها با پوشش رسمی کنار هم نشسته‌اند تا در مراسمی که بنیاد کرامت رضوی برایشان تدارک دیده، آغاز زندگی مشترکشان را جشن بگیرند. در شب عید غدیرخم که به نام مولا امیرمؤمنان علی(ع) معطر است، بخشی از میهمانان از خانواده معظم سادات هستند و همراه اعضای خانواده خود در مراسم حضور پیدا کرده‌اند.
سراغ ماجرای آشنایی، ازدواج و پیوند زوج‌های جوان با این طرح حمایتی می‌رویم. خیلی جوان و کم سن و سال به نظر می‌رسد و چهره‌ای متبسم دارد، اولش به نظرمان می‌رسد دلیلش خوشحالی حضور در مراسم است ولی وقتی سر درد دلش باز می‌شود در کمال تعجب با سینه‌ای پر از تجربه‌های ناخوشایند مواجه می‌شویم.

آقا برایم پدری کنید!
همسرش اهل شهرستانی کوچک است و هر چه تلاش کرده نتوانسته کار درست و حسابی برای آغاز زندگی مشترکشان پیدا کند.
عروس خانم تعریف می‌کند وام ازدواج را گرفتند و شوهرش به هزار زحمت خودرویی قسطی خرید تا با کار روی آن اقلام جهیزیه و مقدمات شروع زندگی را فراهم کند. اما زورشان به هزینه‌های بالای اقلام جهیزیه نرسید و با گذشت دو سال از عقدشان، هنوز هم کارهای روی زمین مانده زیادی دارند تا سر خانه و زندگی خودشان بروند.
مریم خانم هر هفته تا فرصتی پیدا می‌کرد از منزلشان که جایی آخر جاده سیمان است، خودش را به حرم مطهر امام هشتم(ع) می‌رساند تا درد دلش را با آقا بگوید. او بقیه ماجرا را برایم این طور تعریف کرد: 20 ساله هستم و حدود دو سالی است که عقد کردم. پدرم چند سالی است فوت کرده و همسرم شهرستانی است و توان شروع زندگی را نداشتیم.
به همه رو زدیم ولی کسی کمکمان نکرد. حتی تا یک‌سال پیش دانشجوی دانشگاه امام رضا(ع) بودم ولی پس از عقد مشکلاتمان برای تکمیل مقدمات عروسی و زندگی مجبورم کرد برخلاف میلم و خواندن دو سال دانشگاه، درسم را رها کنم و در یک اسباب‌بازی‌فروشی مشغول کار شوم.
او نفسی تازه کرد، چادر گلدار سفیدش را کمی مرتب کرده و ادامه داد: خیلی دلم شکسته بود، بالاخره نامه‌ای به خود امام رضا(ع) نوشتم و در یکی از همین روزهای زیارت توی ضریح انداختم. فکرش را نمی‌کردم اتفاق خاصی بیفتد ولی یک روز تماس گرفتند تا برای دریافت حواله جهیزیه از سوی آستان قدس با من هماهنگ کنند. من و مادرم خیلی خوشحال شدیم. وقتی برای جشن هم دوباره تماس گرفتند، بیشتر خوشحال شدیم. 
از او پرسیدم توی نامه‌ات چه نوشتی؟ گفت چند ماه پیش بوده و الان زیاد به خاطرم نیست ولی نوشتم «آقا این مردم که به من کمک نمی‌کنند. پدر هم ندارم، آمدم برایم پدری کنید...» حرفش با بغض در گلویش نیمه تمام می‌ماند و در خاتمه اضافه می‌کند: آخرش فقط امام رضا(ع)
 جوابم را داد... .

شروع زندگی با برکت 
مثل خیلی از نوعروس و دامادها که در این چند سال کرونایی جشن عروسی نگرفتند، آن‌ها هم بدون جشن و مراسم عقد کردند، اما برخلاف دیگر زوج‌ها، نه اینکه نخواهند، نتوانستند یک جشن کوچک هم بگیرند. لیلا خانم می‌گوید: این سال‌ها آن قدر تهیه مقدمات و ضروریات تشکیل زندگی مشترک پرهزینه است که جایی برای فکر کردن به جزئیات و مراسم ازدواج نمی‌ماند.
سه سالی می‌شد که او و همسرش معطل جمع کردن پول برای خرید جهیزیه بودند. به هر دری زدند بسته بود. از چهار برادر بزرگ‌تر و خویشاوندان گرفته تا حتی مؤسسات خیریه‌ حاشیه شهر. تا اینکه بالاخره تازه‌عروس بر در مهر و کرامت رضوی کوبید تا امام هشتم، گره از دردشان باز کنند.
او داستان خود را برایمان تعریف می‌کند: یک روز از همسایه‌مان شنیدم که نامه‌ای به آقا بنویسم، امید هست که پیگیری صورت بگیرد و جهیزیه را هدیه بدهند. من هم نامه‌ای نوشتم و توی آن گفتم پدر ندارم و نمی‌توانم جهیزیه بخرم، کمکم کنید و بردم در صحن نواب صفوی حرم رضوی تحویل دادم. وقتی مطلع شدم با درخواستم موافقت شده خیلی خوشحال شدم. غیر از اینکه مشکلم حل شد می‌توانم بالاخره پس از چند سال سرگردانی بروم سر خانه و زندگی خودم، از اینکه وسایل زندگی تازه‌ام با برکت آقا خریداری می‌شود، خوشحالم.

روایت نامه مادر سیده به امام 
امشب زوج‌های زیادی به این سالن و جشن شادی و سرور اهل بیت(ع) در شب عید غدیر دعوت هستند که داستان‌ها و ماجراهای شنیدنی زیادی از فراز و فرود زندگیشان برای گفتن دارند. با این حال، شاید یکی از جالب‌ترین این روایت‌ها، از زبان مادری مهربان برایمان نقل شد که میهمان ویژه مراسم بود و خودش نمی‌دانست.
دو پسر معلولش را در خانه گذاشته و مثل همه مادرها پر از نگرانی برای بازگشت است. او مادر چهار فرزند؛ دو دختر و دو پسر معلول است. دخترهایش عقد کرده‌اند و خیلی وقت است که به خاطر ناتوانی در تکمیل اقلام جهیزیه همچنان در خانه پدری منتظر ماند‌ه‌اند. مادر که از همه کس و همه جا درمانده شده بود، دست به دامان اهل بیت(ع) شد و نامه‌ای کوتاه به امام هشتم نوشت و در ضریح مطهر انداخت.
از او پرسیدم «مادر به آقا چه نوشتی؟» بغض کرد و گفت: «فقط نوشتم آقا جان، من هم مادرم و دلم از روزگار شکسته، به شما پناه آوردم...». اما مادر به جز داشتن دو نوعروس و نوشتن نامه‌ای به امام رئوف که نقطه اشتراک اکثر میهمانان این مراسم است، تمایزی با سایر میهمانان دارد. او از خانواده معظم سادات است و چون امام هشتم در این شهر غریب. ولی چشمانش پر از اشک شوق و امید به ولی‌نعمت مهربان این شهر است.
چند روز پس از انداختن نامه در ضریح مطهر، از مدیریت امور مجاورین بنیاد کرامت رضوی با او تماس گرفتند تا برای صحبت درباره احوالاتشان برود. سیده خانم سر موعد مقرر رفت و عرض حال کرد ولی هنوز نمی‌داند با درخواستش برای گرفتن کمک جهیزیه موافقت شده یا نه! فقط چند روز پیش زنگ زدند و به او گفتند امشب جشنی در این سالن برپاست که شما و خانواده هم دعوتید. نمی‌داند برای چه؛ به خاطر یک بیماری مزمن، توان نشستن و ایستادن ندارد ولی باز هم خوشحال است که آمده.
پس از رسیدن حجت‌الاسلام والمسلمین مروی، تولیت آستان قدس رضوی و دقایقی شنیدن بیانات ایشان، نوبت تقدیم هدایای نوعروس و دامادها می‌شود. به نمایندگی از جمع، بسته هدایای متبرکی شامل یک جلد کلام‌الله مجید، دو عدد انگشتری برای عروس و داماد و یک قواره چادر مشکی همراه حواله اقلام جهیزیه، به دست تولیت آستان قدس رضوی به 6 زوج سادات تقدیم شد.
اما بخش متفاوت مراسم وقتی بود که همان مادر را روی سن فراخواندند. همراه دو دخترش روی سن رفت و در کمال ناباوری، حواله دو سری جهیزیه دخترانش را از دست تولیت محترم دریافت کرد. چهره‌اش از شوق و شادی شکفته و شاید وقتی در میان صدای دست‌های میهمانان حاضر در جشن از روی سن پایین می‌آمد، دیگر احساس غربت و دلتنگی نداشت. او و همه میهمانان دلداده اهل بیت(ع) در این شب باشکوه عید غدیر، بیشتر از همیشه خدا را برای نعمت همسایگی با امام رئوف و بیش از آن، زندگی زیر سایه ولایت مولا علی(ع) شکرگزارند.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه