مردان آسمانی
سرورهادیان
شهید مجید افقهی فریمانی
نام پدر: اسحاق
تاریخ و محل تولد: 1344/01/07ـ فریمان
تاریخ ومحل شهادت: 1366/11/03ـ عملیات بیتالمقدس
آخرین سمت: فرماندهی گردان والعادیات، لشكر21 امامرضا(ع)
او هفتم فروردین1344 در فریمان متولد شد. پدرش كارمند شهرداری بود. از نظر اقتصادی در وضعیت مناسبی به سر میبردند. با تمام علاقهای كه به درس و مدرسه داشت، حاضر نبود تعطیلات خود را با درس خواندن سپری كند و از پدرش میخواست تا او را سر كاری بفرستد. 16ساله بود كه هوای جنگ و جبهه به سرش افتاد.
ابتدا به عنوان بسیجی وارد منطقه شد. هرگز راضی به بازگشت از منطقه نبود. بهخصوص با به شهادت رسیدن برادرش رضا كه همواره یار و همراه او بود، عزم و اراده او برای ادامه راه راسختر شد. پس از شركت در یک عملیات پای چپش را از دست داد و یک پای مصنوعی جانشین پای از دست رفتهاش شد. اما با وضعیتی كه داشت، حاضر نبود منطقه را ترک كند. پیش از شروع عملیات رو به نیروهایش گفت: امشب میخواهیم برویم كار مهمی انجام دهیم. خدا با ماست. امكانات با ماست. بهترین پشتیبانی پشت سرماست. فقط كافی است شما روحیه داشته باشید. سپس غسل شهادت به جا آورد و رو به یكی از دوستانش و روحانی گردان كرد و گفت: «شما دو نفر هم غسل شهادت كنید. شما هم امشب شهید میشوید».
عملیات در شبی سرد و برفی به فرماندهی خود او آغاز شد و او با عصا پیشاپیش نیروهایش به راه افتاد. در حین عملیات با شنیدن صدای صفیر خمپاره، معاونش را از بالای خاكریز پایین كشید و خودش مورد اصابت تركش قرار گرفت. تركش به قلبش خورده بود اما مثل همیشه با آرامشی غیرقابل تصور میگفت: «چیزی نیست. اگر حركت نكند طوری نمیشود». وقتی او را سوار بر برانكارد میبردند، خندهكنان برای بچهها دست تكان میداد و در همان حال در حالی كه شهادتین را زیرلب زمزمه میكرد، چشمانش را بست و به دیدار معبود شتافت.
پیكر پاكش را بنا به وصیت خودش در بهشت امام صادق(ع) فریمان به خاک سپردند.
نام پدر: اسحاق
تاریخ و محل تولد: 1344/01/07ـ فریمان
تاریخ ومحل شهادت: 1366/11/03ـ عملیات بیتالمقدس
آخرین سمت: فرماندهی گردان والعادیات، لشكر21 امامرضا(ع)
او هفتم فروردین1344 در فریمان متولد شد. پدرش كارمند شهرداری بود. از نظر اقتصادی در وضعیت مناسبی به سر میبردند. با تمام علاقهای كه به درس و مدرسه داشت، حاضر نبود تعطیلات خود را با درس خواندن سپری كند و از پدرش میخواست تا او را سر كاری بفرستد. 16ساله بود كه هوای جنگ و جبهه به سرش افتاد.
ابتدا به عنوان بسیجی وارد منطقه شد. هرگز راضی به بازگشت از منطقه نبود. بهخصوص با به شهادت رسیدن برادرش رضا كه همواره یار و همراه او بود، عزم و اراده او برای ادامه راه راسختر شد. پس از شركت در یک عملیات پای چپش را از دست داد و یک پای مصنوعی جانشین پای از دست رفتهاش شد. اما با وضعیتی كه داشت، حاضر نبود منطقه را ترک كند. پیش از شروع عملیات رو به نیروهایش گفت: امشب میخواهیم برویم كار مهمی انجام دهیم. خدا با ماست. امكانات با ماست. بهترین پشتیبانی پشت سرماست. فقط كافی است شما روحیه داشته باشید. سپس غسل شهادت به جا آورد و رو به یكی از دوستانش و روحانی گردان كرد و گفت: «شما دو نفر هم غسل شهادت كنید. شما هم امشب شهید میشوید».
عملیات در شبی سرد و برفی به فرماندهی خود او آغاز شد و او با عصا پیشاپیش نیروهایش به راه افتاد. در حین عملیات با شنیدن صدای صفیر خمپاره، معاونش را از بالای خاكریز پایین كشید و خودش مورد اصابت تركش قرار گرفت. تركش به قلبش خورده بود اما مثل همیشه با آرامشی غیرقابل تصور میگفت: «چیزی نیست. اگر حركت نكند طوری نمیشود». وقتی او را سوار بر برانكارد میبردند، خندهكنان برای بچهها دست تكان میداد و در همان حال در حالی كه شهادتین را زیرلب زمزمه میكرد، چشمانش را بست و به دیدار معبود شتافت.
پیكر پاكش را بنا به وصیت خودش در بهشت امام صادق(ع) فریمان به خاک سپردند.
برچسب ها :
مردان آسمانی
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
19بقعه متبرکه میزبان جشن میلاد حضرتزهرا(س)
-
«ژرف» اوج زیبایی طبیعت در عمق دره
-
کشتی باچوخه مادری بدون حامی
-
مردان آسمانی
-
۱۴۲ اثر به دبیرخانه جشنواره «چارقد» رسید
-
زیرساختهای مناسب برای سرمایهگذاران فراهم نیست
-
اجرای «زوج و فرد» به شرط تأیید
-
ثبت رکورد ۱۰سانتیمتری برف در خراسانجنوبی
-
« آیتالله ربانی مهمویی» عالمی باتقوا و مجاهد
-
قهرمانی جودوکاران روشندل خراسان رضوی در کشور
-
افتتاح ۹ مدرسه خیرساز خراسان شمالی دردهه فجر