گزارش تحلیلی درباره فروش بالای فیلمهای کمدی در ایران
با سلیقه مردم نجنگیم آن را ارتقا بدهیم
باخت سینمای اندیشهورز به کمدیهای رنگارنگنگاهی به جدول پرفروشهای سینما در چهار دهه اخیر نشان میدهد اقبال مردم به سمت سینمای کمدی است. اگرچه ژانر غالب در سینمای ایران، اجتماعی است و فیلمسازان درخشانی از نسل اول، دوم و البته جوانترها آثار ماندگاری در این فضا ساختهاند که اتفاقاً همانها هم جزو پرفروشترینها بوده اما باز هم ژانر کمدی است که گوی سبقت را از رقیبانش ربوده و پرچمش را بر قله گیشه به اهتزاز درمیآورد.
فیلمهای «هزارپا»، «گشت ارشاد»، «نهنگ عنبر»، «آینه بغل»، «اخراجیها۲» و... نیز هر کدام در دورهای جزو رکوردشکنها بودهاند، یا نمونه دیگر آن اکران نوروزی «من سالوادور نیستم» در روزهای پایانی سال ۹۴ بود که معادلات بسیاری را به هم زد و سینماداران را از استقبال مردم غافلگیر کرد، شاید کمتر کسی انتظار داشت شب عید و در گرماگرم خرید و خانهتکانی مردم سینما بروند اما همان زمان «سالوادور» فروش قابل توجهی کسب کرد و با ادامه اکران در نوروز به دومین فیلم پرفروش سال تبدیل شد.
اما پرسش اینجاست که میل به تماشای کمدی و ترجیح آن به فیلمهای غیرکمدی از کجا میآید؟ آیا پناه بردن به کمدی و فاصله گرفتن از زندگی روزمره با هدف کم کردن فشارهای روحی از دلایل اقبال به این ژانر است و مهمتر اینکه آیا فیلم خوب ساخته نمیشود که سینمای اندیشهورز این طور قافیه را به کمدیهای رنگارنگ باخته است؟
جامعه ما از ابتدا شادمان بوده است
پروفسور حسین باهر، جامعهشناس و کارشناس رسانه معتقد است جامعه به شادی نیاز مبرم دارد و این همان چیزی است که تحت هیچ شرایطی نمیتوان آن را نادیده گرفت. او میگوید: از قدیم نیاز به شادمانی و تفریحات سالم در میان مردم دیده میشد و به طور خاص حضور در مراسم و مناسک شادمانی به عنوان یک سنت مطرح بود و همچنین در گذشتههای دور نیز رقص سماع و برخی آیینهای مذهبی شادیبخشی وجود داشتند که اکنون بسیار کمرنگ شدهاند در حالی که نیاز به آن همچنان حس میشود. طبیعتاً در این میان هر آنچه بتواند این مسئله را تا حدودی مرتفع کند از سوی مردم با استقبال مواجه خواهد شد.
وی در ادامه میافزاید: سینما هم به دلیل وجه لذتبخش و سرگرمیساز خود همواره مورد توجه جامعه بوده و قاعدتاً سینمای کمدی هم جزو مواردی است که میتوان این حلقههای مفقوده را در آن یافت. از سویی دیگر بخشی از این نیاز هم در برخی سنتها و آیینهای قدیمی ما مانند شب یلدا و ایام نوروز برآورده میشود و این نشان میدهد جامعه ما از ابتدا جامعه شادمانی بوده و بررسی کتیبههای قدیمی و دستنوشتهها هم این ادعا را تأیید میکند و نشان میدهد آرزوی بزرگان نیز شادی و آرامش مردم بوده است.
شادی به هر طریقی که به وجود بیاید ایجاد شعف و شعف ایجاد شرف میکند؛ این را پروفسور باهر میگوید و تأکید میکند: بنابراین باید این طور استنتاج کرد سینمای کمدی و حتی تئاترهای کمدی مورد استقبال قرار میگیرند زیرا مردم را برای ساعاتی از سختیهای روزگار و دغدغههای اجتماعی و اقتصادی دور میکنند و من به آنهایی که درد مشترک جامعه را دریافت کرده و راه مسالمتآمیزی برای آن یافتهاند تبریک میگویم.
نیاز به مُسکن برای فروکش کردن دردها
وی در بخش دیگری از سخنان خود در واکنش به اهمیت نیاز روحی جامعه تأکید میکند: به طور کلی مردم نیازهای مبرم بسیاری دارند و حتماً توجه به مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... در اولویت است و باید به این موارد رسیدگی شود اما نکته اینجاست که ما در این میان به مُسکنهایی هم نیاز داریم تا برخی آلام و دردهایمان فروکش کند. این مُسکنها در فرهنگ ما به صورت شعر، آواز و به طور کلی هنر بوده است. سینما نیز از جمله هنرهایی است که میتواند به خوبی در نقش یک مُسکن عمل کند. به نظرم علاوه بر سینما، تئاتر و حتی همین رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی نیز به خوبی از امکاناتشان برای شاد کردن مخاطب بهره میبرند.
پروفسور باهر معتقد است البته این گفتهها به این معنا نیست که این وجه سرگرمیسازی هنر جلو اندیشه را میگیرد بلکه هنر به طور کلی زاییده درد و تفکر است. او تأکید میکند: به طور مثال دنیای شاعرانه بستری برای تنگناهای درونی بوده و عمده اشعار شاعران بزرگ ما درباره همین تنگناهای درونی است. اگر دقت کنید میبینید که همیشه برای معشوق محزون شعر گفته شده و اصولاً هنر با غم همراه است.
گیشه شلوغ لازمه حیات طبیعی سینماست
اما رضا درستکار، منتقد سینما نیز پیشتر در یادداشتی درباره اینکه چرا اساساً انتخاب مردم کمدی است، اظهارات جالبی کرده بود. به گفته وی فرهنگها ناقص و متناقضاند. مثلاً ما دوست داریم چراغ سالنهای سینما روشن باشد و چرخه اقتصاد هنر بچرخد و فرصت فیلم دیدن برای همه مردم فراهم باشد. گیشه شلوغ هم لازمه حیات طبیعی سینماست. اما جدول پرفروشهای سینما در اختیار فیلمهای طنز است و گرفتاری آنجاست که چنین فیلمهایی اغلب نازلاند و ارتقادهنده سطح سلیقه عمومی مردم هم نیستند.
درستکار معتقد است نباید با سلیقه مردم جنگ کرد، اما کمک به ارتقای آن مفید است.
به عقیده این منتقد؛ مخاطب سینماروی خسته ما در انتخاب فیلم، خارج شدن از فشارهای زندگی را لحاظ کرده و عموماً هم با محافظهکاری روی چهرهها و سلبریتیها حساب باز میکند و در نهایت هم سر از فیلمهای طنز درمیآورد. به گفته وی؛ مردم در خلأ فیلم خوب و اراده فرهنگی، به فیلمهای طنز پناه میبرند که سینمایی ضعیفتر و اما پرهزینهتر دارند و غالباً هم مانند پففیل سیری موقت و سوءهاضمه میآورند. او معتقد است آنقدر نورافکنها روی سینما زیاد شده که سینماگر را در پرداخت به موضوعات دست به عصا کرده و ریسک تجربه کردن فضاهای جسورانه و خلاقانه در ساخت فیلمها بالا رفته است. استقبال از فیلم کمدی لزوماً اتفاقی نگرانکننده نیست، به ویژه اگر آستانه تحمل را بالا ببریم و سطح عمومی فیلمهای طنز هم اندکی ارتقا یابد.
اما پرسش اینجاست که میل به تماشای کمدی و ترجیح آن به فیلمهای غیرکمدی از کجا میآید؟ آیا پناه بردن به کمدی و فاصله گرفتن از زندگی روزمره با هدف کم کردن فشارهای روحی از دلایل اقبال به این ژانر است و مهمتر اینکه آیا فیلم خوب ساخته نمیشود که سینمای اندیشهورز این طور قافیه را به کمدیهای رنگارنگ باخته است؟
جامعه ما از ابتدا شادمان بوده است
پروفسور حسین باهر، جامعهشناس و کارشناس رسانه معتقد است جامعه به شادی نیاز مبرم دارد و این همان چیزی است که تحت هیچ شرایطی نمیتوان آن را نادیده گرفت. او میگوید: از قدیم نیاز به شادمانی و تفریحات سالم در میان مردم دیده میشد و به طور خاص حضور در مراسم و مناسک شادمانی به عنوان یک سنت مطرح بود و همچنین در گذشتههای دور نیز رقص سماع و برخی آیینهای مذهبی شادیبخشی وجود داشتند که اکنون بسیار کمرنگ شدهاند در حالی که نیاز به آن همچنان حس میشود. طبیعتاً در این میان هر آنچه بتواند این مسئله را تا حدودی مرتفع کند از سوی مردم با استقبال مواجه خواهد شد.
وی در ادامه میافزاید: سینما هم به دلیل وجه لذتبخش و سرگرمیساز خود همواره مورد توجه جامعه بوده و قاعدتاً سینمای کمدی هم جزو مواردی است که میتوان این حلقههای مفقوده را در آن یافت. از سویی دیگر بخشی از این نیاز هم در برخی سنتها و آیینهای قدیمی ما مانند شب یلدا و ایام نوروز برآورده میشود و این نشان میدهد جامعه ما از ابتدا جامعه شادمانی بوده و بررسی کتیبههای قدیمی و دستنوشتهها هم این ادعا را تأیید میکند و نشان میدهد آرزوی بزرگان نیز شادی و آرامش مردم بوده است.
شادی به هر طریقی که به وجود بیاید ایجاد شعف و شعف ایجاد شرف میکند؛ این را پروفسور باهر میگوید و تأکید میکند: بنابراین باید این طور استنتاج کرد سینمای کمدی و حتی تئاترهای کمدی مورد استقبال قرار میگیرند زیرا مردم را برای ساعاتی از سختیهای روزگار و دغدغههای اجتماعی و اقتصادی دور میکنند و من به آنهایی که درد مشترک جامعه را دریافت کرده و راه مسالمتآمیزی برای آن یافتهاند تبریک میگویم.
نیاز به مُسکن برای فروکش کردن دردها
وی در بخش دیگری از سخنان خود در واکنش به اهمیت نیاز روحی جامعه تأکید میکند: به طور کلی مردم نیازهای مبرم بسیاری دارند و حتماً توجه به مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... در اولویت است و باید به این موارد رسیدگی شود اما نکته اینجاست که ما در این میان به مُسکنهایی هم نیاز داریم تا برخی آلام و دردهایمان فروکش کند. این مُسکنها در فرهنگ ما به صورت شعر، آواز و به طور کلی هنر بوده است. سینما نیز از جمله هنرهایی است که میتواند به خوبی در نقش یک مُسکن عمل کند. به نظرم علاوه بر سینما، تئاتر و حتی همین رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی نیز به خوبی از امکاناتشان برای شاد کردن مخاطب بهره میبرند.
پروفسور باهر معتقد است البته این گفتهها به این معنا نیست که این وجه سرگرمیسازی هنر جلو اندیشه را میگیرد بلکه هنر به طور کلی زاییده درد و تفکر است. او تأکید میکند: به طور مثال دنیای شاعرانه بستری برای تنگناهای درونی بوده و عمده اشعار شاعران بزرگ ما درباره همین تنگناهای درونی است. اگر دقت کنید میبینید که همیشه برای معشوق محزون شعر گفته شده و اصولاً هنر با غم همراه است.
گیشه شلوغ لازمه حیات طبیعی سینماست
اما رضا درستکار، منتقد سینما نیز پیشتر در یادداشتی درباره اینکه چرا اساساً انتخاب مردم کمدی است، اظهارات جالبی کرده بود. به گفته وی فرهنگها ناقص و متناقضاند. مثلاً ما دوست داریم چراغ سالنهای سینما روشن باشد و چرخه اقتصاد هنر بچرخد و فرصت فیلم دیدن برای همه مردم فراهم باشد. گیشه شلوغ هم لازمه حیات طبیعی سینماست. اما جدول پرفروشهای سینما در اختیار فیلمهای طنز است و گرفتاری آنجاست که چنین فیلمهایی اغلب نازلاند و ارتقادهنده سطح سلیقه عمومی مردم هم نیستند.
درستکار معتقد است نباید با سلیقه مردم جنگ کرد، اما کمک به ارتقای آن مفید است.
به عقیده این منتقد؛ مخاطب سینماروی خسته ما در انتخاب فیلم، خارج شدن از فشارهای زندگی را لحاظ کرده و عموماً هم با محافظهکاری روی چهرهها و سلبریتیها حساب باز میکند و در نهایت هم سر از فیلمهای طنز درمیآورد. به گفته وی؛ مردم در خلأ فیلم خوب و اراده فرهنگی، به فیلمهای طنز پناه میبرند که سینمایی ضعیفتر و اما پرهزینهتر دارند و غالباً هم مانند پففیل سیری موقت و سوءهاضمه میآورند. او معتقد است آنقدر نورافکنها روی سینما زیاد شده که سینماگر را در پرداخت به موضوعات دست به عصا کرده و ریسک تجربه کردن فضاهای جسورانه و خلاقانه در ساخت فیلمها بالا رفته است. استقبال از فیلم کمدی لزوماً اتفاقی نگرانکننده نیست، به ویژه اگر آستانه تحمل را بالا ببریم و سطح عمومی فیلمهای طنز هم اندکی ارتقا یابد.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها