درباره زندگی و حالات نعمتالله مشهدی، خطاط نامدار عصر صفوی و مدفون در حرم
عاشقانههای یک خوشنویس برای ثامنالحجج
محمدحسین نیکبخت
تا به حال چندین نوبت و در همین صفحه، به هنرمندانی که هنرشان را در خدمت اعتقادشان قرار دادند و آثارشان در حرم رضوی ماندگار شده است، پرداختهایم؛ از قوامالدین شیرازی، معمار نامدار عصر تیموری بگیرید تا آقاحسن نقاش، هنرمند تصویرگری که در دوره صفویه، زیر گنبد روضه منوره را نقاشی کرد.
تلفیق معنویت و هنر، ترکیب قوی و کارآمدی است برای تقویت جایگاه دینداری در میان مردم. این ترکیب قوی را میشود در کاشیکاریها، مقرنسها، اشعار و خطاطیهای حرم مطهر به خوبی مشاهده کرد. انگار معنویت حاکم بر این مکان مقدس بر زیبایی آثار هنری میافزاید و جلوه آنها را بیشتر میکند. وقتی من و شمایی که چندان اهل هنرهای ظریفه نیستیم، این چنین مجذوب هنر در فضای معنوی میشویم، دیگر ببینید خودِ هنرمندان به ویژه آنهایی که در کار تولید آثار هنری برای حرم مطهر بوده و هستند، چه حالی پیدا میکنند وقتی ذوق و استعداد خود را برای عرض ارادت به ساحت مقدس ثامنالحجج(ع) به کار میگیرند. به همین دلیل، روایت و داستان زندگی هر کدام از آنها، حکایتی دلچسب و شیرین است که ارزش خواندن و شنیدن دارد. نعمتالله خطاط مشهدی یکی از هنرمندان عاشقی است که امروز قصد داریم دربارهاش صحبت کنیم.
هنرمندی از دیار امام رضا(ع)
میدانید که از میانه دوره تیموری، هنر در اقسام و جلوههای مختلف آن، مورد توجه قرار گرفت و به تدریج در اماکن مذهبی توسعه یافت و در نهایت در دوره صفویه به اوج اعتلا رسید. خطاطی یکی از این هنرهای مهم و برجسته بود که بزرگانی مانند میرعلی تبریزی و پس از او، استادانی مانند میرعماد قزوینی و علیرضا عباسی در آن به هنرنمایی پرداختند. نعمتالله خطاط مشهدی که میرمنشی قمی در کتاب «گلستان هنر» از او با عنوان «مولانا نعمتالله» یاد کرده است، یکی از خطاطهای مشهور این دوره و به اصطلاح مربوط به نسل سوم هنرمندان این رشته در زمینه خط نستعلیق بود. نعمتالله در شهر مشهد به دنیا آمد؛ هر چند که سال ولادت او معلوم نیست، اما میدانیم که در زمان نگارش کتاب «گلستان هنر» یعنی سال 1021ش هنوز در قید حیات بوده و به کار هنری اشتغال داشته است. در آن زمان، مشهد یکی از کانونهای اصلی فعالیت خطاطان بود و نعمتالله این فرصت را پیدا کرد که در خدمت برخی از مشهورترین هنرمندان آن دوره مانند میرسید احمد مشهدی، فن خط نستعلیق را بیاموزد. از آنجا که پدر نعمتالله در زمره خادمان آستان قدس رضوی قرار داشت، او نیز مانند پدر به خدمت آستان پیوست و سالها به عنوان یکی از هنرمندان و خادمان حرم رضوی در این مکان مقدس حضور داشت. طولی نکشید که آوازه نعمتالله مشهدی، سراسر ایران را فرا گرفت؛ با این حال، این شهرت سبب غرور وی نشد. او به قزوین رفت تا در محضر علیرضا عباسی به تکمیل فن خطاطی بپردازد. این آشنایی زمینه رابطهای دوستانه را پدید آورد که بعدها با سفر علیرضا عباسی به مشهد، همچنان ادامه پیدا کرد و طبق روایت برخی مورخان، نعمتالله مشهدی در تهیه کتیبههای اطراف گنبد طلا، همکاری فعال و مستمری با علیرضا عباسی داشت.
سوختن در فراق یار
دوران حضور نعمتالله در قزوین، ظاهراً با اشغال مشهد توسط ازبکان همزمان شد. واقعهای که مانع بازگشت این خطاط نامدار به زادگاهش گردید. او در فراق و دوری از حرم مطهر، اشعار بسیاری سرود: «حرام باد بر آن دیده ذوق دیدارت /
که خواب را به خیال تو آشنا سازد». نعمتالله که افزون بر هنر خطاطی، شاعر و عارف نیز بود، در ایام حضور در قزوین به کتابت آثار دینی و معنوی دست زد که متأسفانه تعداد اندکی از آنها، امروزه در موزههای هنر دنیا باقی است. اشغال مشهد به دست ازبکان و طولانی شدن دوران حضور آنها در این شهر که مانع بازگشت نعمتالله میشد، روز به روز حال او را بدتر کرد، تا جایی که از فرط ناراحتی به بستر بیماری افتاد. با آزادسازی شهر مشهد و پاک کردن خراسان از لوث وجود اشغالگران، نعمتالله بلافاصله بار سفر بست تا به زادگاهش بازگردد. او در آغاز این سفر شعری بلند سرود که دو بیت از آن چنین است: «از دیر به سوی کعبه میآیم باز / از اهل حقیقتم نه از اهل مجاز / جان در کف و دل در آستین میآیم /
سویت به هزار حاجت و عجز و نیاز». نعمتالله مشهدی چنان که از گزارشهای تاریخی برمیآید، عمری بسیار طولانی یافت و در نهایت، در شهر مشهد دار فانی را وداع گفت و در حرم مطهر رضوی و در جوار ولینعمت خود به خاک
سپرده شد.
هنرمندی از دیار امام رضا(ع)
میدانید که از میانه دوره تیموری، هنر در اقسام و جلوههای مختلف آن، مورد توجه قرار گرفت و به تدریج در اماکن مذهبی توسعه یافت و در نهایت در دوره صفویه به اوج اعتلا رسید. خطاطی یکی از این هنرهای مهم و برجسته بود که بزرگانی مانند میرعلی تبریزی و پس از او، استادانی مانند میرعماد قزوینی و علیرضا عباسی در آن به هنرنمایی پرداختند. نعمتالله خطاط مشهدی که میرمنشی قمی در کتاب «گلستان هنر» از او با عنوان «مولانا نعمتالله» یاد کرده است، یکی از خطاطهای مشهور این دوره و به اصطلاح مربوط به نسل سوم هنرمندان این رشته در زمینه خط نستعلیق بود. نعمتالله در شهر مشهد به دنیا آمد؛ هر چند که سال ولادت او معلوم نیست، اما میدانیم که در زمان نگارش کتاب «گلستان هنر» یعنی سال 1021ش هنوز در قید حیات بوده و به کار هنری اشتغال داشته است. در آن زمان، مشهد یکی از کانونهای اصلی فعالیت خطاطان بود و نعمتالله این فرصت را پیدا کرد که در خدمت برخی از مشهورترین هنرمندان آن دوره مانند میرسید احمد مشهدی، فن خط نستعلیق را بیاموزد. از آنجا که پدر نعمتالله در زمره خادمان آستان قدس رضوی قرار داشت، او نیز مانند پدر به خدمت آستان پیوست و سالها به عنوان یکی از هنرمندان و خادمان حرم رضوی در این مکان مقدس حضور داشت. طولی نکشید که آوازه نعمتالله مشهدی، سراسر ایران را فرا گرفت؛ با این حال، این شهرت سبب غرور وی نشد. او به قزوین رفت تا در محضر علیرضا عباسی به تکمیل فن خطاطی بپردازد. این آشنایی زمینه رابطهای دوستانه را پدید آورد که بعدها با سفر علیرضا عباسی به مشهد، همچنان ادامه پیدا کرد و طبق روایت برخی مورخان، نعمتالله مشهدی در تهیه کتیبههای اطراف گنبد طلا، همکاری فعال و مستمری با علیرضا عباسی داشت.
سوختن در فراق یار
دوران حضور نعمتالله در قزوین، ظاهراً با اشغال مشهد توسط ازبکان همزمان شد. واقعهای که مانع بازگشت این خطاط نامدار به زادگاهش گردید. او در فراق و دوری از حرم مطهر، اشعار بسیاری سرود: «حرام باد بر آن دیده ذوق دیدارت /
که خواب را به خیال تو آشنا سازد». نعمتالله که افزون بر هنر خطاطی، شاعر و عارف نیز بود، در ایام حضور در قزوین به کتابت آثار دینی و معنوی دست زد که متأسفانه تعداد اندکی از آنها، امروزه در موزههای هنر دنیا باقی است. اشغال مشهد به دست ازبکان و طولانی شدن دوران حضور آنها در این شهر که مانع بازگشت نعمتالله میشد، روز به روز حال او را بدتر کرد، تا جایی که از فرط ناراحتی به بستر بیماری افتاد. با آزادسازی شهر مشهد و پاک کردن خراسان از لوث وجود اشغالگران، نعمتالله بلافاصله بار سفر بست تا به زادگاهش بازگردد. او در آغاز این سفر شعری بلند سرود که دو بیت از آن چنین است: «از دیر به سوی کعبه میآیم باز / از اهل حقیقتم نه از اهل مجاز / جان در کف و دل در آستین میآیم /
سویت به هزار حاجت و عجز و نیاز». نعمتالله مشهدی چنان که از گزارشهای تاریخی برمیآید، عمری بسیار طولانی یافت و در نهایت، در شهر مشهد دار فانی را وداع گفت و در حرم مطهر رضوی و در جوار ولینعمت خود به خاک
سپرده شد.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
برنامه راهبردی سهساله آستان قدس رضوی برای تولید دانشبنیان
-
در کمک رسانی، بین شیعه و سنی فرق نمیگذاشت
-
مرا آسوده خاطر گردان
-
پناه بر صبر
-
عاشقانههای یک خوشنویس برای ثامنالحجج
-
بیان تفسیر سوره نور با محوریت «سبک زندگی عفیفانه» در ماه مبارک رمضان
-
ماه مبارک رمضان، فرصتی برای تحقق مقام خليفهاللهی
-
استقبال ترکزبانان از ویژهبرنامه «دعوت»
-
ترجمهای که برای تدریس نهجالبلاغه در مدارس پیشنهاد شد
-
نسخه خطی 887 ساله «روَض الجِنان» رونمایی شد
-
آرایش نظامی در جهاد با نفس