یک عاشقانه مادرانه

گفت‌وگو با نویسنده «دو جان» که روایت‌هایی از دوران بارداری نوشته است

یک عاشقانه مادرانه

هر زن در دوران بارداری برای نوزادی که به دنیا می‌آورد و حتی به دنیا نمی‌آورد، روایت‌هایی دارد. روایت‌هایی که زن‌ها میان خود بسیار گفته و شنیده‌اند. روایت‌هایی که کمتر از حریم معاشرت‌های خصوصی زنان فراتر رفته، کمتر شنیده شده و کمتر به آن پرداخته شده است. 


این در حالی‌ است که بارداری بخش مهم، عمیق و تأثیرگذار از تجربه زیست زنان است. همراهی نیاز است که کمک کند این روایت‌ها، با تمام حس‌ها و دریافت‌های زنانه‌اش، از عمق روح و روان زن بیرون بجهد و متولد شود و در این لحظه است که می‌بینیم مسئله تنها زنانه نیست و به انسان مربوط می‌شود. 
در صفحه امروز با نویسنده کتابی گفت‌وگو کرده‌ایم که در 20روایت به فرایند بارداری پرداخته و این مسئله را از ابعاد مختلف بررسی کرده است. کتاب «دو جان» به قلم زهرا قدیانی ما را با زن و مادر ایرانی، بیشتر آشنا می‌کند. این گفت‌وگو را بخوانید. 

 چه شد که در نخستین قدم مسیر نویسندگی به روایت‌نویسی روی آوردید آن هم در مورد موضوعی که خاص زنان است؟ 
 من 16 سال پیش از شروع نوشتن این کتاب، روزنامه‌نگار بودم و گزارش‌نویسی و روایت‌نویسی را کاملاً می‌شناسم و در این زمینه تجربیاتی داشتم. وقتی خواستم کتاب را شروع کنم فرزند دومم را باردار بودم. از آنجا که تجربه زیسته در روایت‌نویسی و البته هر نوع ادبی دیگر مهم است و ارتباط و دسترسی به خانم‌هایی که در این برهه از زندگی هستند و یا بارداری را از سر گذرانده‌اند، داشتم تصمیم گرفتم روی این موضوع کار کنم. 
در سال 97 که من مشغول نوشتن این کتاب بودم، کتابی که مختص بارداری باشد و نوعی مستندنگاری و روایت‌نویسی از این دوران باشد منتشر نشده بود اکنون هم کتابی که دقیقاً روی این دوران متمرکز باشد نداریم اما آن زمان اصلاً نداشتیم؛ خلاصه اینکه بکر بودن موضوع و دسترسی به سوژه‌ها موجب شد این موضوع را بنویسم. 

 مسئله بارداری به دلیل سیاست‌های اعمال شده رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. از این منظر با چه بازخوردی از سوی جامعه مخاطب مواجه شدید؟ 
 بازخوردهای خوبی از کتاب گرفتم. هدف من از نوشتن کتاب بدست آوردن نوعی شناخت از دوران بارداری و روح و روان یک زن است و اتفاقاً از آنجا که موضوع بارداری و فرزندآوری در کشور ما مورد توجه قرار گرفته این کتاب اهمیت دوچندانی پیدا کرده است.

 با توجه به موضوع کتاب خاص «دو جان»، چه ایده‌ای داشتید که دایره مخاطب شما گسترده شود و نگاه جنسیتی به اثر شما وجود نداشته باشد؟ چون این کتاب برای همه است و همه باید زن را بهتر و دقیق‌تر از قبل بشناسند. 
 اتفاقاً در میان مخاطبان «دو جان» آقایان نقش قابل توجهی داشته‌اند. هم به جهت اینکه موضوعی است که خیلی‌ها را درگیر کرده و نوع بشر فارغ از جنسیت، درگیر مسئله زایش و فرزندآوری و ارتباط مادر و فرزند بوده است و هم اینکه به هر حال همه انسان‌های روی زمین یا مادر می‌شوند یا مادری داشته‌اند و یا بارداری را دیده و یا تجربه کرده‌اند؛ همه به نوعی درگیر این مسئله هستیم و همه ما از مادری زاده شده‌ایم. اگر هدف از نوشتن این کتاب شناخت زن در دوران بارداری به لحاظ روحی و فیزیولوژیک باشد، مردان به عنوان قشری هستند که در کنار زن قرار می‌گیرند حالا چه در نقش همسر، پدر، برادر و یا حتی فرزند. آگاهی این قشر از دوارن بارداری در نهایت به زن کمک خواهد کرد. این شناخت سبب می‌شود آن‌ها به آگاهی برسند تا بدانند چه طور باید در این دوران با زن همدلی کنند. 

 با توجه به اینکه در حین نوشتن این روایت‌ها باردار بودید، این تجربه زیسته در تألیف کتاب چه کمکی به شما کرد؟ 
 باردار بودن از دو جهت به من کمک کرد؛ نخست اینکه تجربه زیسته بسیار نزدیک من بود. من در همان دوران بارداری‌ام این اثر را نوشتم و همین به من کمک کرد اطلاعاتی که داشتم از دست نرود. من خیلی به ماجرا نزدیک بودم به مراکز پزشکی و بهداشتی رفت و آمد داشتم و با پزشکان، پرستاران، ماماها و جامعه بانوان باردار به صورت مستقیم ارتباط داشتم؛ این ارتباط به خاطر ضرورت نوشتن نبود بلکه ضرورت شخصی بود و خودم نیاز داشتم در این مراکز باشم. همه این‌ها من را به موضوع کتاب نزدیک می‌کرد. این نزدیکی بی‌واسطه سبب شده بود سوژه‌ها با من احساس راحتی کنند و همین مسئله برای منِ مصاحبه‌کننده ارزشمند بود. خانم‌های باردار به راحتی سفره دلشان را برای من باز می‌کردند و حرف‌هایشان را می‌زدند همین مسئله کار من را تسهیل کرد چون هم موجب می‌شد درک من از موقعیت آن‌ها بالا برود و هم آن‌ها درهای قلب، جسم و روحشان را برای من باز کنند و درونیاتشان را بگویند. 

 سوژه‌ها و راویان چه طور انتخاب شدند؟ چون شما در این اثر، بارداری را از جهات مختلف بررسی کردید؛ اتفاقی طبیعی که در همه ابعاد زندگی یک زوج و حتی خانواده‌هایشان تأثیر مهمی می‌گذارد و مسیر زندگی را تغییر می‌دهد. 
 طرحی برای خودم نوشتم و بر اساس آن و جمع‌آوری روایت‌ها محورهایی تعریف کردم، بر اساس محورها شروع کردم به پیدا کردن موارد و افرادی که تجربه‌هایی داشتند. مثلاً محور اقتصاد و بارداری، تحصیل و بارداری، جنسیت جنین و فیزیولوژیک و بارداری. وقتی در جمع زنان باردار حضور داشتم سعی کردم موارد متناسب با این محور‌ها را پیدا کنم. 

 برای پیدا کردن راویان چه دشواری‌هایی داشتید؟ 
 چند محور بود که خیلی دوست داشتم به آن‌ها بپردازم که نشد و جایشان هم در کتاب خالی است چون سوژه‌ها حاضر به صحبت نشدند. مواردی مثل خانم‌های باردار معتاد، مجرم و بی‌خانمان‌ها که همه این گروه‌ها قابل مطالعه بودند اما نتوانستم آن‌ها را متقاعد کنم تا داستان بارداریشان را روایت کنند. در برخورد با بقیه موارد مشکل خاصی نداشتم چون کار روایت‌نویسی که انجام می‌دادم، می‌دانم بعضی افراد برون‌گرا هستند و راحت صحبت می‌کنند اما افرادی هم هستند که دیرتر ارتباط برقرار می‌کنند و این دسته برای تعامل و صحبت، به تلاش بیشتر نیاز دارند اما هیچ کدام این‌ها مشکل نبود و با تکنیک‌های گفت‌وگو که در دانشگاه یاد گرفته بودم و تجربه سال‌ها کار روزنامه‌نگاری از پس روایت‌ها برآمدم. 

 روایتی بود که ظرفیت نوشتن رمان را داشته باشد و شما را وسوسه کند به آن گسترش بیشتری بدهید؟ 
 به طور کل مستندنگاری و روایت چون خودش واقعیت را تعریف و توصیف می‌کند و آن را گسترش می‌دهد و از دل حوادث، واقعیت را بیرون می‌کشد و عمق می‌دهد خیلی می‌تواند دستمایه رمان و داستان قرار بگیرد. گاهی نویسنده‌ای روایت‌هایی می‌نویسد و نویسنده بعدی از آن‌ها استفاده می‌کند. گاهی هم خود نویسنده روایتی را دستمایه نوشتن داستانی بلند یا رمان قرار می‌دهد برای من شاید چنین اتفاقی بیفتد. چون موضوع بارداری تجربه زیسته من بوده و با توجه به گستره داده‌هایی که وارد ذهن من شده به شناخت زندگی و زن ایرانی کمک کرده است. روایت‌هایی بود که در کتاب نیامده اما در حافظه من نقش بسته که ممکن است یا در آینده دستمایه داستان شوند و یا به پرورش داستان‌هایی کمک کند. 

 در سال‌های گذشته به روایت‌خوانی و روایت‌نویسی توجه خاصی شده است. به نظر شما دلیل تغییر ذائقه مخاطب و جامعه ادبی در خصوص اقبال به این گونه چیست؟ 
 بله با رصد بازار نشر می‌توانیم به وضوح ببینیم روایت، مستندنگاری و ناداستان‌ها از سوی ناشران و جامعه مخاطب خیلی مورد توجه واقع شده‌اند. این نوع ادبی به مرزهای واقعیت نزدیک می‌شود و در مورد نمونه‌های ایرانی و واقعیت جامعه ایران از این جهت اهمیتش بیشتر هم می‌شود چون برای ایرانی‌ها همیشه داستان آدم‌ها و وقایع موضوع جذابی بوده و از این جهت همیشه این ژانر مورد توجه است.

خبرنگار: خدیجه زمانیان

برچسب ها :
ارسال دیدگاه