یادی از جاده

یادی از جاده

آرش شفاعی


سالهای ابتدایی دهه 80 بود و کم کم روزنامه ها از حالت رسمی و خشکی که داشــتند، خارج میشدند. نسل جدیدی در کشور به سن نوجوانی و جوانی رسیده بود که درخواست ها و مطالباتش با نسل پیشین، تفاوت های بنیادی داشت. از طرف دیگر سلیقه این نسل با سلیقه نسل پیشین متفاوت بود. اینترنت در حال گسترش در فضای جامعه بود و دیگر ارتباطات وارد شکل و موقعیتی جدید شــده بود. به همین دلیل روزنامه ها و نشریات بدون رنگ و لعاب و با مصاحبه های مطول و سوژه های کلی و تکراری، برای مردم به خصوص جوانان مطلوب نبود.
در این دوره، توجه به جذب مخاطبان جوان به یک دغدغه در میان رسانه ها تبدیل شده بود، ضمن اینکه به میان آمدن چندین رسانه جدید در فضای بعد از دوم خرداد، رقابت میان مطبوعات برای گرفتن سهم خود از مخاطبان جدید را جدی کرده بود. تجربه های موفقی در فضای مطبوعات مانند «ایران جوان» و «همشهری جوان» هم رسانه های مکتوب را به این نتیجه رسانده بود که برای ماندن در فضای رقابت، چاره ای جز دست کشیدن از سلیقه های عصا قورت داده، ندارند.
در همین دوران بود که روزنامه قدس هم تصمیم گرفته بود، وارد این فضای جدید شود. مدیرمسئول و سردبیر وقت روزنامه آقایان سید جلال فیاضی و محمدهادی زاهدی به درستی تشخیص داده بودند که قدس هم برای ماندن در این رقابت نیاز به این دارد که حداقل در برخی صفحات با تغییر لحن و نگاه به صورتی جوان پسند، مخاطبان را جلب و جذب کند.
برای این منظور، جلساتی برگزار شد و از من که در آن زمان خبرنگار گروه سیاسی روزنامه بودم، خواسته شد برای راه اندازی ویژه نامه ای برای نسل جوان ونوجوان کــه به صورت ضمیمه هفتگی منتشــر میشــد، طرحی بنویسم. در آن زمان روزنامه، صفحه ای هفتگی برای کودکان هم داشت که قرار شــد این صفحه در ویژه نامه جدید وارد شود. طرح تصویب شد و قرار شد من از گروه سیاسی، منفک شــوم و به عنوان معاون دبیر گروه اجتماعی، امور ضمیمه را پیگیــری کنم. برای ویژه نامه یکــی از نیروهای خــوب و خوش قلــم روزنامــه یعنی زنــده یــاد مریم زنگنــه هم به گــروه ما منتقل شد و به همراه گروه دیگری از همکاران جوان و خوش قلم روزنامه، نخســتین شــماره های ضمیمه جدید که نام «جاده» را به خــود گرفت، منتشر شد.
شــاید صحبت کردن از موفقیت این ضمیمه از قلم من که مســئولیت آن را برعهده داشــتم، صورت خوشی نداشته باشــد اما واقعیت این است که موفقیت «جاده» بیشــتر از اینکه به مســئول آن برگردد به قلم همکاران و دلسوزی آنان برمیگشت. برخی از همکاران به صورت پیگیر، سوژه های جدید و جذاب را شکار میکردند و به ما میدادند، از وقت استراحت خود میزدند و سعی میکردند برای مطالب ضمیمه وقت بگذارند. مهمترین عامل موفقیت «جاده» به اعتراف همه خوانندگان و همکاران، قلم زنده یاد مریم زنگنه بود که به یک برند برای روزنامه قدس تبدیل شده بود و خوانندگان آن زمان روزنامه، مطالب او را پیگیرانه میخواندند. او چند سالی است که این جهان فانی را ترک کرده و به دیار جاودانگی سفر کرده است و جا دارد به روح بلندش درودی بفرستیم و جایش را خالی کنیم.
به یاد دارم در صفحه کودکان که با پیگیری مهرداد طبســی عزیز، منتشــر میشد؛ مســابقه ای برای کودکان گذاشتیم و قرار شــد به برندگان جایزه ای بدهیم. روزی که قرار شــد برنــدگان را انتخاب کنیم، از مدیرمســئول دعوت کردیم در مراسم قرعه کشی شرکت کند. حجم انبوه و خیره کننده نامه هایی که به جاده رسیده بود، موجب شگفتی آقای فیاضی و همه همکاران تحریریه شده بود. باورمان نمیشد که از دورترین روستاهای آذربایجان تا سیستان و بلوچستان برای مسابقه، نامه برســد. به هرروی «جاده» اتفاق مهمی در تاریخ روزنامه قدس بود که البته در دوره های بعدی به دلایلی ادامه نیافت و حیف شد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه