شهید سلیمانی و الگوی خودشناسی

شهید سلیمانی و الگوی خودشناسی

محمد جواد استادی پژوهشگر مطالعات فرهنگی


​​​​​​​«مدیریت» یکی از جستارهای پربسامد و مورد توجه جامعه انسانی است. کوشش‌های دانشی گوناگونی برای دست یافتن به الگوهای مدیریتی کارآمد در راستای محقق شدن اهداف صورت گرفته و خواهد گرفت. مدیریت و روش‌های برآمده از آن کوشش می‌کنند با یاری ابزارهای گوناگون مسیر رسیدن به هدف و برخورداری از نتایج آن را هموار سازند. آشکار است نوع نگاه به انسان و سرانجام او، هم هدف نهایی و هم وسیله و روش رسیدن به آن هدف و در مجموع شیوه مدیریت این فرایند را مشخص می‌سازد. اصالت یافتن ماده و رویکردهای سودمحور به‌طور طبیعی ارزش‌های بنیادین و فطری انسان فرهنگی را نادیده گرفته و روش‌شناسی خویش را بر فراهم آمدن بیشینه سود تنظیم می‌کنند. 
اسلام با برتری دادن به اصول و ارزش‌های والای انسانی، همه‌چیز را در سایه کوشش انسان برای گام برداشتن به‌سوی سعادت پیش‌بینی و پی‌جویی می‌کند. ازاین‌روی به‌طور بدیهی، مدیریت و اجزای آن نیز در همین چارچوب در نگاه اسلامی معنا می‌یابد. یکی از خطاهای راهبردی ما به‌ویژه در پهنه مدیریت، آن‌هم در همه شعوب و ابعادش، توجه نداشتن به این نکته است. ما برای آنکه بتوانیم مدیریت اسلامی داشته باشیم، اصل مسئله را نادیده گرفته و به دنبال این هستیم که با الصاق و الحاق برخی رویکردهای دینی و منابع معرفتی به دانش مدیریت برآمده از غرب، نتیجه و خروجی اسلامی را بدست آوریم. این در حالی است که نمی‌توان روش و علمی را که بر بنیاد انسان غربی بنا شده و ذاتش سودمحور است را با وام گرفتن برخی معارف دینی توجیه نمود. چه آنکه ما باور داریم منابع دینی باید ذات و محور کانونی شکل گرفتن روش، دانش و مسیر باشند. پس بایسته است با تعریف خویش از غایت و انسان و بهره بردن از منابع معرفتی و پرهیز از به دام افتادن در علم‌محوری منحط غربی، علوم خویش را برآمده از آیات و روایات بنا نهیم.
یکی از گام‌های مهم برای تحقق این آرمان، توجه به الگوهای راستین و بهره بردن از آن‌ها برای تکثیر و نمونه‌سازی روش ایشان است. سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، فردی است که برونداد کنش‌های او نمونه‌ای تحقق یافته از مدیریت بر مدار اسلام است. مدیریت، از درک و شناخت درست میدان‌های عمل حاصل می‌شود. در مدار اندیشه اسلامی، نخستین گام برای کنترل و مدیریت رسیدن به آرمان پایانی، نیازمند شناخت خویش و مدیریت میدان نفس است. انسان بدون شناخت خویش و قرار گرفتن در جایگاه فطری‌اش امکان گام برداشتن در مسیر خیر الهی را نخواهد داشت. تا میدان نفس مهار نشود، نمی‌توان میدان‌های بزرگ‌تر را مدیریت کرد. سردار شهید سلیمانی، آن‌گاه توانست میدان مبارزه با کفر را فتح کند که بر نفس خویش غلبه یافت، آن هم به یاری شناخت درست و توسل و بهره‌جویی از منابع انسان‌ساز الهی. نکته بنیادین همین‌جاست که به دلیل علم‌زدگی، نمونه‌های راستین پیش رو  را ندیده و یا باور نمی‌کنیم و با نداشتن شناخت از جهان غرب هم، به مجموعه‌ای مشوش و ناکارآمد می‌رسیم. ازاین‌روی در کنار ویژگی‌های مهمی چون تخصص، تسلط، دانش، شجاعت، کوشایی و مواردی از این دست در شهید سلیمانی، برجسته‌ترین نکته، خودشناسی به‌عنوان گامی برای چیره شدن بر میدان نفس است.امروز بر کارگزاران جمهوری اسلامی است تا این ابعاد کمتر مورد توجه را مورد کنکاش و مطالعه قرار دهند و الگوی مدیریت را از دل سلیمانی‌ها بجویند و نه دستاوردهای بی‌بنیاد غربی.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه