آرمان والای حکیمی

آرمان والای حکیمی

یوسف بینا


فقط فضیلت‌ها دلیل ویژه‌بودن انسان‌ها نمی‌شوند. چه‌بسا هر کسی بتواند با چند سال کوشش در حوزه‌ای به جایی برسد، بی‌آنکه بتوانیم او را در جایگاهی ویژه قرار دهیم یا برتری خاصی در مقایسه با پیشینیان و پسینیان برای او در نظر آوریم. آنچه در قضاوت‌های تاریخی ما درباره انسان‌های بزرگ موجب می‌شود کسی را ویژه یا ویژگی‌هایش را منحصربه‌فرد به‌شمار آوریم، یک ویژگی برتر یا مجموعه‌ای از ویژگی‌های همسو و شگرف است که می‌تواند کسی را در مقایسه با دیگران برتر جلوه دهد و جلوه‌ای یگانه برای او در تاریخ ترسیم کند. 
زنده‌یاد استاد محمدرضا حکیمی ‌یکی از شخصیت‌های ویژه بود که این‌گونه می‌توان به او نگریست و نه‌فقط با فضائل علمی و ادبی و فرهنگی در میان هم‌روزگارانش از سرآمدان بود، بلکه یک ویژگی منحصربه‌فرد داشت که لحظه‌لحظه زیست فردی و اجتماعی و نیز همه فضائل علمی و فرهنگی خویش را با آن همسو و هماهنگ کرده بود و از نخستین نوشته‌ها تا واپسین کتاب‌هایش هرچه می‌اندیشید و می‌نوشت در راستای همین ویژگی منحصربه‌فرد یعنی «آرمان‌گرایی» بود. استاد اگر به «ادبیات و تعهد در اسلام» می‌اندیشید یا درباره «بعثت و غدیر و عاشورا» می‌نوشت یا «بیدارگران اقالیم قبله» را برمی‌شمرد یا «پیام جاودانه» را روایت می‌کرد یا هر اندیشه دیگری را به قالب گفتار و نوشتار درمی‌آورد، فقط ‌و فقط در چشم‌اندازش به «آرمان» بزرگ خویش می‌نگریست و همه هستی ارزشمند خویش را سالک راه این «آرمان» می‌دانست.  استاد در کتاب «ادبیات و تعهد در اسلام»، آرمان والای خویش را در چهار سطح بازنمایی کرده است: نخست «حقیقت دین خدا» یعنی آنچه اسلام به‌عنوان بزرگ‌ترین اصل اجتماعی و پاک‌ترین نهاد سیاسی پیشنهاد کرده که رهبر جامعه انسانی کسی نمی‌تواند باشد مگر فردی که از سوی خدا معین شده باشد؛ دوم «بلوغ انسان و انسانیت»؛ این بلوغ هنگامی محقق می‌شود که انسان با آگاهی کامل همه حقوق خویش را گرفته و ذره‌ای بر او در هیچ جهتی، ستم و تحقیری نرود؛ سوم «اصلاح و عدالت‌طلبی» در راستای انتظار «مصلح کل» و «عدل کل»؛ چهارم «مهدویت» که نمود نهایی تحقق همه آرمان‌های والا و عالی‌ترین آرمان است.   شاید بتوان گفت گمشده انسان امروز همین «آرمان» است که بی‌آن نمی‌توان از جای برخاست و در رده «کوشندگان» جای گرفت که خداوند آن‌ها را بر «نشستگان» برتری بخشیده است. استاد حکیمی یکی از کم‌شمار انسان‌هایی بود که می‌توان او را مصداق سخن خداوند درباره «فضیلت مجاهدان راه حق» دانست؛ جهاد همه‌جانبه علمی و فرهنگی و ادبی برای تبیین والاترین آرمان انسانیت در این زمانه بی‌آرمان.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه