به بهانه درگذشت مفتون امینی
شاعر «سهند»
آرش شفاعی - شاعر و روزنامهنگار
اولین بار که یدالله مفتون امینی را از نزدیک دیدم و با او همکلام شدم، 15-10 سال پیش بود. در حاشیه یک برنامه ادبی که الان یادم نیست چه برنامهای بود. واقعاً نمیدانستم با او چگونه باید همکلام شد، آیا مانند بسیاری از پیرمردان حوصله حرف زدن با جوانهای سمج را ندارد و یا همچون بسیاری از شاعران اسم و رسمدار، به شاعران جوانتر از خود اعتنایی میکند؟ پس از سلام و علیک اولیه، خودش مشکل را حل کرد و مانند دوستی قدیمی شروع کرد به حرف زدن، انگار نه انگار که نیم قرن تفاوت سن و سال داریم. با آن لهجه شیرین ترکی، حرف زد و از شعر و روزگار گفت. بعدها هم چندباری به صورتی خلاصه دیدمش، همان رفتار صمیمی و بیریا را با همه داشت. تیترها و عنوانهایی که برخی روی خود میگذارند برایش مهم نبود ، او هم میتوانست مثل خیلیها از عنوان شاگرد نیما استفاده کند ولی برای مفتون این حرفها ارزشی نداشت.
یدالله مفتون امینی متولد 1305 در یکی از روستاهای شهرستان شاهیندژ آذربایجان غربی بود. پس از چند سال به تهران آمد و کمکم استعداد ادبی و هنری او روشن و از جوانی وارد فضاها و محافل ادبی پایتخت شد. او با طیف گستردهای از شاعران و ادیبان ایران در حدود یک قرن اخیر آشنایی و مراوده داشت، از پروین اعتصامی و شهریار و رهی معیری گرفته تا نیما و شاملو و اخوان.
برای اینکه کسی بتواند چنین طیف گستردهای از شعر امروز را در شمار دوستان خود داشته باشد، باید هم با شاعران کلاسیکسرا و سنتی، آشنایی و حشر و نشر داشته باشد و هم با شاعران نوسرا، چنین کسی باید شخصیتی متعادل و میانه داشته باشد و بتواند با گروههای مختلف و سلیقههای گوناگون ادبی کنار بیاید. مفتون امینی چنین شخصیتی داشت و میتوانست در کنار شاعرانی که خود با یکدیگر اختلافنظر داشتند، باشد و حتی در مواردی سعی کند از التهابها کاسته و دیدگاهها را به هم نزدیک کند. خودش خاطرهای تعریف کرده از روزی که شکرالدین احسن، یکی از استادان دانشگاه هند به ایران آمده و نزد رهیمعیری رفته بود. اتفاقاً آن زمان مفتون نزد رهی بوده و سابقه اختلافنظر و رابطه شکرآب میان شهریار و رهی، مشهور اهل ادب بوده است. در آن محفل، آن استاد از شهریار میپرسد و رهی از شهریار به بدی سخن میگوید، مفتون از این رفتار ناراحت میشود و از شهریار دفاع و مجلس را ترک میکند اما خودش میگوید بعداً نزد رهی رفته و عذرخواهی کرده است. همین روحیه متعادل و میانه، در شعر او هم نمود داشت. او هم در شعر کلاسیک و سنتی شاعری دارای کارنامه و موفق بود و چندین غزل عاشقانه خوب از او به جای مانده و هم در شعر نیمایی و نو، شاعر صاحب سبکی بود؛ بهخصوص شعرهای رمانتیک نیماییاش مانند شعر مشهور «سهند» یا «گوزن» از مشهورترین و ماندگارترین نمونههای شعر نیمایی موفق روزگار ماست.
مجموعههای شعر «دریاچه»، «کولاک»، «انارستان»، «عاشیقلی کروان»، «فصل پنهان»، «یک تاکستان احتمال»، «سپیدخوانی روز»، «عصرانه در باغ رصدخانه»، «شب ۱۰۰۲»، «من و خزان و تو»، «اکنونهای دور»، «نهنگ یا موج»، «از پرسه خیال در اطراف وقت سبز»، «جشن واژهها و حسها و حالها»، «طلایی/ خاکستری/ رگبار»، «گزینه اشعار»، «آجی چای» و «مستقیم تا نرسیده به صبح» از جمله آثار منتشر شده این شاعرند.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها