جنگی که نمی‌بینیم

روایتی از عملیات روانی از مبدأ تا مقصد

جنگی که نمی‌بینیم

«استفاده اصولی از تبلیغات و فعالیت‌های ارتباطی توسط یک دولت یا مجموعه‌ای از دولت‌ها، به منظور تأثیر‌گذاری بر نظرات، احساسات، موضع‌گیری‌ها و رفتار گروه‌های دوست، دشمن و یا بی‌طرف» تعریفی است که وزارت دفاع آمریکا در دهه ۱۹۵۰ از عملیات روانی ارائه داد.


​​​​​​​در واقع عملیات روانی، سلسله فعالیت‌های روانشناسانه‌ای را شامل می‌شود كه در زمان صلح، بحران و جنگ برای تأثیرگذاری بر نگرش و رفتار مخاطبان بی‌طرف، خودی و دشمن طرح‌ریزی شده و در روند دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی مؤثرند. با توجه به اهمیت عملیات روانی به جرئت می‌توان گفت مهم‌ترین نقطه تمرکز اغتشاش‌های اخیر، حوزه اثرگذاری بر افکار و اراده شهروندان بوده است. کارکرد اصلی جنگ روانی در کنشگری عصیان‌آمیز با کشته‌سازی جامه عمل پوشید. در بررسی تحلیلی گزاره‌های عملیات روانی به نظر می‌رسد چند فاکتور اساسی و محور اصلی در عملیات کنونی به چشم می‌خورد:
مرعوب‌سازی: یکی از ابزارهای نمایش قدرت، مرعوب‌سازی است؛ بدان معنا که رسانه‌ای غربی با سیاست اتهام‌زنی و تهدید، مردم و مسئولان جمهوری اسلامی ایران را ترسانده و به عقب‌نشینی وادار كند. تأکید بر حضور آقای رئیسی در جمع قضاتی که به اعدام مجاهدین خلق در دهه 60 حکم داده‌اند در راستای همین ترس موهوم است. 
استهزا: یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های عملیات روانی، به سخره گرفتن بی‌پروای ارزش‌هاست. مطالبی که در توییتر علی کریمی منتشر شد نشان داد حتی اگر لازم باشد برای حفظ موضع ضدنظام، نه تنها از ایستادن در کنار آمریکا و اسرائیل هیچ ابایی ندارد که اگر لازم باشد در کنار یزید خواهد ایستاد و امام حسین(ع) را به راحتی زیر سؤال خواهد برد. عملیاتی مانند عمامه‌پرانی نیز در همین راستا تلقی می‌شود.
بازی دیو و دلبر: دیو و دلبر ساختن برنامه اتاق فکر دشمنان است. آن‌ها از هر حربه‌ای برای براندازی نرم حکومت جمهوری اسلامی بهره می‌گیرند که نمونه بارز آن را می‌توان در نمایش جمهوری اسلامی ایران به عنوان دولت وحشت و مثبت نشان دادن چهره کریه کومله‌ها، سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های معاند و تجزیه‌طلب دانست و هشتگ‌های اعدام نکنید نیز در همین راستاست.
کشته‌سازی: این تکنیک تکراری و نخ‌نمای لیدرهای غربی در اغتشاش‌هاست. در حالی که آمار رسمی و دقیقی از سوی نهادهای قانونی درباره تعداد شهیدان و آسیب‌دیدگان فتنه اخیر منتشر نشده است اما طرف مقابل با استفاده از آمارسازی و دروغ‌پردازی، برخی کشته‌شدگان حوادثی مانند تصادف و سقوط از ساختمان را به عنوان کشته‌شدگان اغتشاش معرفی کرده و از احساسات مردم 
سوءاستفاده می‌کند. 
انگاره‌سازی: یکی از مهم‌ترین عرصه‌های تبلیغاتی جنگ نرم‌ و رسانه‌ای دشمن به ویژه رسانه‌های همپیمان آمریکا، عملیات انگاره‌سازی است. این عملیات از کارکردهای رسانه‌های جمعی است که خیر را می‌تواند به عنوان شر جا بزند و جای قاتل و مقتول را عوض کند.
اقناع‌سازی: در این فرایند جوسازی و فضاسازی اتفاق می‌افتد و دشمن تلاش می‌کند با توجه به جزئیات، اصل قضیه را منحرف کرده و با توسل به حاشیه‌ها و فرضیه‌های خودساخته تلاش می‌کند فرضیه‌های خود را به اثبات برساند. این تاکتیک در نهایت منجر به مدیریت احساسات مردم توسط رسانه می‌شود.

گام آخر و کنشگری 
این مرحله نقطه ثقل و پایانی عملیات روانی است. برخی معتقدند پروژه‌گردان حوادث اخیر ایران به دنبال آن است که هنجارشکنی‌ها را از سطح جامعه به دل خانواده‌ها منتقل کند. تشویق مادران و معلمان به حمایت از اغتشاشگران و کشاندن تشنجات به سطح کودکان و نوجوانان حاکی از آن است که دشمن برنامه‌ریزی عمیقی برای انتقام از نهاد خانواده ایرانی در ذهن دارد.

خبرنگار: زینب اصغریان

برچسب ها :
ارسال دیدگاه